شنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۹

هیچگاه در طول تاریخ اینقدر ذلیل نبوده ایم، علت ذلت ما جنایات خامنه ای و تاراج کشور بدست اوست !/ شانزده آذر نزدیک است، به فکر قد علم کردن باشیم.

چرا از خامنه ای متنفرم؟

هیچگاه در طول تاریخ معاصر، اینقدر توان و پتانسیل قدرتمند بودن را نداشته ایم، هیچگاه نیز اینقدر ذلیل نبوده ایم !

ایران امروز به یمن جنایات خامنه ای، به یمن وطن فروشی و خیانت خامنه ای به مردم ایران، به یکی از ذلیل ترین کشورهای دنیا تبدیل شده است، در حد سودان و زیمباوه وقرار گرفته ایم!
رشد اقتصادی کشور مثبت که هیچ، منفی شده است. تمام منافع و منابع کشور به تاراج شرکا خارجی خامنه ای رفته است، تا اندکی از او حمایت کنند و او لختی بیشتر بر سر کار بماند.
زندگی مردم، از شکل زندگی به زنده ماندن تنها تقلیل یافته و مردم کشور در بدترین شرایط قرار دارند، نخبه های کشور یا کشته شده اند، یا در زندان هستند و یا به خارج از کشور فرار کرده اند.
جمعی سفله و دزد ، مناصب دولتی را به اختیار گرفته اند و به تاراج مشغولند، اگر کسی هم اعتراضی کند، به بدترین وضعی شکنجه شده و سرکوب می شود.

شانزده آذر نزدیک است، به فکر قد علم کردن باشیم.

جمعه، آذر ۰۵، ۱۳۸۹

چیزی که انتها ندارد، حماقت است، بهترین سند برای بی انتهایی حماقت، بسیجی های عزیز هستند!

یک بسیجی ساندیس خور، تا من یک مطلبی را پست می کنم، فوری برایم کامنت می گذارد، اسمش آقای به سوی ظهور است (فکر کنم توی یک اتیله عکاسی کار می کند !) 
به هر حال، توی مطلب قبلی من کامنت گذاشته بود و گفته بود:  ( هفته بسیج بر جهانیان مبارک باد)، 
من نمی دانم این بسیجی ها چگونه شستشوی مغزی شده اند ، از دنیا چه تصوری دارند ؟! 
این موجود ابله فکر میکند مثل مردم سویس و فرانسه و هلند ، نشسته اند ببیند هفته بسیج کی است تا آنرا جشن بگیرند ؟!
این برداشت ابلهانه از دنیا ، مانند این است که یک گروه از دزدهای دریایی سومالی، تشکیل این گروه بیست نفره دزد دریایی را به دنیا تبریک بگوید !
نمی دانم اینها افراد را به چه روشی شستشوی مغزی می دهند که به این درجه از حماقت نزول می کنند و چنین تصوری از دنیا پیدا می کنند. 

 چند قلاده بسیجی در حال پرتاب سنگ، جفتک چارگوش انداختن، و گرفتن پاچه شهروندان 
_____________________________________________________
یک گله بسیجی دیگر در حال بوسیدن جای پای چنگیز زمانه ، خامنه ای خیانت کار
____________________________________

سه‌شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۹

چرا باید برای دموکراسی بجنگیم؟ / وضعیت کنونی ایران، مشابه کره شمالی است ولی ایران مبتنی بر دموکراسی ، کره جنوبی خواهد بود.


تصور کنید که رژیم جمهوری اسلامی بر سر کار نیامده بود و مردم ایران قدر دکتر بختیار را می دانستند و در کنار او ، شروع به تقویت پایه های دموکراسی در ایران می کردند و حکومت پادشاهی ایران، واقعا تبدیل به یک نظام مردم سالار می شد. به نظر شما الان ایران در چه جایگاهی قرار داشت؟

کشوری که دارای مردمی سخت کوش است، از نظر جغرافیایی در حساس ترین و بهترین موقعیت ممکن قرار دارد، منابع عظیم نفت و گاز  و معادن متفاوت و متعدد دارد و ...؛ براستی چه کارها که نمی شد انجام داد.

نگاهی به کره جنوبی در سی سال قبل بیاندازیم، کشوری عقب مانده (حتی در مقایسه با ایران آن روزگار) بوده است، اما صرفا به یمن حضور دموکراسی ، مردم این کشور به شایسته سالاری دست پیدا کرده اند و چون شایسته سالاری بوده است، امنیت سرمایه گذاری خارجی به وجود آمده است و در طی سی سال، تبدیل به کشوری شده است که شانه به شانه ژاپن در حال حرکت است.

