چهارشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۹۱

بر اساس این اسناد، رد اختلاس سه هزار میلیارد تومانی به صورت مشخص به دفتر خامنه ای می رسد...!

در این نوشته می بینید که چطور  محمد جهرمی، شخصا در اختلاس سه هزار میلیارد تومانی دست داشته است.

محمد جهرمی، داماد ناطق نوری است و ناطق نوری نیز بازرس ویژه بیت (!) رهبری و خامنه ای است.

در زمانی که جهرمی استاندار فارس بوده است، بدون کنکور وارد دانشگاه شد و شروع به تحصیل در دانشگاه شیرار کرد، دانشجویان آن دوره همه شهادت می دهند که  زمانی که استاد وارد کلاس می شد، تنها دانشجویی که جلوی پای او نمی ایستاد، محمد جهرمی بوده است(!).

در اسناد فوق می بینیم که او شخصا، در این ماجرا دخیل بوده و با توجه به اینکه بالاترین سمت بانکی را نیز داشته است، نفر اصلی این اختلاس در سیستم دولتی، شخص محمد جهرمی است.

چگونه است که در بین متهمین، اصولا اسمی از این شخص وجود ندارد و حتی پای او به دادگاه نیز نرسیده است؟! 

نکته وقتی خنده دار می شود که می بینیم بعد از افشای این اختلاس (بر اثر درگیری بین جناح های سیاسی رژیم)، او با پر رویی تمام، دیگران را مسول این اختلاس معرفی می کرده و خودش را قهرمانی جا زده بود که این اختلاس را لو داده است!

اینکه او از مصونیت برخوردار است، تنها نشان می دهد که خامنه ای شخصا در این ماجرا دخالت کرده و اجازه نداده است که او را دستگیر کنند...!!

مطلبی دیگر در اینباره:



 مطلب دیروز:

سه‌شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۱

زندانی شدن فائزه و مهدی هاشمی، تنها بازی رژیم است برای محبوب کردن آنها تا با نشاندن آنها در مسند قدرت، مشروعیت بخرند.

صد البته که بین احمدی نژاد (ملیجک خامنه ای) و هاشمی رفسنجانی، دعوایی در جریان بوده است، و صد البته این دعوا، تنها بر سر قدرت است و لاغیر.

هاشمی رفسنجانی همان جنایتکاری بوده که خامنه ای را به عنوان رهبر جا زد و نقش بسیار مهمی در روند دیکتاتور شدن این رژیم و سرکوب آزادی خواهان بر عهده داشته است.

اینکه دعوایی بین خامنه ای و هاشمی در جریان است، از هاشمی رفسنجانی، یک قدیس نمی سازد، مگر نه آنکه عبدالمالک ریگی و یا مجاهدین خلق نیز با خامنه ای مشکل دارند!؟

چند واقعیت وجود دارد که ما باید آنها را کنار هم بچینیم:

-          هاشمی غم حق مردم را ندارد، فکر جیب مبارک خود و غارت بیشتر کشور است.
-          به یاد بیاوریم که افرادی مانند محسن رفیقدوست هم در این نظام هستند، زمانی قدرت بسیار داشته اند، اما چون احمدی نژاد بر سر کار آمد، تنها قدرت آنها را کمی محدود کرد و صد البته که همچنان صمیمانه ترین روابط را با خامنه ای دارند و همچنان نیز به غارت بخشی از کشور مشغول هستند.
-          در این مرحله، هاشمی رفسنجانی اگر بخواهد سیاست را کناری بنهد و با احمدی نژاد دعوا نکند، خیلی راحت می تواند چنین کاری کند و پیری خود را به آسایش سپری کند.
در حقیت دعوای بین رفسنجانی و خامنه ای، یک بازی احمقانه است، و همه دعواها بر سر لحاف ملا است.

