پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۲

توصیه امنیتی: تصویر روش کثیف دیدی که ارتش سایبری برای دزدیدن اکانت شما استفاده می کند!

این ایمیل را ساعتی  قبل گرفته ام. این ایمیل، توسط ارتش سایبری رژیم ارسال شده است.، و بسیار شبیه ایمیل هایی است که گوگل می فرستد!

همانطوری که در این ایمیل می بینید، در نگاه اول، به نظر می رسد که گوگل می گوید: "یک نفر از ایران، پسورد شما را داشته و تلاش کرده که با این آی پی زیر، وارد ایمیل شما شود، اما ما جلوی او را گرفته ایم! لطفا روی لینک زیر کلیک کنید و پسورد خود را عوض کنید!"

در حالت عادی، فرد تصور می کند این ایمیل از گوگل است، حتی ادرس فرستنده نیز، به نظر می آید که از خود گوگل است!  و فرد  از ترس ارتش سایبری رژیم، بر روی لینک زیر کلیک می کند تا پسورد خود را عوض کند! طبیعی است که هنگام عوض کردن پسورد، از شما می پرسند که: "پسورد کنونی چیست؟" و بعد می گویند پسورد جدید چه باشد.

غافل از اینکه این لینک، که بسیار شبیه صفحه گوگل است، متعلق به ارتش سایبری رژیم است!!

شما وقتی پسورد قدیمی را وارد می کنید، گوساله های ارتش سایبری، به سرعت وارد ایمیل شما می شوند، و تمامی اطلاعات موجود را با اوتلوک دانلود می کنند!

لذا، حتی اگر چنین ایمیلی را گرفتید، ابتدا یک فحش خواهر و مادر نثار رهبر معظم انقلاب کنید، سپس با نهایت آرامش و برای اینکه مطمین شوید پسورد شما لو نمی رود، اول تمامی هیستوری بروسر خود و کوکی ها را پاک کنید، بعد وارد سایت جیمیل شوید، و از طریق تلفن، یا پاسخ به سوالات محرمانه، یا دریافت پسورد جدید از طریق ایمیل های دیگرتان، پسورد خود را عوض کنید.


ضمنا، خواندن آیت الکرسی، خطر هک شدن ایمیل شما را کاهش می دهد! ارسال این مطلب به دوستان برای ارتقا امنیت کاربران نیز، ثواب حج عمره را دارد. 

  
نوشته های چند روز گذشته:  


دو:  
غده ای سرطانی در شورای ملی، با نام عباس فخرآور/ با این غده چرکین چه باید کرد؟


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:





  


یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۲

کشتن این شانزده زندانی، یادآور قتل عام سال 67 و کشتن افراد بیگناه به تلافی حمله مجاهدین است!

