یکشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۳

این ویدیوها را ببینید: / بدون اعتلای حقوق زنان، ما به رفاه و پیشرفت نمی رسیم...!

چرا حقوق زنان مهم است؟ چرا باید برای اعتلای حقوق زنان مبارزه کرد؟

دلیل ساده است، رفاه و امنیت جامعه، به اعتلای حقوق زنان وابسته است، و اگر این حقوق به رسمیت شناخته نشود، از رفاه و امنیت خبری نخواهد بود.


این یک واقعیت تلخ است، نقض حقوق زنان برای بسیاری از مردان ایرانی، قباحت خود را از دست داده است. 

یک شهروند ایرانی، چه زن و چه مرد، از زمان کودکی، شاهد نقض حقوق زنان است، اگر زن باشد، این رخداد چندش آور، طبیعی و قابل تحمل جلوه می کند، و اگر مرد باشد، دیگر این کار زننده، قباحتی نخواهد داشت...! 

در دنیای غرب، فعالین زنان پیروز ماجرا بوده اند، و هر چند هنوز در آنجا نیز شاهد نقض حقوق زنان هستیم، اما به صورت اساسی، زن با مرد برابر قلمداد می شود، اما در ایران، این مبارزه در آغاز راه خود است، و زنان برای دستیابی به حقوق انسانی خود، راه درازی را در پیش دارند. 

راه درازی در پبش است، تا زمانی که برای زنان و مردان جامعه، نقض حقوق زنان، قبیح جلوه کند، و با بی تفاوتی از کنار آن نگذرند. مهمترین کار این است که به کودکان یک جامعه، برابری زن و مرد، نشان داده شود، و پسران یک جامعه بدانند که دختران آن جامعه، شهروند درجه دو نیستند. 

بدون همکاری زنان، بدون اینکه زنان در جایگاه درست خود قرار بگیرند، اصولا دست یافتن به دمکراسی، حقوق بشر، یا پیشرفت، امری محال است. مگر می شود نیمی از جامعه، از حقوق انسانی خود بی بهره باشند، آنگاه دم از استقرار حقوق بشر زد؟! 

این زنان هستند که می توانند با حضور پر رنگ خود در سیاست، حافظ دمکراسی باشند، این زنان هستند که با ایفای نقش مهم خود در خانواده یا آموزش، باعث تربیت بهتر نسل بعد می شوند، نسلی که می داند باید به حقوق دیگر شهروندان احترام بگذارد، و در مقابل دیکتاتوری قد علم کند. 

مهمترین ابزار برای پیشرفت یک جامعه، قدرت بخشی به زنان آن جامعه است، جامعه ای که زنان آن از حقوق انسانی خود، و امکاناتی برابر در جامعه بهره مند باشند، و در عرصه اجتماع، از سیاست گرفته تا فعالیت های مدنی یا بازار کار، حضور پر رنگی دارند، با سرعت خیره کننده ای به سمت پیشرفت حرکت می کند. 

تا زمانی که زنان ایران، ابتدا به حقوق خود آگاه نشوند، و مردان ایران نیز آن حقوق را به رسمیت نشناسند، از رفاه و پیشرفت، خبری نخواهد بود. 

در یک کلام، بدون حضور پر رنگ و برابر زنان، از دمکراسی خبری نیست، و بدون دمکراسی نیز این ملک مصیبت زده، به هیچ پیشرفت پایداری دست نخواهد یافت. 

لذا پر بیراه نیست اگر گفته شود زمانی که حقوق زنان در یک جامعه نقض می شود، به صورت غیر مستقیم، حقوق تمامی مردان آن جامعه نیز نیز نقض شده است.

به یاد دارم زمانی نیویورک تایمز، مقاله ای را منتشر کرده بود، و با محاسبه آماری دقیق، نشان داده بود که در طول تاریخ بشریت، هیچگاه تعداد بردگان به این زیادی نبوده است! دلیل ساده است، چون جمعیت انسان ها افزایش یافته است، اما همچنان شاهد نقض حقوق زنان هستیم، و شاهد هستیم که زنان بسیاری در گوشه و کنار دنیا، به کار اجباری گمارده می شوند، و یا قربانی حقوق نابرابر می شوند، و به نوعی برده محسوب می شوند. تعداد آنها آنقدر زیاد است، که هیچ گاه در طول تاریخ، این تعداد برده در دنیا وجود نداشته است. 