رژیم خامنه ای، اگر در انتخابات بعدی، نتوانند تعداد قابل توجهی از مردم را به پای صندوق رای بکشانند، صدمات بسیاری را متحمل خواهند شد، چون با توجه به بحران اقتصادی وحشتناک، مردم عادی جامعه نیز به آزادی خواهان معترض خواهند پیوست.

چیزی که می تواند رژیم را نجات دهد، تنها برگزاری یک انتخابات پر شور ،مانند انتخابات سال 76 و حضور خاتمی با رای بالا در مسند ریاست جمهوری است. چنین انتخاباتی، هم رژیم را بیمه می کند و و هم خطر سقوط رژیم را از بین می برد.

به این منظور، رژیم نیاز به مهره ای دارد که نزد عموم مردم، مقبولیت یابد و توان این را داشته باشد 
که رای بسیاری جذب کند و از همه مهمتر، مورد اعتماد سران رژیم نیز باشد.

شاید بهترین روش مشروعیت بخشیدن به یک نفر در رژیم جمهوری اسلامی، زندانی کردن او باشد و صد البته که سران رژیم نیز به این مهم واقفند.

به این دلیل است که مهدی هاشمی، زندگی راحت خود را در لندن رها می کند و به زندانی در ایران باز می گردد، تا روسه قهرمان سازی آغاز شود. حتما قبل از انتخابات، او نیز آزاد می شود یا در انتخابات شرکت می کند یا بازی گردان یک کاندیدای دیگر (مثل خاتمی یا یکی دیگر از اصلاح طلبان) خواهد شد...!

در حقیقت، زندانی شدن مهدی هاشمی، مشروعیت بخشیدن به او در میان عامه مردم است. رژیم به موقع از مهدی هاشمی که برای برخی از افراد جو گیر بت شده، استفاده می کند و با نشاندن او در مسند قدرت، به رژیم مشروعیت می بخشد...!

به یاد بیاورید که فائزه هاشمی رفسنجانی، قبل از انتخابات مجلس، به انصار حزب الله پول می داد تا او را هنگام دوچرخه سواری کتک بزنند و او بین مردم عادی محبوب شود...! و دغل بازی او نیز جواب داد، در آن انتخابات، نفر اول تهران شد...!

برای دیدن چند نوشته اخیر من، به منو سمت راست مراجعه فرمایید. 

مطلب مشابه: 

مهدی هاشمی رفسنجانی در جلوی دادگاهی در لندن، او اخیرا به علت شکنجه و آزار یکی از تاجران، به پرداخت خسارت کلانی محکوم شده است (توضحیات بیشتر

دوشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۹۱

منجلابی به نام خاندان هاشمی رفسنجانی/ سازمان اطلاعات عربستان بیست میلیون پوند خرج مهدی هاشمی در آکسفورد می کند...!

مصاحبه اخیر دکتر حسین شیخ السلام، استاد ایرانی دانشگاه آکسفورد، به خوبی نشان می دهد که چگونه دانشگاه آکسفورد در قبال دریافت رشوه، مهدی هاشمی را به عنوان دانشجو پذیرفته اند و چگونه مهدی هاشمی همه قوانین آکسفورد (از پذیرش گرفته تا اقامت) را شکسته است.

اما نکته ای که عجیب ذهن مرا مشغول کرده است، ارتباط کثیف خاندان هاشمی و حکام عربستان سعودی است. به یاد بیاوریم که:

-          عربستان سعودی، کشوری است که محل پرورش تروریست هایی چون بن لادن است.
-          حکام عربستان سعودی، شاید وحشی ترین و بی رحم ترین سیاستمداران کنونی دنیا باشند که مشغول غارت منابع نفتی آن کشور هستند. بماند که در همان عربستان سعودی نیز مردم فقیر بسیار هستند.
-          برای آنکه بدانیم تا چد حد این حکام عربستان، از انسانیت به دور هستند، کافیست به یاد بیاوریم که در آن کشور، کارگران کشورهای آسیای شرقی، دقیقا به مانند برده زندگی می کنند.
-          فرهنگ غالب بر مردم عربستان، فرهنگی نژاد پرستانه است، کشور خود و مردم خود را مقدس می دانند.