پیشرفت کره جنوبی و کره شمالی در این سی ساله ، مقایسه بسیار جالبی است، هر دو کشور از منابع و موقعیت جغرافیایی نسبتا مشابهی برخوردار هستند، اما یکی در فقر مطلق به سر می برد و فقط در چند سال گذشته ، بیش از دو میلیون نفر از گرسنگی مرده اند، چرا که دیکتاتوری ابله بر آن کشور حکم می راند.

اما کره جنوبی، به دلیل دموکراسی و شایسته سالاری ، از هیچ شروع به ساختن همه چیز کرده است، امنیت سرمایه گذاری را تضمین کرده اند و به کمک سرمایه گذاری خارجی ها، تبدیل هب کشوری بسیار پیشرفته شده اند.

مقایسه این دو کشور، نشان از تفاوت اداره کشور به شیوه دموکراسی و دیکتاتوری است، حال این مقایسه ساده را می تواند برای ایران نیز به کار برد.

وضعیت کنونی ایران، مشابه کره شمالی است ولی ایران مبتنی بر دموکراسی ، کره جنوبی خواهد بود.

 این عکس که در شب گرفته شده است، تفاوت پیشرفت کره شمالی و عقب ماندگی کره جنوبی است، یکی در تاریکی و بدویت است و دیگری در اوج پیشرفت:




دوشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۹

اطلاح طلبان دینی با مردم ایران هم مسیر هستند،اما هم هدف نیستند / جنبش سبز ثمره صد سال نهضت آزادی خواهی مردم ایران است و ادامه دهنده جنبش مشروطیت

برخی تصور می کنند جنبش سبز متعلق به موسوی یا کروبی و یا دیگر اصلاح طلبان است و آنها به وجود آورنده این جنبش هستند، در صورتی که تصوری کاملا اشتباه است. در روز قدس سال گذشته دیدیم که مردم در خیابان ، بی پروا، فریاد زدند که نه غزه و نه لبنان ، جانم فدای ایران و یا فریاد مرگ بر اصل ولایت فقیه را سر دادند. 
به صورت کاملا مشخص این دو شعار در تقابل با اهداف و عقاید موسوی و کروبی بود ، تا آنجا که اصلاح طلبان ، سعی به تبری جستن از این شعارها کردند و گفتند این شعارها ساختار شکن است. 
شاید پر بی راه نباشد اگر بگوییم موسوی و کروبی و دیگر اصلاح طلبان، صرفا برای مدتی با جنبش سبز و مردم ایران هم مسیر هستند ولی هم هدف نیستند. 
چرا که هدف مردم ایران نیل به دموکراسی ، اجرای حقوق بشر، حذف دین از مسند حکومت و مخالفت با ولایت فقیه است، که البته اینها با خواسته های اصلاح طلبان در تناقض آشکار است، چرا که خواسته های فوق، با اهداف خمینی و اصول دین اسلام در تناقض آشکار است.
اصلاح طلبان به خوبی می دانند که در صورت روی کار آمدن رژیمی مردم سالار ، جایی برای آنها در ساختار قدرت وجود ندارد، بلکه بسیاری از آنها باید پاسخ گوی مشارکتشان در جنایات سی ساله رژیم ج.ا. نیز باشند، لذا آنها صرفا به دنبال راه و روشی هستند تا زیر لوای ولایت فقیه ، آنها باز نیز قسمتی از قدرت را در اختیار گیرند. 
شاید عدم حرکت جدی از سوی موسوی و کروبی در این مدت، نشانی از این نکته باشد. 
به هر حال ، نباید فراموش کرد که جنبش سبز، ساخته شده توسط موسوی و کروبی نیست، جنبش سبز ریشه در اعماق جنبش مشروطه دارد. قریب یکصد سال است که مردم ایران برای آزادی و دموکراسی می جنگند. بعد از تقلب انتخاباتی سال گذشته ، این جنبش، یکباره خودش را نشان داد، اما فقط آن موقع زاده نشد، این جنبش بزرگ ، یکصد سال است که مشغول جوشیدن است. 
محدود کردن جنبش سبز به موسوی (کسی که معتقد به دروان طلایی امام است) ، توهین به یکصد سال مبارزه آزادی خواهانه مردم ایران است.