یکی
از مهمترین هنرهای نظام مقدس اسلامی، به گند کشین مفاهیم مختلف است، مثلا حرمت
کلماتی مانند قاضی یا پلیس را به بدترین شکلی شکسته اند، تا جایی که قاضی و یا
پلیس، مساوی با مفاهیمی چون قانون شکنی، تجاوز، اخاذی و بی حرمتی به حقوق دیگران
گشته است...!
حال
این هنرنمایی، ابعاد بین المللی یافته است (!)، تا جایی که حسن روحانی، جنایتکاری
که دستش به خون بسیاری از مردم ایران آلوده است، با پر رویی تمام، به سازمان ملل
می رود و پیشنهاد می کند که طرح مبارزه با خشونت و افراط گرایی را به تصویب
برسانند..!
فکر
کنم اگر صدام حسین هم زنده بود، قطع نامه بعدی را پیشنهاد می کرد و مثلا می گفت که
سازمان ملل، طرحی را به تصویب برساند که حقوق
کردها را تضمین کنند...!!
البته
مقایسه صدام حسین و حسن روحانی، چندان مقایسه دور از ذهنی نیست.
باید
از مقامات جنایتکار این رژیم آخوندی پرسید، اگر خشونت و افراط گرایی بد است، چرا
خودشان به اعمالی چون ترور و آدم کشی و جنایت دست می زنند؟!
آیا
این جنایات زیر، هیچ کدام خشونت و افراط گرایی نیست؟!
به
عنوان مثال:
-
دستور
به کشتن یک انسان به نام سلمان رشدی، صرفا به دلیل نوشتن یک کتاب
-
ترور
چند فعال سیاسی ایرانی، در یک رستوران در یک کشور خارجی (میکونوس)
-
کشتن
یک دختر جوان و بی گناه به نام ندا آقا سلطان در حالی که هیچ گناهی نداشته است،
-
کشتن
سهراب اعرابی و ...، بدون اینکه گناهی
مرتکب شده باشند!
-
رد
شدن از روی مادر با ماشین نیروی انتظامی.
-
کشتن
پنج هزار نفر زندانی بی دفاع در سال 67،
-
حمایت
از جنایتکاری به نام بشار اسد، که تا کنون به کشته شدن نزدیک به یکصد هزار انسان
در سوریه انجامیده است...!
یادمان نرود، بعد از
جنایاتی که در کوی دانشگاه روی داد، و صدها نفر بازداشت و شکنجه شدند، و چندین
دانشجو کشته شدند، همین آقای حسن
روحانی، در میان آنها حاضر شد و دانشجویان را شورشی و بلواگر لقب داد و گفت: (منبع)
"مردم ما به خوبی میدانند مسئله ولایت به
عنوان مظهر وحدت ملی جامعه است. مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است. اهانت به
مقام ولایت، اهانت به ملت است. اهانت به ایران است. اهانت به اسلام است. اهانت به
مسلمانان است.اگر منع مسئولین نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غیور و انقلابی ما با
این عناصر اوباش به شدیدترین وجه برخورد میکردند و آنها را به سزای اعمالشان میرسانند. اینها
خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را
مطرح کنیم."
اگر
انشتاین زنده می بود، مطمینا می گفت چیزی که انتها ندارد، بی شرفی و قباحت افرادی
چون حسن روحانی است...!
یکی
نیست به این کفتار بگوید اگر خشونت و افراط گری بد است، چرا خود او به صد جور
جنایت و خشونت دست زده است!؟ مگر نه آنکه خون قربانیان قتل های زنجیره ای، هنوز از
دستان حسن روحانی می چکد؟!
یادمان نرود، در مراسم تقدیر از دست اندرکاران ستاد روجانی، جنایتکاری به نام فلاحیان، حضور می یابد و کار دست روحانی می نشیند (که عکسش در زیر آمده اسـت)منبع. یادمان نرود، فلاحیان، مسئول مستقیم کشتن صدها نفر از روشنفکران و آزادی خواهان ایرانی و ترور فعالان سیاسی در خارج از کشور بوده است.
حال سوال اینجاست، اگر حسن روحانی، به عدم خشونت اعتقاد دارد، آیا بهتر نیست از صندلی بغل خود، یعنی فلاحیان شروع کند؟!
http://www.pyknet.net/
پاسخحذفاین لینک صفحه اول ارگان رسمی حزب توده هست یعنی پیک نت که امروز دوشنبه با چاپ پرچم سرخ حسینی به پیشواز اربعین و عزاداری رفته و تعطیل کرده باز بگید چه کسی خمینی را آورد
:)))
پاسخحذفباور کن جناب گمنامیان این روزها که می بینم رای آوردن روحانی آتش به جانت انداخته و غیظ از سر و صورتت می بارد
برای این آرامشی که بر کشور حاکم شده به شدت می خندم.... مطالب مندرج در وبلاگت از هر زمانی نشاط آورتر شده است.
حتی با حضور شما در ایران
گزینه اول مردم فهیم ایران اصلاحات بوده،هست و خواهد ماند." این را خوب در گوش ات فرو کن....
شما گمنایان گرامی،به سان تمام "به اصطلاح مبارزین خارج نشین" که حقیقتا خنده بر لبان ما اصلاح طلبان و نظام ایران می آورید و موجبات فرح و شادی یکایک آحاد ملت را فراهم می کنید فراموش کرده اید که بافت جامعه ایران مذهبی بوده و هماره مذهبی خواهد ماند....
مردم ایران بحمدلله به آن بلوغ و شعور سیاسی رسیده اند که با نظاره اوضاع سوریه و مصر و لیبی بفهمند همچنان راه تغییر نظام از اصلاحات می گذرد و نه انقلاب...
باور کن گمنام جان!
که نه تو، و نه سلطنت طلبان که فضاحتشان به آن حد رسیده که شبکه 3 ایران از آنها شوء طنز می سازد و نه کمونیست کارگری و مجاهدین و هر آن کس که می تواند ذیل مفهوم "اپوزیسیون" قرار گیرد به اندازه "ابوالقاسم سرحدی زاده" که از گمنامان جبهه اصلاحات و از وزراء سابق دولت مهندس میرحسین موسوی است، طرفدار ندارید.... چه رسد به بزرگانی چون"خاتمی" و" موسوی" و "منتظری"!
آرزو داشتم که می توانستی یک بار،بدون هیچ نگرانی به ایران بیایی و ببینی آنچه را که من می گویم تا چه حد واقعیت دارد؛
تمام این فعالیت های تو و امثال تو کف روی آب است.... چون ملت ایران این راه را انتخاب نمی کنند.
24 خرداد، روزی بود که ملت ایران نه بزرگی به هر آنکس که بر کوس تحریم می کوبید و منادی جنگ افروزی بود گفت.
و هماره اینطور خواهد ماند... خط خاتمی همیشه مانا است؛ خط فکری امثال شما هم در خوش بینانه ترین حالت،تا زمانی که در قید حیات هستید روشن خواهد بود....پس از افشانده شدن گرد مرگ بر ضمیر و وجودتان به فراموشی سپرده خواهید شد و در بایگانی تاریخ با ذره بین باید به جستجوی تان بود.
نه استیصالی بر پیامم بود و نه فحاشی به شخص خودت. آرامشی که بر کشور
زیر سایه رای ملت پدیدار آمده چنان تو و امثال تو را به حاشیه برده که تا به حال
سراغ ندارم که کشور این چنین از وجود افراطیونی چون تو و مصباح و پایداری و
مجاهدین خالی شده باشد....
پس چه حاجت به استیصال و دل نگرانی.
ضمنا:
شما اشک تمساح برای اکراد ایران زمین نریز خواهشا!
رهبر در بند و شریف آنها،عبدالله اوجالان و رهبران بزرگی
چون بارزانی و طالبانی مطالبات و حقوق حقه آنها را پی
می گیرند......
شکر...! شکر که مخالفیت اصلاحات و اصلاح طلبان از حمقاء اند. :)