نکته مهم این است:
حکام عربستان سعودی، همیشه در صدد ضربه زدن به مردم ایران هستند، چون می دانند که اگر دمکراسی در ایران برقرار شود، کشورهای غربی دیگر نقض حقوق بشر در عربستان را تحمل نخواهند کرد. لذا همیشه تلاش می کنند به افرادی که می توانند جنبش آزادی خواهی مردم ایران را آسیب برسانند، کمک کنند.

به یاد بیاوریم که آمریکا و اروپا، همیشه  چشم بر روی جنایات عربستان سعودی (مانند پرورش تروریست هایی مانند بن لادن ) بسته اند و استدلال می کنند که به عربستان سعودی برای مقابله با ایران نیاز دارند، در صورتی که در ایران، نظامی مردم سالار بر سر کار بیایید، رژیم جدید در ایران، خواستار بهبود وضع در عربستان خواهد شد.

حال با توجه به این نکات، به این بخش سخنان آقای دکتر شیخ السلام توجه فرمایید:

"20 میلیون پوند شاهزاده عرب برای پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد:
از طرف دیگر، یکی از شاهزادگان عرب‌ که نزدیکی خاصی با برخی اشخاص در ایران دارد و حفظ آبروی این افراد نیز برای وی اهمیت دارد و می‌خواهد حکومت ایران هم مانند حکومت عربستان سعودی شود، بیش از 20 میلیون پوند استرلینگ به آکسفورد داده است؛ ..... شاهزاده از مقامات بسیار بالای امنیتی عربستان بود که تماس‌های او با دولت‌ مردان غربی در سطح وزیر به بالا بود."

با جمع بندی نکات فوق، چند گزینه به ذهن ما می رسد:

-          سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی، به مهدی هاشمی کمک کرده و در عوض مهدی هاشمی، از توان خودش برای به انحراف کشیدن جنبش سبز استفاده کند؟!
-          سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی، مشغول سرمایه گذاری بر روی مهدی هاشمی است تا در آینده او به عنوان یک سیاستمدار وارد کار شود و مثلا رییس جمهور شود؟
-          سوال اینجاست، مهدی هاشمی در قبال این بیست میلیون پوند، چه خدمتی به سازمان امنیت عربستان سعودی ارایه داده است؟! 
پی نوشت:
قبلا هم نوشته بودم، سگ خامنه ای صد شرف دارد به هاشمی رفسنجانی! چه آنکه لااقل خامنه ای آنقدر دغل کار نیست که به موقع، خود را آزادی خواه جا بزند...!
برای دیدن چند نوشته اخیر من، به منو سمت راست مراجعه فرمایید. 
مطلب مشابه: 
چند نوشته قبلی: 

یکشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۱

امروزه ترکیه، آتش زیر خاکستر است، چرا که اسلام چون سرطان خاموش اما مهاجم است! / وای به روزی که مساجد گسترش یابد...!

آمار نشان می دهد که در این چند ساله که دولت اسلام گرای ترکیه بر سر کار آمده است، تعداد مساجد در این کشور افزاش یافته است.

67000 مدرسه در ترکیه است، اما تعداد مساجد بیش از هشتاد و پنج هزار تا است...! این زنگ خطری است برای کسانی که اسلام را به خوبی می شناسند.

در این چند ساله که بر اثر فشار مردم مومن ترکیه، دولت اسلامی بر سر کار آمده است، ما شاهد گسترش مساجد در ترکیه هستیم.