سوال: آقای خامنه ای، کار تروریست ها در کشتن ماموران مرزی و انسان های بی گناه بد است، حال چرا خودت کار مشابه انجام می دهی؟!
خبر تکان دهنده است، آدمی را شگفت زده می کند. چند روز قبل، به یکی از ایستگاه های مرزی حمله می شود، و هفده نفر از هموطنان ما، در آن حمله کشته می شوند. (منبع)
صد البته که این خبر، آدمی را متاسف می کند، و کشتن تعدادی انسان بی گناه که صرفا مشغول انجام کار خودشان، یعنی مرزبانی هستند، قطعا یک عمل تروریستی است. یک عمل غیر انسانی، توسط گروهی تروریست و آدم کش محسوب می گردد.
حال امروز، خبر دیگری رسید که تاسف و شگفتی آدمی را صد چندان می کند. به گزارش هرانا، شانزده زندانی در استان سیستان و بلوچستان، در تلافی و پاسخ به آن حمله تروریستی، اعدام شده اند!  گزارش سازمان حقوق بشر ایران به قررار زیر است:
اعدام ۱۶ زندانی "محارب" در زهدان: به گزارش سایت‌های وابسته به حکومت بامداد امروز ۱۶ زندانی در زندان زهدان به دار آویخته شدند. سایت "عصر هامون" به نقل از "محمد مرزیه" دادستان عمومی و انقلاب زهدان از این زندانیان به عنوان "اعضای گروهک‌های معاند که در عملیات تروریستی شرکت داشتند" یاد کرد. هویت هیچ یک از زندانیان اعلام نشده است. سایت افکار نیوز گزارش داد که این ۱۶ نفر عضو گروه "جیش العدل" بودند
نکات ذیل قابل توجه است:
-          حمله آن گروه تروریستی و کشتن انسان هایی که گناه آنها مشخص نیست، قطعا محکوم است. اما اگر حمله تروریستی و کشتن انسان های بیگناه بد است، چرا رژیم ایران نیز، به کار مشابهی دست می زند و انسان هایی را گه گناهی ندارند، اینگونه قتل عام می کند؟!
-          این افراد به صورت مشخص در زمان وقوع آن عمل تروریستی، در زندان بوده اند، حال چگونه است که رژیم ایران، افرادی زندانی را اینگونه قتل عام می کند؟! این قتل عام، یادآور جنایات رژیم در سال 67 است، وقتی که به تلافی حمله مجاهدین، رژیم آخوندی، پنج هزار نفر از زندانیان، و افراد بیگناهی که حتی دوره محکومیتشان نیز پایان یافته بود، اعدام کرد.
-          اگر خشونت و آدم کشی بد است، چرا خود رژیم به این روش کثیف متوسل می شود؟!
-          مردم سیستان و بلوچستان، در فقر مطلق به سر می برند، سالها است که رژیم ایران، از اعطای هر گونه امکانات به آن منطقه دریغ کرده است، طبیعی است که در میان مردم آن منطقه، تنفر از رژیم به چشم می خورد. اما این به معنای این نیست که اکثریت آن مردم، در چنین کارهای کثیفی مشارکت می کنند! نمی توان از نقش عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه، همچنین سرویس های امنیتی پاکستان در سرمایه گذاری بر روی این گروه های تندرو و تروریستی، چشم پوشید.
-          برای جلوگیری از رشد چنین گروه های تروریستی، تنها باید به شیوه انسانی و منصفانه با مردم منطقه برخورد کرد. کشتار کور، و کشتن انسان های بی دفاع و در بند، شیوه استالین و هیتلر برای برقراری امنیت است. این روش از انسانیت به دور است.

نوشته دیگر امروز: مخالفان سکولاریسم، باید از روی مادران و خواهران خود خجالت زده باشند!

  
نوشته های چند روز گذشته:  


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:





  






شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۲

مخالفان سکولاریسم، باید از روی مادران و خواهران خود خجالت زده باشند!

البته که سکولاریسم نیز مخالفانی دارد، کسانی که هنوز بر این باورند افرادی که خود را نماینده خدا می دانند، باید بر جامعه حکومت کنند و افراد مذهبی، از حقوق ویژه بر خوردار باشند.

سکولاریسم به معنای برابری بین انسان ها اسـت، یعنی اینکه پیروان یک مذهب و مسلک خاص، از حق ویژه برخوردار نمی شوند.

در طول تاریخ بشری، حکومت های دینی خصوصا حکومت های اسلامی، بیشترین جفا و ظلم را در حق زنان جامعه روا داشته اند. متاسفانه دیدگاه افراد دیندار، بر این پایه استوار گشته که زنان و دختران را شهروند درجه دو می داند و به آنها حقوق بسیار کمتری می دهد.

حال مخالفت با سکولاریسم، معتقدند که همچنان باید به افراد دیندار، حق ویژه داد تا آنها بتوانند به زنان و دختران، زور بگویند و آنها را شهروند درجه دو بدانند.

در اینجاست که باید گفت، مخالفین سکولاریسم، باید از مادران و خواهران خود خجالت بکشند، چه آنکه تفکر غیرانسانی آنها، باعث و بانی شکل گیری حکومت مذهبی است، حکومت های مذهبی نیز به شدت حقوق انسانی بانوان را لگدمال می کنند. 

نوشته دیگر امروز: کشتن این شانزده زندانی، یادآور قتل عام سال 67 و کشتن افراد بیگناه به تلافی حمله مجاهدین است!


