سه‌شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۱

علی شریعتی، جاده صاف کن خمینی بود، نقش او در بدبختی امروز ما، اگر بیشتر از خمینی نباشد، کمتر نیست!

پیش درآمد: 

-         به لطف سی سال جنایت رژیم اسلامی، اکنون همه می دانند اسلام چیز مسخره ای است، همه می دانند قوانین چشم درآوردن و برده داری و سنگسار، قوانین احمقانه ای هستند. اما خطر اسلام زمانی است که کسی می آید و این تلاش می کند این زشتی و پلیدی را استتار کند و با ماله کشی، لباسی زیبا بر قامت زشت دین بپوشاند. 


-         تا زمانی که نسل جوان ما، درنیابد که بدبختی امروزش، حاصل افکار امثال شریعتی است، نمی توان امیدی به دمکراسی در این کشور داشت!
-         امثال علی شریعتی  و بنی صدر، تئورسین های رژیم ولایت فقیه بوده اند. خمینی بدون وجود آنها نمی توانست نسل دانشجو و طبقه متوسط جامعه را به خیابان بکشاند. 
-         اگر شریعتی وجود نمی داشت، هیچگاه این انقلاب به وقوع نمی پیوست و خمینی بر گرده مردم سوار نمی شد!
شریعتی را معلم شهید انقلاب(!) لقب داده اند، صفتی که برازنده اوست. نقش شریعتی در بدبختی کنونی جامعه، اگر بیشتر از خمینی نباشد، کمتر از او نیست.

نکته اصلی که باید به آن توجه داشت این است که در قبل از انقلاب، دو قشر از جامعه بسیار اثر گذار بودند و اتحاد این دو قشر بود که جامعه ایران را به مصیبت ولایت فقیه دچار کرد:

-         قشر سنتی جامعه (که به صورت طبیعی از آخوندها پیروی می کردند)
-         قشر دانشجو و اهل مطالعه ایران
اتحاد بین دو قشر، زمانی به وقوع پیوست که شریعتی وارد کار شد و توانست نقش خود را به خوبی بازی کند.

قشر دانشجو و اهل مطالعه، قشری بسیار اثر گذار هستند، این قشر همیشه لب به انتقاد می گشایند و در حقیقت جامعه را هدایت می کنند.

متاسفانه به دلیل نبود دمکراسی و مطبوعات آزاد در زمان شاه،  شریعتی توسط روشنفکران جامعه نقد نشد و در نهایت افکار شریعتی بود که باعث ایجاد پیوند، بین دانشجویان و قشر سنتی جامعه (برای پیروی از خمینی) گردید.

در اینجا  بخش هایی از سخنرانی علی شریعتی را تاریخ  هشتم آبان 1350 به اختصار ذکر می شود تا شما خواننده عزیز، ببینید که چگونه علی شریعتی، پایه گذار ولایت فقیه و مجلس خبرگان و دیگر ارکان های نظام اسلامی شده است: (منبع)


سخنان زیر را به دقت بخوانید، این حرف ها از دهان شریعتی خارج شده است.

"در این دوره دیگر «باب» یعنی واسطه ورود و تماس، یا «نایب خاص» – یعنی نماینده ویژه یا کسی که به جای امام کار می کند و با مردم تماس دارد و به دست امام منصوب شده – وجود ندارد و تنها راه تماس مردم، با او که رهبر است و زنده و حاضر «نایب عام» است. ]این همان ولایت فقیه است[

این نایب عام را چه کسی انتخاب می کند؟ بر خلاف آن چهار تن که امام آنها را شخصاً نصب کرده، اینان را مردم با کمک «اهل خُبره» انتخاب می کنند؟ چگونه انتخاب می کنند؟]این همان مجلس خبرگان رهبری  است[

بنابراین می بینیم که در این دوره غیبت کبرا، یک نظام انتخاباتی خاص به وجود می آید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر، اما یک دموکراسی آزاد نیست، گرچه این انتخاب شونده به وسیله «مردم» انتخاب می شود، اما در برابر «امام» مسئول است و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله «مردم»، فقط در برابر خود مردم که انتخاب کنندگان و موکلین او هستند، مسئول است"


نوشته های چند روز گذشته من: 





نوشته های مرتبط: 




۲۲ نظر:

  1. گمنام جان
    اینجا لینک شده

    https://balatarin.com/permlink/2012/6/19/3061895

    پاسخحذف
  2. با نظر شما کاملا موافقم ولی نقش اول این حرکت یعنی بازرگان را نمی توان نادیده گرفت و اگر بازرگان نبود جفنگیات شریعتی جامع عمل نمی پوشید.

    پاسخحذف
  3. داداش(یه آدم خسته) یک وقت بلایی سر خودت نیاری. درسته نمیشناسمت ولی نمیدونم چرا نگرانت شدم

    پاسخحذف
  4. اسلام شناسی جلد 1 صفحه 86
    قبول و ارزش همه عقاید و اعمال دینی، منوط به اصل ولایت است.

    پاسخحذف
  5. تقی رحمانی در خارج از کشور درحال سازماندهی دانشجویان و جوانان ایرانی است که بعد از انتخابات سال 88 از ایران خارج شدند. فعلاً جلسات بازخوانی شریعتی را در پالتاک راه انداخته‌اند. هدف بازسازی جبهه اصلاحات برای انتخابات آینده است و تقی رحمانی با پشتیبانی نهضت آزادی و اتحاد جمهوریخواهان و افرادی همچون یوسفی اشکوری و کدیور و یرادران صدری بخشی از این پروژه هستند.

    پاسخحذف
  6. ببینید دوستان این حرفها همه اش کس شعری بیش نیست واقعیت اینه که اکثریت ما ایرانی ها آدم های تنبل (بخوانید کون گشاد) هستیم و زودباور. فکر کنید همین بنی صدر و بازرگان و سحابی و غیره که سیاستمدارترین و روشنفکرترین اقشار جامعه ما بوده اند فریب یک آخوند را خورده اند و الت دست او در انقلاب شده اند بعد همه شون شدن اپوزیسیون این از زودباوریه ملت ایران. از طرف دیگه کون گشادی مونه که اهل کار کردن و زحمت کشیدن نیستیم و فقط به اراجیف تاریخ چند هزار ساله می بالیم و اینکه این کار تقصیر حمله عربها بود اون تقصیر اسلام بود اون یکی تقصیر شریعتی بود و بهمان یکی تقصیر خمینی. عزیزم کون گشاد تشریف داریم و پر افاده وگرنه کدوم یک از شما ها اصلا یک کتاب سیاسی (غیر از قلعه حیوانات!!!!) یا نه اصلا یک کتاب خوندیم و چه شناختی از بازرگان و شریعتی داریم اینا به کنار کدوم مون استین بالا زدیم که انسان باشیم و خومون را اصلاح کنیم تا در نهایت جامعه مون اصلاح بشه فرصت پیش بیاد همه مون دزد و کلاهبردار هستیم. به حقوق همدیگه تجاوز می کنیم زن و دختر مردم تو خیابون از دست من و ما اسایش ندارن. توی رانددگی تر زدیم به فرهنگ و شعور. دانشگاه هامون شده محل گرفتن مدارک پوچ بدون اینکه ذره ای سواد داشته باشیم. تقلب کردن سر امتحانها. آب باشه همه مون شناگر های ماهری هستیم.
    حرف آخر من اینه که می خوای جامعه درست بشه و عالی بشه استین ها رو بزن بالا از خودت شروع کن مرد باش و به حقوق دیگران احترام بذار و کار کن و مطالعه کن و اطرافیانت رو هم دعوت کن به اینکه از این بی فرهنگی که دامنگیر جامعه شده فاصله بگیرند و رفتارهاشون رو اصلاح کنند. ببینم چند مرد حلاجی!!!!

    پاسخحذف
  7. ایکاشْ حسینیهء ارشاد رو سرش خراب میشد،هر چند اگر هم تا بحال زنده بود یه گوهی مثلِ حاج دباغ(سروش) میشد.

    پاسخحذف
  8. این کس کش شریعتی با ۴ کلاس سواد این روش ،عن ، فکران ، ۵۷ رو که آنها هم با ۲ کلاس سواد ادا
    درمیآوردند ، به دنبال خود کشید و دسته دسته ردند به ایران جالب هست که هنوز تعدادی کس خل
    طرفدار این بی ناموس هستند.

    پاسخحذف
  9. سلام، به نظر من اولا اینکه در هر کشوری هر گونه آدم پیدا می‌شه. حتا تو غرب هم همه با فرهنگ و با سواد سیاسی فوق‌العاده نیستن ولی‌ در میانگین می‌شه گفت که ملت ایران آدمهای ارتجاعی خیلی‌ زیادداره
    ولی‌ گذشته از این حرفا من فکر می‌کنم یه سری خصوصیات هست که باعث می‌شه که هر شخص یا گروهی راحت می‌تونن به ما حکومت کنن اولی‌ احترام بیش از اندازه به بزرگترها (چه از لحاظ سنی‌, چه از لحاظ مقام و چه از لحظه سواد یا هر چی‌ )در مدارس معلمها, در خانواده والدین و بزرگترها, در کار رئیس و ...به ما زور میگن بخاطر اینکه عادت کردیم و این عادت یک فرهنگ شده البته الان فکر مکنم خیلی‌ فرق کرده و امیدوارم این عادت کلا از بین بره دیگری دخالت بی‌ جا در حریم خصوصی دیگران هستش حالا چه همسایه و همکار و کلا هر ره‌گذری که باشه می‌شه موارد دیگری رو هم اضافه کرد ولی‌ همین دو مورد باعث می‌شه که همیشه به هم پرّ خاش کنیم و حقی‌ به خود قائل نشیم و اجازهبدیم هرکسی هر بلائی خواست سرمون بیاره و وقتی‌ بخود میایم که خیلی‌ دیره اما با تمام اینها نباید ناا مید شاد. نباید به خود غره بشیم و نباید از خودمون زده بشیم باید متوجه باشیم که ما هم مثل بقیه هستیم هم اشکالات داریم و و هم امتیازات. و تلاش خودمون را در حد توان بکنیم که از شر این رژیم که محصول اشکالات فرهنگی‌ خودمون هستش رها شویم امیدوارم یک حکومت دموکراتیک ایجاد بشه و رفته رفته پیشرفت کنیم

    پاسخحذف
  10. تا اسلام در سرزمین ما هست، بدبختی های ملت ما هم ادامه خواهد داشت. دیروز شریعتی و بنی صدر و بازرگان و ... بودند، امروز سروش و کدیور و گنجی و ...، فردا هم یک سری اوباش عقب مانده دیگه.

    پاسخحذف
  11. من یه بیدین به تمام معنی هستم و با مطالعه تقربیا زیاد در مورد چیزایی که اعتقاد دارم کتابای شریعتی را تقریبا همشو خوندم من به بچه هایی که از شریعتی بد میگن حق میدم اما من با اینکه دشمنی زیادی با رژیمو اسلامو مذاهب خاور میانه ای مثل اسلام دارم شریعتی رو عاشقانه دوست دارم با اینکه دیگه حرفاشو قبول ندارم .میدونم و حق میدم بهتون از حرفام ناراحت بشین اما شریعتی تو دوره ای که عموم مردم سنتی و خرافی بودند و روحانیت نزد طبقه پایین جامعه محترم بود با استفاده امکانات موجود بدون تند روی که اورا به حاشیه ببرد ریشه مذهب اسلام رو خشکوند با درایت و کیاست او نگفت لعنت به مذهب اون یاد داد لعنت به جهل و خرافه و با بیان زیبا و هنرمندانه به مخاطبش تاکید کرد راه عقلانی بروند حتی اگه به باورهاشون ضربه بزنه و عده ای مثل من یاد گرفتیم درست فکر و مطالعه کنیم و این درسی بود که امثال من از شریعتی گرفتند و داریم به صورت تصاعدی انتقالش میدیم . شریعتی عاقل بود عاشق بود و الکی با سرو صدا و توهین و عصبانیت حرف نزد یادمون باشه برای از بین بردن جهل و خرافات مذهبی کافیست در انسان پژوهشگر ایجاد سوال نمود و شریعتی واقعا این کارو به نحو احسنت انجام داد در ضمن بهتره به قول دوستمون به جای تنبلی کمی به امار مطالعه و مردانگیوپمون اضافه کنیم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شریعتی چون نمی توانست تمام پلیدی و زشتی اسلام را بپوشاند، اسلام را به دو بخش صفوی و علوی تقسیم کرد و هر جا اعمال زشت اسلام را می دید و توجیهی برای آن نمی یافت، می گفت این مال اسلام صفوی است. به مانند دختر بچه چهار ساله ای که وقتی کار بدی می کند می گوید (ساناز بده این کار را کرد!!)

      مثلا اعمال قشری مفت خور به نام روحانی را به این نحو توجیه کرد که اصولا اینان متعلق به تشیع صفوی هستند و در اسلام علوی اینها را نداریم. اما در عین حال به وجود فقه در اسلام اعتراف می کند و در نتیجه قشر فقیه را به رسمیت می شناسد.

      در جواب شریعتی باید گفت که : تصور کنیم که روحانی بد است و در اسلام واقعی وجود ندارد، می شود به من بگویید که چرا در متن قران قوانین برده داری و قطع دست و پا و فرمان به کشتن کسانی است که چون مسلمانان فکر نمی کنند ؟!فرض کنیم که روحانی در اسلام نیست، آیا خود محمد و قرآن نیز جزوی از اسلام نیست؟!

      حذف
  12. همه ما مقصریم اولین تقصیر متهم کردن هر که اکنون نیست هست . جامعه شناسی خودمانی نراقی را بخوانید. کمی هم انصاف داشته باشید. نقد را از خودتان شروع کنید.مطلق داوری نکینید.

    پاسخحذف
  13. براتون متاسفم که بدون مطالعه شروع به نوشتن میکنید.

    من تا قبل از این گاهی به نوشته هاتون سر میزدم ولی متاسفانه این یکی خیلی خیلی ضعیف و متعصبانه نوشته شده بود.
    دوست گرامی یکی از شاگردان دکتر شریعتی استاد من بوده(استادی که حدود ۱۰سال پیش به دلیل طرفداری از موضع شریعتی و روشنفکری از دانشگاه سراسری اخراج شده بود.......) این استاد به خوبی از راه و روش شریعتی برای ما بصورت مخفیانه در کلاس صحبت میکرد.

    دکتر شریعتی مخالف ۱۰۰٪ نظام دیکتاتوری محمدرضا شاه و مخالف ۱۰۰٪ حکومت آخوندی در ایران بوده و فقط دنبال دمکراسی و جدایی دین از سیاست بود.ولی متاسفانه بعد از انقلاب و پس از مرگش سعی کردن شریعتی رو طوری نشون بدن که موافق نظام حاکم بوده چون حکومت نمیتونست بیش از این نسبت به این روشنفکر واکنش نشون بده.

    شما شاید سنت کفاف نده که در مورد سالهای ابتدای بعد انقلاب اطلاعاتی داشته باشی، ولی اگر دوستان مسن تر بپرسی به شما خواهند گفت که اول انقلاب برای چند سال حکومت مشغول به جمع آوری کتابهای شریعتی کرده بود بطوری که حتی به منزل یکی از آشنایان من در ان زمان وارد شده بودند و اینها از ترسشان کتابهای شریعتی رو در باغچه ی منزل چال کرده بودند!!!
    ولی حکومت دیگه نتونست به این روش ادامه بده از این رو سعی کرد منش و طرز فکر شریعتی رو به نفع خودش نشون بده.....

    بهتر است کمی مطالعه کنید و بعد دوباره راجع به این مساله بنویسید.
    موفق باشید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. عزیز جان،
      آن استاد ناشناس شریعتی که سنجه و آزمون ما برای بررسی ایده های شریعتی نیست!
      ما به کتاب ها و سخنرانی های خود شریعتی مراجعه می کنیم...!

      ضمنا،
      اول انقلاب و بعدش، دهن مجاهدین خلق را نیز سرویس کردند، پس عقیده آنها هم درست است!؟!؟!!؟

      حذف
    2. کتابهای چاپ شده تحت نظر این حکومت را سند حساب میکنی؟!
      انتظار داری نظریات اصلی دکتر شریعتی رو که مخالف دیکتاتوری یک نفر بر جماعتی است رو سانسور نکنند!

      حذف
  14. فکر می کنم این طور تاختن تنها به جیب آخوند می ریزد. راستی تو و پدر و تروزی که انقلاب شد کجا بودید روزی که جمهوری اسلامی انتخابات گذاشت کجا بودید؟ حتما در حال نقد جمهوری اسلامی؟ رژیم جمهوری اسلامی از کنه اعتقادات جامعه سنتی که تو هم شاملش بودی در آمد حتی پهلوی هم به آخوند و اعتقادات او احترام میگذاشت نیازی نیست کثافت آخوندها را اینطوری به اطراف بمالی تا افکاری که خودت نیز از آن هنوز در حال ارتزاق هستی را فراموش کنی کسانی که جرات کردند جلوی دیکتاتورها ایستادند را بخاطر اعتقاداتشان لگدکوب کردن فقط تف سربالاست راستی تو چقدر مبارزه کرده ای چقدر شکنجه دیده ای که اینقدر دهن ات را باز می کنی

    پاسخحذف
  15. با این حرفا حداقل برای من مشخص شد که شما هیچ درکی نه از دکتر شریعتی بلکه از ئنیای اطرافت هم نداری...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من دقیقا خود کملات شریعتی را نقل کرده ام،
      آیا قبول داری این حرف ها متعلق به شریعتی است یا نه؟!

      حذف
  16. همان آخری
    بله قبول دارم اما مگر خودمان کمتر از این حرفها را قبول داشتیم. مذهب بی شاخ و دمی را که با بر پشته خود حمل می کردیم این افراد کمی مدرنش کردند. در مقابل کمونیست رشد یابنده در بین جوانان کمی اعتدال یابند و با اراجیف آخوندی به سمت چپ میل نکنند. درست یا غلط را باید همان زمان ردیابی کرد. همین الان شما نگرشتان از رهبری چیست ایا بالاخره به نوعی قاطعیت و گره خوردن اعتقادات به یک فرد تمایل ندارید؟ چرا همه گروهها بدنبال یک کاریزما همه پسند هستند بسیار تلاش می کنند تا مثلا رضا پهلوی رهبری را بدست بگیرد. پس آنقدرها هم رهبری که مردم از بورژوازی تا اقشار متوسط قبولش داشته باشند زیاد بد نیست و بهتر بگوییم کم داریم که موسوی رهبر شده است.
    منظور این است بجای اینکه مرده را از خاک در آوریم بگوییم خودمان الان کی هستیم و آیا چون آخوند سرجایش نشسته باید به سر و کله خودمان بزنیم و گذشتگان را مسبب آن بدانیم؟ یا درد را ریشه یابی کنیم آیا ما با اسلام جنگ داریم یا با دیکتاتور و خودتان خوب می دانید که جنگ با اسلام را آخوند دوست دارد تا بگوید که رژیم جمهوری اسلام صاحب آن هست.
    باید بدنبال پروتستانیسم باشیم یا جنگ صلیبی؟

    پاسخحذف
  17. شاهکاری از دودوزه :
    مارگزیده‌هایی از سخنان دکتر شنیعتی
    http://www.dodoozeh.blogspot.ca/2012/07/blog-post_21.html

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.