روندی خطرناک را پیش روی مردم ترکیه می تواند دید:

-          مردم مسلمان ترکیه، دولت اسلام گرایی  (صد البته میانه رو) را بر سر کار می آورند.
-          دولت اسلام گرا، تعداد مساجد را افزایش می دهد.
-          از دل مساجد، افراد بنیادگرای زیادی متولد می شوند
-          این افراد بنیادگرا، جذب دولت می شوند و اندک اندک، دولت میانه رو اسلامی، تبدیل به دولتی بنیادگرا می شود.
-          شاید بفرمایید که ارتش ترکیه این اجازه را نمی دهد، اما فراموش نکنید، اگر ارتش مداخله کند و اجازه ندهد این افراد جذب سمت های بالای دولت شوند، این گروه های اسلامی، تبدیل به آتش زیر خاکستر می شوند و بعد از مدتی، شاهد انقلاب اسلامی خواهیم بود...!

فراموش نفرمایید، در جایی که دولت های اسلام گرا (مانند اردوغان) قدرت را به دست می گیرند، در نسل های بعدی، این همیشه اسلام گرایان تندرو هستند چون سرطان، اندک اندک رشد می کنند و قدرت می گیرند..! به دیگر عبارت، روند انتقال  قدرت، همیشه به نفع تندرو ها و به سمت آنها در حال حرکت است.

شاید مهمترین اشتباه شاه، این بود که برای مقابله با خطر کمونیسم، اجازه داد تعداد مساجد افزایش یابد، و از دل این مساجد، که چون شبکه مافیایی و عنکبوتی عمل می کند، خمینی و رژیم ولایت فقیه متولد شد.

به نظر می رسد که این روند بسیار خطرناک، اکنون در ترکیه آغاز شده است...!

هر چند ارتش ترکیه، خود را پاسدار نظام سکولار می داند و در صورت لزوم مداخله می کند، اما واقعیت این است که مداخله ارتش در سیاست به منظور حفظ سکولاریسم، در حقیقت آسیب رساندن به دمکراسی در آن کشور است. نمی توان برای رسیدن به سکولاریسم، دمکراسی را قربانی کرد، مفاهیمی چون سکولاریسم و دمکراسی و حقوق بشر، مفاهیمی با یک ریشه مشترک  هستند.

واقعیت این است سکولاریسم نیز چون دمکراسی، دادنی نیست، بلکه گرفتنی است. یعنی برای استقرار یک نظام سکولار، خود مردم ابتدا باید آنرا بخواهند. نمی توان به زور سرنیزه، سکولاریسم را در کشوری مستقر کرد.

بدون شک داشتن محلی برای عبادت، بخشی از آزادی اندیشه در اعلامیه جهانی حقوق بشر است، نمی توان مردم را از داشتن مسجد منع کرد. وجود مسجد نیز در جوامع مسلمان، به سقوط دمکراسی می انجامد. روش مبارزه، سر نیزه نظامیان نیست، بلکه آگاه سازی مردم است.

ختم کلام اینکه: برای استقرار دمکراسی در یک کشور، باید سکولاریسم را در آن کشور نهادینه کرد. برای نهادینه کردن سکولاریسم نیز، باید روشنفکران جامعه، تکانی به خود بدهند و شجاعانه در باره اسلام روشنگری کنند. 

شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۱

شباهت هاپو و وزیر نفت ایران

پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۱

رهبر جنبش قهوه ای، محمود احمدی نژاد که در حصر خانگی است، خواستار بازگشت به دوران طلایی امام خامنه ای شد...!

با توجه به اختلافات کنونی بین سران سه قوه و همینطور بین احمدی نژاد و خامنه ای،ممکن است خامنه ای به زندان انداخته شود. هیچ هم بعید نیست خامنه ای او را در آب نمک بخواباند و بعد از مدتی، به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری باز به صحنه بیاورد.

حتما بعد از آن، شاهد سر خط ها به شکل  زیر خواهیم بود:

-          احمدی نژاد، یک وبسایت به نام سایت «جمله» (!)  و  یک وبسایت (جنبش راه قهوه ای: (جرق) را به منظور اطلاع رسانی راه اندازی کرد.

-          احمدی نژاد: خواستار بازگشت به دوران طلایی امام خامنه ای هستم.

-          پسر احمدی نژاد که به خارج فرار کرده بود و با مجتبی خامنه ای از قدیم بر سر غارت ایران دعوا داشته است، به ایران باز می گردد...! (اینجا)

-          احمدی نژاد حاضر نمی شود از کارهای گذشته خود عذرخواهی کند، اصلاح طلبان طرفدار او نیز می گویند که او امکان این کار را نخواهد داشت و اگر چنین کند، ممکن است که او را از لیست کاندیدها او را خارج کنند. 

-          صدای آمریکا نیز به طرفداری از اصلاح طلبان برخواسته است. یکی از مجریان که نزدیکی فکری با اصلاح طلبان دارد، در پی زندانی شدن پسر احمدی نژاد، می نویسد که آنها خوب بلدند رای بیاورند...!  

-          احمدی نژاد از پاسخ گویی به سوالات دانشجویان درباره کشتار سال 67 و کشتار کهریزک، خود داری کرد.

-          احمدی نژاد: ما خواستار اجرای تمامی بند های قانون اساسی، از جمله ولایت فقیه هستیم:

-          تعدادی از دوستان خوش تیپ احمدی نژآد با خارج می روند و خود را به عنوان روشنفکر دینی معرفی می کنند و خواستار اجری دمکراسی دینی می شوند.

-          همه اصلاح طلبان، به مردم ایران یادآوری می کنند:
 «علی رغم وجود تحریم های بین المللی در دوران احمدی نژاد، مردم ایران در رفاه نسبی به سر می بردند، مسایل اختلاس ها و یا کشتار آزادی خواهان نیز ربطی به احمدی نژاد نداشته است»

-          احمدی نژاد کاندید انتخابات می شود،  مردم ایران اعتراض کرده ، به خیابان می آیند و چند میلیون ایرانی در خیابان هستند، اما احمدی نژاد که مخالف سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است، مردم را به خانه های خود باز می گرداند.

-          احمدی نژاد در پی شعارهای مردم معترض علیه ولایت فقیه:
 «مردم شعارهای ساختار شکن سر ندهند»

-          احمدی نژاد، در دیدار به اعضای جبهه و حزب فلان، سال آینده را سال «حماقت و صیر اسلامی» نامگذاری کرد...!

-          یکی از نزدیکان احمدی نژاد که جزو گروه روشنفکران دینی (ماله کشان سابق) است، گفت:
"مردم ایران هرگز در خیابان ها نگفته اند نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران! بلکه گفته اند: هم غزه هم لبنان، جانم فدای هر دو!"

-          احمدی نژاد، خواستار بازگشت جامعه، به ارزش های اسلام ناب محمدی شد.

-          احمدی نژاد، در بیانیه ای گفت:
"کسانی که از اسلام انتقاد می کنند، رفتار مشکوکی دارند...!"

حافظ چه زیبا می گوید: دور چون با عاشقان افتد، تسلسل بایدش...!

هدف این نوشته، تاختن به یک زندانی در بند نیست، بلکه صرفا هدف این است که به یاد بیاوریم برای رسیدن به آزادی، نمی توان به کسی اعتماد کرد که به دمکراسی اعتقاد  دارد.

امیدوارح به حرمت امام نقی (که من شخصا از پیروان خاص او هستم) امیدوارم سبزاللهی های عزیز، با دیدن این نوشته، مرا فحش باران نکنند...!

یا اگر قصد فحاشی نیز دارند، لااقل برای لحظه ای فکر کنند، چه تفاوتی بین احمدی نژاد و میرحسین موسوی است؟! آیا هر دو به ولایت فقیه اعتقاد ندارند؟! آیا هر دو خواستار ادامه حیات رژیم اسلامی نیستند؟! آیا هر دو خواستار اجرای قوانین اسلامی نیستند؟! آیا در زمان حکومت هر دو، به بدترین شکل ممکن، حقوق بشر نقش نشده است؟!