قبلا مقاله ای نوشته بودم، که در اینجا باز بخش هایی از آن را ذکر می کنم:

رژیم اسلامی، به صورت شبانه روز، زنان ایرانی را تحقیر می کند  و حقوق انسانی آنها را لگد مال می کند، اما با شگفتی بسیار می بینیم:

-          نماد مبارزه ایرانیان آزادی خواه، دختری است به نام ندا آقا سلطان که مظلومانه جان سپرد!
-          زنی به نام نسرین ستوده، نماد و سمبل شرافت وکلای ایرانی است.
-          زنی به نام شیرین عبادی، تنها ایرانی است که جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده است،
-          شیرزنی به نام سیمین بهبهانی، نماد شجاعت، آزادی خواهی روشنکفران و اهل قلم است...!
-          در جامعه ایران، زنی مانند پروین فهیمی یافت می شود، در حالی که پسرش را بی رحمانه کشته اند، انسانیت را معنا می کند و می گوید در صورت آزادی زندانیان سیاسی، از خون پسرش نیز خواهد گذشت...!!
-          در تمام تلاش های ایرانیان برای آزادی و دمکراسی، زنان در خط مقدم قرار داشته اند!
-          تعداد زنان دانشجو از تعداد مردان پیشی گرفته است...!
براستی، چگونه است که زنان ایران زمین، پیشروان دمکراسی، صلح و کرامت انسانی هستند؟! و چرا رژیم ایران، این همه از زنان و فعالین حقوق زن، وحشت دارد؟!کافیست نکات ذیل را کنار هم بگذاریم:

-          تاریخ ثابت کرده که در قیاس با مردان، زنان صلح جو تر هستند و تا جایی که می شود از خشونت دوری می کنند. اگر یک زن قدرت را در دست گیرد، احتمال اینکه حاضر شود خون مخالفین را بر زمین بریزد، خیلی کمتر است.

-          زنان دسترسی مستقیم به کودکان دارند و اگر از حقوق حقه خود و یا مسایلی چون دمکراسی آگاه شوند، به راحتی به کودکان خود آموزش می دهند و نسل بعد، نسلی آگاه و با شعورتر خواهد شد، چیزی که برای رژیم، مانند زهر است...!
ختم کلام این است که هر چه نقش زنان در یک جامعه، پر رنگ تر باشد و حقوق آنها بیشتر رعایت شود، آن جامعه به دمکراسی نزدیکتر است.

این یک واقعیت است، افراد دیکتاتور و تمایت خواه، انسان هایی که تنها در پی نابودی زندگی دیگران هستند، مخالف حقوق برابر زنان و مردان هستند، شاید ساده ترین مثال برای آن، داستان ملاله در پاکستان باشد. دختر چهارده ساله ای که طالبان را به زانو درآورد و در آخر، طالبان برای کشتن او به حمله تروریستی دست زد، چرا که ملاله، خواستار آموزش زنان در جامعه بود.


سوال ساده ای از شما می پرسم، چرا عقب افتاده ترین جوامع، کشورهایی هستند که زنان در آن از حقوق مساوی برخوردار نیستند؟!



به کشورهای عقب افتاده آفریقا بنگرید، به کشورهای اسلامی نگاه کنید، از پاکستان گرفته تا عربستان سعودی! این کشورها، عقب افتاده ترین کشورهای دنیا هستند و با یک حساب سر انگشتی می توان نتیجه گرفت که ارتباط مستقیمی بین حقوق زنان و سطح دمکراسی و حقوق بشر در هر جامعه ای وجود دارد.



این ارتباط دو سویه است:

-          اگر حقوق زنان در جامعه ای به رسمیت شناخته شود و زنان قدرت حقه خود را داشته باشند، از دمکراسی حفاظت خواهند کرد.
-         از طرفی نیز،  وجود دمکراسی در هر کشوری، باعث می شود که جامعه و حاکمیت  حقوق زنان را به رسمیت بشناسند.
زنان منادی صلح و آرامش هستند، اگر به جنگ های تاریخ نگاه کنید، هیچ جنگی را نخواهید یافت که زنان آغازگر آن باشند. در حقیقت این مردان هستند که تا کنون دنیا را اداره کرده اند و نتیجه اش، چنین دنیای بی نظم و پر از خشونت است...!



در خاتمه، چند ویدیو که قبلا بر آنها زیر نویس گذاشته بودم و  درباره حقوق زنان است، به صورت یکجا تقدیم می کنم: ویدیویی دیدنی از ایزایل آلنده، نویسنده شهیر درباره حقوق زنان (یکی از پربیینده ترین ویدیوهایی سایت تد)

 ویدیویی دیدنی از ایزایل آلنده، نویسنده شهیر درباره حقوق زنان (یکی از پربیینده ترین ویدیوهایی سایت تد)


تعریف زن چیست؟ چگونه دو فرشته در سومالی، جامعه را دگرگون می کنند


ویدیو با زیرنویس فارسی/ زینب ثعلبی بنیانگذار بنیاد بین المللی زنان برای زنان از نقش زنان در صلح می گوید / صلح جایی است که ناخن پای من باز شروع به رشد کند



چرا باید به پسران بیاموزیم که زنان، ملک مردان نیستند؟


مدیر اجرایی فیسبوک در سخرانی خود: بانوان گرامی، خودتان را دست کم نگیرید

می توان هم بیخدا بود و هم ناقض حقوق بشر! می توان باخدا بود و به حقوق بشر احترام گذارد..!

هیچ ارتباطی بین اعتقاد به خدا و بیخدایی، با نقض حقوق بشر وجود ندارد! به چند مثال زیر توجه فرمایید:

مثال اول: یک بیخدای ناقض حقوق بشر:

آقای فرهاد بیخدا است و به شدت نقد دین می کند. تا اینجای کار حق اوست، و از آزادی بیان خود استفاده می کند. اما آقای ایکس، پا را فراتر می گذارد، و به جای اینکه تنها به نقد دین بپردازد، به خود مسلمانان توهین می کند...!

او در اینجا، حقوق بشر را نقض کرده است، هیچ کسی حق ندارد یک انسان را به دلیل داشتن یک عقیده خاص، مورد رفتار «غیر برادرانه» قرار دهد.
یک مثال: در صفحه فیسبوکی این وبلاگ، به نگارنده به دلیل حمایت از کمپین نجات آیت الله بروجردی، حمله شده است! و چند نفر که خود را بیخدا می دانند، به این اقدام بنده اعتراض کرده اند.

مثال دوم: یک بیخدای مدافع حقوق بشر:

آقای سیاوش بیخدا است، اسلام را نقد می کند، اما هیچگاه به دلیل اینکه یک نفر عقیده خاصی دارد و مثلا مسلمان است، به او بی حرمتی نمی کند. او می داند که می تواند عقاید یک مسلمان را نقد کند، اما هیچگاه اجازه ندارد کرامت انسانی یک مسلمان را زیر سوال ببرد، و حقوق انسانی او را نقض کند.

وقتی آقای سیاوش می بیند حقوق انسانی یک مسلمان توسط مثلا رژیم ایران نقض می شود، واکنش نشان می دهد و به این نقض حقوق بشر اعتراض می کند.

مثال سوم: یک باخدای ناقض حقوق بشر:

آقای گیو، یک فرد مسلمان است. او حقوق انسانی دیگر شهروندان را زیر پا می گذارد، و مثلا برای اجرای قوانینی خاص که به آن اعتقاد دارد، حقوق دیگران را لگدمال می کند.

مثلا با اجرای قوانین حجاب، در مسایل داخلی و نحوه پوشش دیگران دخالت می کند. طبیعی است که آقای گیو، یک فرد با خدا، ولی ناقض حقوق بشر است.

مثال چهارم: یک باخدای مدافع حقوق بشر:

خانم شیرین عبادی، یک مسلمان است، در مصاحبه با تلویزیون نروژ هم به صراحت می گوید که مسلمان است (منبع)، اما هرگاه با نقض حقوق بشر مواجه می شود، واکنش نشان می دهد و به آن اعتراض می کند.

مثال های فوق به خوبی نشان می دهد که اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدا، ارتباطی به نقض حقوق بشر ندارد. به باور نگارنده، نقض حقوق بشر و یا دفاع از آن، بیشتر به شخصیت فرد بر می گردد، و اینکه او تا چه حد به همنوعان خود اهمیت می دهد و درباره آنها احساسات دارد.

ماجرای آقای بروجردی:

درباره آقای بروجردی، در این نوشته توضیح بیشتری داده ام، و تنها به ذکر نکات ذیل بسنده می کنم:

یک- آقای بروجردی برای هموارسازی جاده رسیدن به دمکراسی در ایران، نقش بسیار مهمی را ایجاد می کنند. در حقیقت، ایشان این گزینه را پیش روی مردم دیندار می گذارند که هم مسلمان باقی بمانند و هم جلوی دخالت دین در سیاست را بگیرند تا نظام جنایتکار ولایت فقیه، از قدرت کنار برود.


دو- اعدام ایشان، نقض آشکار حقوق بشر است، و ایشان هیچ گناهی جز تلاش برای جدایی دین از سیاست انجام نداده اند. او بیگناه است و باید فورا آزاد شود. 

خواندن این مطالب را نیز به شما توصیه می کنم: 



مطالب روز گذشته: