سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۹۲

هشدار!/ هموطن جداشده از اسلام! آتئیست عزیز! مراقب باش که مانند سران رژیم اسلامی رفتار نکنی...!

نقد دین، حرکت بر لبه تیغ است، آگاه باشیم که بین نقد مذهب و روشنگری، تا نژادپرستی و نقض حقوق بشر، فاصله اندکی است...!
بین نقد دین (یا روشنگری و تلاش برای زدودن اسلام یا دیگر ادیان از جامعه)، با تحقیر پیروان یک دین (مثلا مسلمانان)، و یا بی احترامی به آنها، فرق زیادی است.
یک فرد روشنگر، بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق دارد که به نقد دین افراد بپردازد، و حتی با استفاده از نقد و یا طنز گزنده، به آن دین بتازد و آنرا مورد نقد قرار دهد. (بند نوزدهم)
اما یک فرد روشنگر، هیچگاه پا را از گلیم فراتر نمی نهد، هیچگاه به پیروان آن دین حمله نمی کند، و یا با زبان تحقیر، با آنها رفتار نمی کند.
هدف فرد روشنگر، تلاش برای کاهش نفوذ دین در جامعه، و بهبود شرایط جامعه است.
اما اگر همین فرد روشنگر، به جای تلاش برای نقد دین، به پیروان آن دین حمله کند و بی احترامی کند، او در جهت وخیم شدن وضع جامعه قدم برداشته است.
اصولا رفتار تحقیر آمیز با پیروان یک دین و یا عقیده خاص، به گسترش خشونت و تنفر در جامعه می انجامد، نتیجه ای که جز نابودی جامعه، هیچ اثر مثبتی را در پی ندارد.
 توجه به نکات ذیل ضروری است:
 یکم، نژادپرستی چیست؟ چرا تحقیر یک انسان به دلیل اینکه عقیده خاصی دارد، نژادپرستی است:
از نظر نگارنده، تعریف ساده نژادپرستی این است:
تعریف اول: هرگاه گروهی از انسان ها را صرفا به دلیل داشتن یک ویژگی "غیر اکستابی"، هدف یک رفتار تبعیض آمیز (چه مثبت ، چه منفی) قرار گیرند، آن رفتار نژادپرستی است.
مثال: ممکن است یک شهروند، سیاه پوست، توانخواه (معلول)، و یا برزیلی باشد. این فرد، در  تابعیت برزیلی خود، یا معلول شدن و یا انتخاب رنگ پوست خود، هیچ نقشی نداشته است. لذا اگر با این شخص، به صورت متفاوتی رفتار شود، نژادپرستی رخ داده است.
تعریف دوم: همچنین اگر یک انسان، هنگام بهره مندی از حقوق خود در اعلامیه جهانی حقوق بشر، مورد رفتار تبعیض آمیز قرار گیرد، باز نیز نژاد پرستی رخ داده است.
مثلا اگر یک انسان، به دلیل داشتن عقیده ای خاص، مورد تحقیر قرار گیرد، او قربانی نژادپرستی است.
ماده بیست و یکم اساسنامه حقوق بشر اتحادیه اروپا، هرگونه رفتار تبعیض آمیز، مبنی بر نژاد، رنگ پوست، زبان، مذهب و ...، ممنوع بوده و به صورت غیر مستقیم، آنرا نژاد پرستی دانسته است.
Anna maria Rivera معتقد است که نژادپرستی، الزاما به معنای برتری بخشیدن به یک نژاد ژنتیکی خاص نیست، بلکه هر عملی که به ایجاد شکاف در جامعه بیانجامد، و گروهی را صرفا به دلیل داشتن یک ویژگی خاص، برتر از دیگران بداند، نژاد پرستی محسوب می شود. (منبع)
بر اساس کنوانسیون بین الملی رفع هر نوع تبعیض نژادی، می توان گفت که تحقیر یک انسان به دلیل دین او نیز، نژاد پرستی خوانده می شود، چرا که در این کنوانسیون می خوانیم: (آدرس)
قبلا نگاشته بودم، الزاما نباید نابغه باشی تا بتوانی بفهمی که:
اینکه من چه دینی دارم، به خودم مربوط است، صد البته که شما می توانید آن دین را نقد کنید، اما حق ندارید به من توهین کنید، چون  من دین خاصی را انتخاب کرده ام، یا اینکه در جامعه ای بزرگ شده ام که به دین خاصی اعتقاد دارند! این گناه من نیست!
دوم: بر اساس پژوهش های علمی، افراد آتیست باهوش هستند، اما افراد نژادپرست احمق(!):
نیازی به تشریح و ارایه نظر نیست، تنها منبع این دو مطلب را بیان می کنم:
رابطه هوش و بیخدایی: همانطوری که در این پژوهش علمی می بینید، افراد آتیست، از آی کیو بالاتری برخوردار هستند، منبع: دیلی میل
ب: پژوهش علمی دیگری نشان داده بود که افراد نژاد پرست، معمولا از هوش کمتری برخوردار هستند و به دیگر عبارت، آدم های احمقی هستند! در این پژوهش می خوانیم:
There's no gentle way to put it: People who give in to racism and prejudice may simply be dumb, according to a new study that is bound to stir public controversy. The research finds that children with low intelligence are more likely to hold prejudiced attitudes as adults. 
لذا، افرادی که بیخدا هستند، خصوصا اگر با تحقیق و پژوهش از اسلام جدا شده باشند، به خوبی می دانند که چقدر نژادپرستی زشت و زننده است.
سه: اعتقاد افراد بیخدا و آتیست به اخلاق:
افراد آتیست، بیش از همه به اخلاق اعتقاد دارند،
برای اینکه ببینیم چقدر آتیئست ها به اخلاقیات احترام می گذارند و جایگاه آنها در جامعه چیست، این گراف را ملاحظه بفرمایید:  
درصد افراد آتئیست در امریکا  ، حدود بیست درصد جامعه آمریکا است. درصد حضور آنها  در مراکز علمی و دانشگاهی ، هشتاد و سه درصد است، یعنی  در مقایسه با افراد دیندار، احتمال حضور یک آتیست در مراکز دانشگاهی ، چهار برابر افزایش می یابد.
  اما در زندان های آمریکا ، تنها بیست صدم درصد آتئیست هستند، اما درصد زندانی در جامعه ، حدود دو درصد است. به دیگر عبارت،در مقایسه با افراد دیندار ،  شانس حضور یک آتیست در زندان ، ده برابر کم می شود. 
 به راحتی با مقایسه این آمار می توان نتیجه گرفت که افراد آتیست به نسبت متوسط جامعه ، کمتر جنایت می کنند و بیشتر به أصول اخلاقی معتقد هستند.
 تحقیر جمعی از انسان ها، صرفا به دلیل اینکه از عقیده خاصی پیروی می کنند، نقض ساده ترین أصول اخلاقی است.
 چهار- هیچ فردخداناباوری و اندیشمندی، به مسلمانان، بی حرمتی نکرده است:
به دلیل سی و اندی سال جنایت رژیم اسلامی، طبیعی است که تنفر عمیقی در جامعه، خصوصا در میان جوانانی که تازه به واقعیت های اسلام پی برده اند، و دین اسلام را ترک کرده اند، نسبت به اسلام به وجود آید.
اما باید به این واقعیت توجه کرد، که این تنفر نباید چشمان ما را کور کند، و رفتاری نادرست، مشابه رفتار رژیم اسلامی را پیشه کنیم!
هیچ یک از اندیشمندان خداناباور مشهور را نمی توانید بیابید که به جای نقد دین، به پیروان آن دین حمله کرده باشد. 
پنج- یک مثال شرم آور:
 حتما این را شنیده اید، برخی می گویند: آخوند خوب، آخوند مرده است!
این گفته ای زشت، زننده، و شرم آور است.
به یاد داشته باشیم، هر انسانی حق دارد که پیرو یک دین خاص باشد، و می تواند آخوند بشود، تا زمانی که حقوق انسانی دیگران را زیر پا نگذاشته است، او در مسلمان بودن و یا آخوند بودن، آزاد است.
رژیم اسلامی یا رژیم طالبان، افراد خداناباور را صرفا به دلیل اینکه مثلا از اسلام خارج شده اند و عقیده خاصی دارند را آزار می دهند، تهدید به قتل می کنند و یا حتی آنها را می کشند.
باید از افرادی که چنین عقاید زشت و زننده ای را ترویج می کنند، سوال کرد که: "چه فرقی بین شما و رژیم اسلامی است؟! آنها تهدید به کشتن افرادی می کنند که مخالف نظر آنها می اندیشند، و شما نیز همان کار را انجام می دهید!"
 به یاد داشته باشیم، آخوند بودن به خودی خود جرم نیست. یک هموطن ما نیز این حق را دارد که آخوند باشد و از حقوق مساوی با افراد بیخدا، و یا یهودی و یا بهایی برخوردار شود.
پیشنهاد می شود برای آشنایی بیشتر با آتئیسم و خداناباوری، این نوشته مرا بخوانید:

نوشته های چند روز اخیر این وبلاگ: 

/-------چگونه می توان برای لغو اعدام تلاش کرد، وقتی که قصاص و آدم کشی، جزو جداناشدنی اسلام است و هنوز برای تکریم اسلام تلاش می کنند؟!


/-----------/در ستایش فعالان سیاسی پناهنده: هموطنان آزاده ای که تن عزیز خود را شمع آجین کرده اند برای آینده ایران!

/-------/نقش ماندلا در جهانی شدن ubuntu/من هستم به خاطر تو/ انسانیت، وظیفه و بدهی هر کسی به دیگری است / ویدیو و توضیح

/--------/ماندلا، اثبات امکان مبارزه و رسیدن به دمکراسی بدون آدم کشی است!/راه ماندلای بزرگ دوای سرطان خشونت است

/-----------/هزار میلیارد دلار خسارت ادامه جنگ، دستاورد خمینی بود؛ و هزار میلیارد دلار خسارت اقتصادی برنامه اتمی، دسته گلی خامنه ای!
/---/یک مقایسه ساده، شرکت ملی گاز ایران و شرکت ژ-د-اف (شرکت گاز فرانسه) /---/ آیا امامزاده ها، بعد از مرگ هم سکس دارند که همچنان تعداد آنها به این شدت افزایش می یابد؟! 

نوشته های اخیر این وبلاگ:


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:


۱۱ نظر:

  1. لینک بالاترین
    https://www.balatarin.com/permlink/2013/12/17/3463788

    پاسخحذف
  2. من معمولا در وبسایتهایی که آنها را افراطی می دانم شرکت نمی کنم. اما به نظر می رسد شما قصد دارید از رفتارهای افراطی فاصله بگیرید یا حداقل اینطور وانمود کنید. که بازهم خوب است. در هرصورت این بحث شما که : " درصد افراد آتئیست در امریکا ، حدود بیست درصد جامعه آمریکا است. درصد حضور آنها در مراکز علمی و دانشگاهی ، هشتاد و سه درصد است، یعنی در مقایسه با افراد دیندار، احتمال حضور یک آتیست در مراکز دانشگاهی ، چهار برابر افزایش می یابد. اما در زندان های آمریکا ، تنها بیست صدم درصد آتئیست هستند، اما درصد زندانی در جامعه ، حدود دو درصد است. به دیگر عبارت،در مقایسه با افراد دیندار ، شانس حضور یک آتیست در زندان ، ده برابر کم می شود. به راحتی با مقایسه این آمار می توان نتیجه گرفت که افراد آتیست به نسبت متوسط جامعه ، کمتر جنایت می کنند و بیشتر به أصول اخلاقی معتقد هستند."
    کاملا نتیجه گیری شما بی پایه و درواقع مغلطه است. اینکه اتئیسم در میان دانشگاهها رایج باشد هیچ چیزی را اثبات نمی کند. بیاد بیاورید که در حدود 50 سال پیش درصد کمونیستها در دانشگاهها بسیار بیشتر از درصد آنها در میان عوام بود. و پیش از آن نیز عقیده ای مثل نژادپرستی از دل دانشگاهها بیرون آمد. در زمانی در افغانستان همه تحصیلکرده ها عضو حزب کمونیست بودند و عوام بیسواد از شر کمونیسم که کشاورزی افغانستان را نابود کرد به اخزاب اسلامی پناه بردند. با توجه به این موارد تاریخی آیا میتوان بحث کرد که تعلق افراد تحصیلکرده به عقیده ای خاص آن عقیده را تایید می کند؟ آیا می دانید تقریبا تمام تحصیلکرده های اتحاد شوروی کمونیست بودند؟ این بحث تحصیلکردگی کاملا بی اساس است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من در رفتارم تغییری حاصل نشده، به این اصولی که در بالا نوشته ام، از روز اول پایبند بوده ام.

      حذف
  3. با تآیید نوشته بالا، از بهروز
    یک آخوند خوب، آخوند مرده است
    چرا؟ چون آخوند بودن اعتقاد به یک عقیده غلط است. همانطور که نمیتوان به عقیده یک آدمخور احترام گذاشت، عقیده آخوند هم عقیده ضد بشری است. آخوند عقیده ندارد که باید اعدام باشد، آخوند اعدام میکند. آخوند عقیده ندارد که ادیان دیگر بد هستند، آخوند وجود ادیان دیگر را مضر میداند و میخواهد آنها را از بین ببرد. آخوند ضد اسلام را ترور میکند. آخوند دوستی زن و مرد را تحمل نمیکند و آنها را سنگسار میکند. آخوند تجاوز به حریم دیگران را حق خود میداند. آخوند وعقیده اش همانند نازیسم و فاشیسم باید از بین برد.

    پاسخحذف
  4. با تشکر از گمنامیان عزیز برای این نوشته به‌جا
    چند نکته رو اضافه میکنم :
    1. براساس قوانین مملکتی هیچ آخوندی نباید بتواند زندگی خود را از وجوهات دریافتی از مردم بگذراند (به عبارت دیگر گدایی ممنوع باشد)
    2. ورود افراد زیر 18 سال تمام به مراکز مذهبی از جمله مسجد، کلیسا، کنیسه و آتشکده و مکانهای مذهبی سایر ادیان باید ممنوع باشد
    3. تمامی درآمد تمامی مراکز مذهبی باید مشمول بیشترین حد مالیات برای دولتها باشد و وجوه حاصل از درآمد آنها باید بخشی به طور مستقیم در توسعه‌ی کتابخانه ها و بخشی به طور غیرمستقیم به سایر امر فرهنگی اختصاص یابد
    4. مراکز مذهبی حق اشاعه دخالت در قوانین مدنی را نداشته باشند. به طور مثال هیچ مرکز مذهبی حق ندارد حقوقی را که یک انسان در قانون داراست از پیروان خود سلب کند.
    اگر این اصول در مورد مراکز مذهبی اجرا شوند دیگر مذهبی باقی نمی ماند. جمله‌ی «یک آخوند خوب یک آخوند مرده است» بیانگر این طرز فکر است که مبلغین مذهبی انگلهای اجتماع هستند که با کسب پول و قدرت از طرف قشر کم‌هوش جامعه زندگی میکنند و آنها را به بردگی میگیرند. بردگی الزاماً کار طاقت فرسا یا اجبار به زندگی در یک مکان نیست بلکه به یوغ بستن روح تفکر در انسان هم بردگی به حساب می آید. همانطور که یک فاشیست خوب یک فاشیست کر و کور و لال و افلیج است، یک آخوند خوب هم یک اخوند کر و کور و لال و افلیج است.
    و البته کسی که به اصول «انسان خوار» اسلام عقیده نداشته باشد دیگر مسلمان نیست که بخواهد آخوند باشد.

    پاسخحذف
  5. ملی اوج میگرفت فعالیت این حاجی هم بیشتر میشد روزی وقتی که با آب و تاب حاجی نجفی بر علیه انقلابیون منبر رفته بود یکی از جاهلان محل به تایید حاجی فریاد زد تو این محل هیچ کس جز آقا نجفی نمیتونه تخم ما را هم بخوره ( که معنای ان میشود فقط آقا نجفی میتونه بخوره ) حالا وقتی شما میگی توهین به اشخاص با مذهب مختلف غیر از تخریب جامعه هیچ اثر مثبتی ندارد یعنی این که تخریب جامعه اثر مثبتی است ولی اتر مثبت دیگری ندارد شاید بهتر است بگوییم جز تخریب جامعه اثری ندارد.

    پاسخحذف
  6. با سلام و تشکر از نکته قابل توجه که مطرح کردید
    یادم هست که پدرم میگفت در اصفهان کسی به بام حاجی نجفی بود که منبر میرفت و از هوا داران سلطنت بود (١٣٣٠ دوران مصدق ) و البته لات و لوت های محل هم علاقه به مجلس ایشان داشتند . وقتی که فعالیت های جبهه ملی اوج میگرفت فعالیت این حاجی هم بیشتر میشد روزی وقتی که با آب و تاب حاجی نجفی بر علیه انقلابیون منبر رفته بود یکی از جاهلان محل به تایید حاجی فریاد زد تو این محل هیچ کس جز آقا نجفی نمیتونه تخم ما را هم بخوره ( که معنای ان میشود فقط آقا نجفی میتونه بخوره ) حالا وقتی شما میگی توهین به اشخاص با مذهب مختلف غیر از تخریب جامعه هیچ اثر مثبتی ندارد یعنی این که تخریب جامعه اثر مثبتی است ولی اتر مثبت دیگری ندارد شاید بهتر است بگوییم جز تخریب جامعه اثری ندارد.

    پاسخحذف
  7. جامعۀ روحانیت در ایران از هر نظر به فاشیستهای هیتلری دوران رایش سوم آلمان شبیه و از این منظر قابل مقایسه می باشد. نازیها درطول دوران حاکمیت خود و بویژه طی جنگ جهانی دوم بیش از هشتاد میلیون انسان را به کشتن دادند. نظام ایدئولوژیک آلمان نازی نیز همانند رژیم فعلی اسلامی ایران در دوران حاکمیت خود به تمامی ارکان مملکت، اعم از مجلس قانونگزاری، دولت اجرائی، نظام دادگستری، نظام اداری، فرهنگ و آموزش، ارتش، پلیس و و و... تسلط کامل داشت و همۀ این ابزارها را در جهت بسط و گسترش ایدئولوژی ضد بشری نازیسم و ایجاد و گسترش ماشین کشتار و جنایت بی امان خویش بکار گرفت.
    تأثیرپذیرفته از جنایات هولناک نازیها و در راستای ممانعت از تکرار چنین تجربۀ تلخ تاریخی، بنیانگذاران سیستم جدید آلمان فدرال، نظامی دمکراتیک و مبتنی بر اصول خدشه ناپذیر حقوق بشر بنا نهادند. در این سیستم هیچ شانس و امکانی برای ظهور مجدد نازیها در نظر گرفته نشده است. به عبارتی دیگرو از نظر دولتمردان نظام جدید، فاشیستهای آلمان امتحان خویش را در برابر تاریخ داده اند و طی آن جز جنگ و جنایت و رنج و خسارت و نکبت چیزی به ارمغان نیاورده اند. بنابراین حتی اگر از منظر سیستم امروزین آلمان فدرال، عبارت "یک نازی خوب یک نازی مرده است" صراحتاً عنوان و مطرح نمی شود، اما مشی کلی نظام آلمان از بدو تأسیس تا به امروز در عمل، جلوگیری از رشد و نمو و فعالیت قانونی احزاب و دستجات نازی بوده است. حداقل اینکه حتی احزاب دست راستی و نژادپرست آلمان که هنوز ممنوع نشده اند، حق ندارند از سمبلها و شعارها و سکنات و حرکات نازیها استفاده کنند و به عنوان مثال به یکدیگر سلام هیتلری بدهند یا به هر شکلی و تفکر و ایدئولوژی خود را به حزب نازی آلمان مرتبط و متصل بدانند.
    با توجه به این توضیح مختصر و مقایسۀ تاریخی در مورد ایران و خیانت و جنایت هولناک جامعۀ روحانیت به مردم ایران، قطعاً می توان گفت که "یک آخوند خوب یک آخوند مرده است."
    شکی نیست که منظور در اینجا حذف فیزیکی و کشتار روحانیون در ایران نیست. بلکه جلوگیری از هرگونه قصد دستیازی مجدد این طبقۀ خائن به قدرت سیاسی است.
    این امر اما جز از طریق محدود و محصور کردن حوزۀ عمل و فعالیت و تبلیغ روحانیت خائن امکان پذیرنیست. به عبارتی دیگر کلیۀ فعالیتهای مذهبی و حتی عرفی روحانیون که از سر تقابل با اصول سکولاریسم در آیند باید بی ترید ممنوع شوند. از آن گذشته اجرای کلیۀ مراسم مذهبی در ملأ عام، نظیر نماز جماعت، مراسم عزاداری و سینه زنی، جشنهای نیمۀ شعبان و مراسم روزه خوانی و غیره و غیره باید ممنوع شده و منحصر به برگزاری در چاردیواری و خصوصی خانه شوند.
    در نهایت چاره ای جز راندن و حذف ایدئولوژی فاشیستی و تروریستی مکتب اسلام و عملۀ خائن و جنایتکارش که همان طبقۀ روحانیت است از صحنۀ عمومی جامعه به اندرونی و خلوت چاردیواری خانه ها نیست، همانطور که امروزه نیز در آلمان کسی را بخاطر صحبت خصوصی و ابراز تمایل او به افکار و ایدئولوژی حزب نازی آلمان محاکمه و مجازات نمی کنند، حداقل تا زمانیکه او حوزۀ عمل خود را از چاردیواری خانه به سطح جامعه تعمیم ندهد.
    تبعید مکتب اسلام به اندرونی خانه ودر عین حال پذیرفتن رنج تحمل این مکتب فاشیستی حتی زمانی که به چاردیواری خانه محدود و محصور شده باشد، البته نه از سر اعتقاد به فلسفۀ وجودی یا ضرورت تاریخی این آئین پلید است، بلکه ناشی از این واقعیت عینی است که گرایشات مذهبی در هر جامعه ای با توجه به ریشۀ تاریخی و اجتماعی آن مذهب، قابل حذف از جامعه نیستند، همانطور که افکار و فانتزی آلمان بزرگ مبتنی بر اعتقاد به نژاد برتر ژرمن نیز از بخشهایی ازجامعۀ امروزی آلمان قابل حذف نیسند. اما می توان همانطور که در بالا اشاره شد، حوزۀ عمل این گونه مکاتب را به چاردیواری خانه محدود و محصور کرد.

    پاسخحذف
  8. بسیار نیک ، بسیار ژرف و بسیار اندیشمندانه!
    ما انسانها نه اینکه دارای فرهنگ مشترک و نژاد مشترک نیستیم بلکه از نظر نوع اندیشه و درجه رشد فگری نیز با هم متفاوتیم . کسانیکه بهر دلیلی به سطحی از پیشرفت و نبوغ رسیده اند ، نباید این را بنیاد نخوت و تکبر در برتری خویش بر دیگران قرار دهند بلکه اندیشه انسان مدرن ( ناخداباوری- انسان دوستی ) به آنها یاد آور میشود که در این مقام وظیفه مهم آنان تعهد در جهت ارتقا درجه رشد فکری انسان در جهان است . این رشد فرهنگی هم آهنگ انسان در جهان است که روزی بشریت را به درجه ای از آگاهی خواهد رساند ، که دوستی و صلح پایدار را جاگزین دشمنی و جنگ بیهوده دیرین خواهد نمود .
    بیشک این جستار تلاش دارد تا گوهر کلام خود را در بازتاب اثر دگرگونی های پیوسته و تدریجی اجتماعی بر تحول اندیشه انسان نمایان نموده و نحوه برخورد انسان مدرن را با همنوع خود مشخص کند ، اما روشن نمی سازد برخورد ناخداباوران با هیولای هوشمند زیاد خواه و هژمونی طلبی که در پشت نقاب مذهب و نفاق بین مذاهب ، دنیا را به آتش کشیده است چگونه باید باشد . آیا ناخداباوران باید خود را از این جریان بدور دارند و یا اینکه انساندوستی به آنان حکم میکند در برابر ستم و نابرابری های حاکم در جهان آرام ننشینند . پیروز باشید - کاوه
    آهنگ زیبای جان لنون ( خدا فقط یک مفهوم است) با ترجمه فارسی
    http://www.youtube.com/watch?v=1grzueaNrMI

    پاسخحذف
  9. گمنامیان عزیز
    گفته ای که نباید پیروان یک دین را مورد "تحقیر" قرار داد. فکر میکنم که باید قبل از هر چیز معنای کلمه "تحقیر " را روشن سازی. یک انسان فناتیک و خشک مغز ان چنان با دین و اعتقاداتش یکی شده است و بقولی در دینش" ذوب" شده است که اساسا هر نوع توهین و تحقیر و حتی انتقاد به دین و عقیده اش را توهین شخصی به خودش میپندارد. به عبارتی دیگر خشک مغزان شخصیت خود را با تماما با دینشان تعریف و تبیین میکنند.
    مساله در مورد اسلام البته تفاوت دیگری هم دارد. از آنجا که پیروان اسلام, احکام دین خود را ازلی و ابدی و غیر قابل تغییر میدانند و از آنجا که پیشوایان این دین مرتکب اعمالی شده اند که جای دفاع ندارد و باز از آنجا که رفتار و کردار پیشوایان اسلام خود ملاک و مرجع اسلام به حساب میاید , هر گونه انتقادی به عملکردهای نادرست پیشوایان دین از دید پیروان اسلام, توهین به اسلام و مسلمین بحساب میاید. مثلا انتقاد به همخوابگی محمد با عایشه ٩ ساله از دید خشک مغزان, توهین به دین اسلام و مسلمین است. برای جلوگیری از سو استفاده پیروان الله مدینه و سنگر گرفتن پشت "ممنوعیت توهین به مسلمین" باید تعریف درست و دقیقی از مفهوم "توهین" به عمل اید.

    پاسخحذف
  10. گمنامیان عزیز
    گفته ای که نباید پیروان یک دین را مورد "تحقیر" قرار داد. فکر میکنم که باید قبل از هر چیز معنای کلمه "تحقیر " را روشن سازی. یک انسان فناتیک و خشک مغز ان چنان با دین و اعتقاداتش یکی شده است و بقولی در دینش" ذوب" شده است که اساسا هر نوع توهین و تحقیر و حتی انتقاد به دین و عقیده اش را توهین شخصی به خودش میپندارد. به عبارتی دیگر خشک مغزان شخصیت خود را با تماما با دینشان تعریف و تبیین میکنند.
    مساله در مورد اسلام البته تفاوت دیگری هم دارد. از آنجا که پیروان اسلام, احکام دین خود را ازلی و ابدی و غیر قابل تغییر میدانند و از آنجا که پیشوایان این دین مرتکب اعمالی شده اند که جای دفاع ندارد و باز از آنجا که رفتار و کردار پیشوایان اسلام خود ملاک و مرجع اسلام به حساب میاید , هر گونه انتقادی به عملکردهای نادرست پیشوایان دین از دید پیروان اسلام, توهین به اسلام و مسلمین بحساب میاید. مثلا انتقاد به همخوابگی محمد با عایشه ٩ ساله از دید خشک مغزان, توهین به دین اسلام و مسلمین است. برای جلوگیری از سو استفاده پیروان الله مدینه و سنگر گرفتن پشت "ممنوعیت توهین به مسلمین" باید تعریف درست و دقیقی از مفهوم "توهین" به عمل اید.

    رها

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.