  
نوشته های چند روز گذشته:  






  


پنجشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۲

بت سازی از شخصیت های سیاسی گذشته چون شاه و مصدق، نشان از نبود «اندیشه گری»، در گروه های سیاسی ایرانی است!

مهمترین آفتی که در فضای سیاسی ایران وجود دارد، بت سازی از شخصیت های سیاسی است.

این روش، مختص به هیچ گروه خاصی نیست، و تمامی از گروه های سیاسی را در بر می گیرد، در اینجا از گروه های اصلی، چند نمونه ذکر می شود:

-         اکثریت افرادی که خود را ملی مذهبی می نامند، زنده یاد دکتر محمد مصدق را به شکل بت میبینند، و بیش از آنکه او را یک فعال سیاسی بدانند، از او به عنوان یک بت یاد می کنند. گویا فراموش کرده اند که مصدق نیز یک انسان بوده، و علی رغم خدمات بسیار زیاد، اشتباهاتی نیز داشته است.

-         طرفداران نظام پادشاهی مشروطه نیز، پهلوی اول و دوم را به شکل یک بت می بینند، و معتقدند که آنها هیچ اشتباهی نداشته اند! افراد متمایل به این گروه نیز فراموش کرده اند که این دو نیز، خدمات بسیاری داشته اند، اما در همان حال، اشتباهات فراوانی مرتکب شده اند.

-         وارد بحث درباره طرفداران مجاهدین خلق نمی شود، چه آنکه آنها بیشتر یک فرقه هستند تا اینکه گروه سیاسی لقب داده شوند.

نکات قابل توجه به شکل زیر است:

-         طبیعیاست که در اینجا، وارد این بحث نمی شوم که اشتباه مصدق یا شاه چه بوده است، بلکه هدف من، بررسی روش های غلط برخورد است.

-         اصولا هیچ کسی بت نیست، باید یاد بگیریم که انسان ها سفید و سیاه کامل، یا همان خوب و بد نیستند، بلکه خاکستری هستند. هر انسانی می تواند خوبی و بدی داشته باشد.

تفکر بت سازی و بت پروری، به دیکتاتوری ختم می شود! اصولا وقتی شما کسی را بت می بینید،دیگر حاضر نیستید از او انتقاد کنید. شایان ذکر است که انتقاد، بن مایه و زیر ساخت دمکراسی است. یعنی گروه های سیاسی، با انتقاد از یکدیگر، باعث رشد و بهبود در یکدیگر می شوند، از طرف دیگر، رقابت به وجود می آید.

-    اما تفکر بت سازی و بت پروری، تنها باعث می شود که افراد در مقابل انتقاد، موضع بگیرند و به جای تفکر درباره انتقاد مطروحه، به حمله شخصی بپردازند.

-         مهمترین نکته این است:

-        وجود چنین تفکر بت سازی و بت پروری، باعث شده که گروه های سیاسی، به جای اینکه به اندیشه ورزی و غنای دانش سیاسی خود توجه کنند، دیگر نیازی به این کار نبییند.

-         یعنی گروه های سیاسی، به جای اینکه اعتبار خود را از تفکر سیاسی خود کسب کنند، اعتبار خود را از اشخاص کسب می کنند.  این رخداد بسیار خطرناکی است، چه آنکه جایگاه گروه های سیاسی را به فرقه و گروه های شخصیت پرست، تنزیل می دهد.  

  
نوشته های چند روز گذشته:  




و چند نوشته اخیر این وبلاگ:





  

چهارشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۲

پژوهشی بر عملیات کربلای پنج/ هموطنم، این تصویر روباه بنفش است، هنگام صدور دستور قتل عام شصت و پنج هزار نفر ایرانی!

این مقاله کمی طولانی است، اما مطمین باشید به خواندنش می ارزد.

یکی از مسایلی که کمتر به آن پرداخته شده است، و به نظرم، باید برای افشا کردن سران رژیم خوب به آن پرداخت، مساله عملیات کربلای پنج در طی جنگ ایران و عراق  است.

بسیاری از هموطنان ما هنوز نمی دانند در طی این عملیات، چه بر سر آنها آمده و چگونه یک هزارم از جمعیت کشور، که عموما کودکان و نوجوانان بودند، برای اهداف کثیف رژیم، قتل عام شدند.

در اینجا، ابتدا پیش زمینه ای از این عملیات، و سپس خلاصه ای از اتفاقات رخ داده در کربلای پنج، را به صورت خلاصه و مستند، به اطلاع شما می رسانم:

-          به یاد داشته باشیم، هر چند صدام آغاز گر جنگ بود و سودای تصرف ایران را در سر می پروراند، اما بعد از اینکه ایران خرمشهر را بازپس گرفت، صدام حاضر به عقب نشینی کامل بود و اعراب خلیج فارسی نیز، حاضر بودند تا مبلغ یکصد میلیارد دلار، به ایران خسارت بپردازند. به شرطی که ایران جنگ را تمام کند. (منبع)
-          اما دو عامل مهم، جلوی خاتمه جنگ را گرفت، نخست: رویای خمینی برای آزادی قدس بود که می گفت راه قدس از کربلا می گذرد، و سپس: فساد مالی فرماندهان سپاه، که می دیدند از راه دلالی اسحله، می توانند پول کلانی را به جیب بزنند.
-          خیمنی حاضر به قبول پیشنهاد خاتمه دادن به جنگ نشد، جنگ شش سال دیگر ادامه یافت و حاصل آن، یک میلیون کشته و زخمی، و نابودی یک نسل از جامعه ایران، و بر فنا رفتن اقتصاد ایران بود.
-          شهر بصره، در نزدیکی مرز ایران و عراق قرار داشت، و چون مهمترین مرکز صدور نفت عراق بود، و از طرفی، سقوط بصره، می توانست به سقوط صدام بیانجامد، لذا اهمیت ویژه ای داشت. به همین دلیل، ارتش صدام، تدابیر ویژه ای اندیشده بود.
-          برای دفاع از بصره،  پنج خط دفاعی درست شده بود که به "خط دفاعی آهنین" معروف بوده است.
این خطوط دفاعی به قرار زیر بوده است:
یک: ارتش عراق، یک  رودخانه مصنوعی، به طول سی کیلومتر و عرض هزار و هشتصد متر ساخته شده بود، که آن زمان به "کانال ماهی" یا "کانال ماهی مرده" معروف بود. چون بوی ماهی مرده زیادی می آمد. در این رودخانه، سیم های برق قرار داده بودند و اگر کسی واردش می شد، فورا کشته می شد.
دو: یک میدان مین بسیار بزرگ پشت سر آن رودخانه قرار داشت
سه: چند ردیف سنگر های بسیار مجهز
چهار: پناهگاه های نظامی ضد بمب
پنج: میدان سیم خاردار
-          به اضافه این خطوط دفاعی عجیب، توپ خانه مجهز، یگان های زرهی مجهز به تانک های جدید، بالگرد ها و هواپیماهای مجهز به موشک های هوا به زمین، پشت سر این میدان های عظیم قرار داشت. جالب اینجا بود که صدام عملا اعلام کرده بود تمامی این یگان ها، به بمب های شیمیایی مجهز هستند.
-          از نظر نظامی، اصولا تلاش برای عبور از این دیوار آهنین نظامی، کار احمقانه و مضحکی بوده است. حتی فرماندهان ارتش در آن زمان، به فرماندهان سپاه بابت این حمله اعتراض کرده بودند.
-          بر اساس بررسی های مرکز مطالعات دفاعی آمریکا، هدف رژیم ایران از این عملیات،  این بود که بصره را آزاد کند، آنرا به عنوان کشور "عراق جدید" معرفی کند و آیت الله حکیم و مجلس اعلای عراق (ساکن در ایران) را به عنوان دولت جدید عراق معرفی کنند.
-          برای جذب نیرو، یک واحد نظامی سپاه پاسداران، با نام سپاه محمد به صورت حرفه ای وارد کار شد.
-          برای اینکه سپاه بتواند این عملیات را انجام دهد، دست به جذب نیرو به صورت گسترده زد. در ظرف سه ماه، هزارن نوجوان بین دوازه تا هفده سال، به عنوان بسیجی جذب شدند. با توجه به اینکه آن تاریخ، مدارس فعال بود، بسیاری از نوجوانان ناچار شدند کلاس های مدرسه را رها کنند و به جبهه فرستاده شودند.
-          در اثر چند ماه تلاش رژیم، بیش از شصت و پنج هزار نفر به سپاه محمد پیوستند، که اکثر آنها، دانش آموز نوجوانی بودند که  تحت تاثیر این شستشوی مغزی، به بسیج پیوستند و به جبهه ها اعزام شدند.
-          بر اساس گزارش های خبری مستقل، بسیاری از آنها بین دوازه تا هفده سال سن داشتند، اکثر آنها کمتر از سه ماه آموزش نظامی دیده بودند، درصد قابل توجهی تنها یک آموزش نظامی یک هفته ای دیده بودند.
-          در مقابل آنها، ارتش عراق قرار داشت که از نظر آموزشی، بسیار منظم و سختگیر بود. تمامی آنها به شکل حرفه ای آموزش دیده بودند.
-          بالاخره در نهم ژانویه  سال هشتاد و شش میلادی،  این عملیات آغاز شد. این عملیات، در تاریخ ۴/۱۲/۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه پاسداران انجام شد. فرمانده عملیات هاشمی رفسنجانی  بود و معاون عملیات نیز، حسن روحانی (رییس جمهور کنونی) بوده است. 

-          رفسنجانی گفت که با سقوط بصره، آنها به هدف خود که آزاد کردن قدس است، نزدیک خواهند شد.
-          این عملیات، چند هفته به طول انجامید، حاصل آن کشته شدن شصت و پنج هزار نوجوانی بود که به سپاه پیوسته بودند.
-          این عملیات، هیچ دستاوردی برای رژیم نداشت، و به شکست کامل انجامید. تحلیلگران نظامی، کل عملیات را اشتباه ارزیابی کردند، در همان حال، عدم آشنایی فرماندهان سپاه با فنون نظامی، بی توجهی آنها به توصیه های فرماندهان ارتش، و خودمحوری آنها، باعث شد که حاصل این عملیات، تنها کشته شدن شصت و پنج هزار نوجوان ایرانی باشد.
-          این عملیات، انچنان شرمساری برای رژیم به همراه آورد که رفسنجانی در طی برنامه تلویزیونی، رسما اعلام کرد که حمله های بزرگ را متوقف کرده اند و دیگر از "یورش موج انسانی" استفاده نمی کنند.
-          محسن رضایی، فرمانده سپاه نیز گفت: "دیگر حمله های نظامی کلی را متوقف کرده اند، و تنها به حمایت از اپوزسیون عراق، چون گروه های کرد روی آورده اند!"
نقش روحانی در این قتل عام: 
تا جایی که حافظه ام یاری می کند، رفسنجانی فرمانده جنگ بود، حسن روحانی نیز معاون او بوده است. بماند که خود روحانی، رییس ستاد جنگ بوده است. یعنی بعد از رفسنجانی و محسن رضایی، او مهمترین نقش را در ادامه جنگو یا حتی طراحی همین عملیات داشته است. 

حال سوال من ایجاست، چگونه است که برخی از هموطنان خوش باور، تصور می کنند به  چنین جنایتکارانی می توان امید داشت که کشور را به سمت شرایط بهتری رهنمون گردند؟! لحظه ای با خود اندیشه کنید، شصت و پنج هزار نوجوان بیگناه...

نکته دردناک ماجرا اینجاست، تنها هدف این عملیات، این بود که یک شهر عراقی را در اختیار بگیرند و آیت الله حکیم را به حکومت انجا منصوب کنند...! 

برای نوشتن این مقاله، مقداری بر روی اینترنت سرچ کرده ام، اما بیشترین استفاده را از این دو منبع برده ام:

1-    Woods, Kevin M. (2011) [2010]. Saddam's Generals: Perspectives of the Iran-Iraq War. 4850 Mark Center Drive, Alexandria, Virginia: Institute for Defense Analyses


Hoffpauir, Michael E. (June 1991). Tactical Evolution in the Iraqi Army: The Abadan Island and Fish Lake campaigns of the Iran-Iraq Wa


o            نوشته  های پیشین: 


نوشته های چند روز گذشته:  




و چند نوشته اخیر این وبلاگ: