یکشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۹
روانشناس سرشناس،پرفسور فیلیپ زیمباردو در سخنرانی خود می گوید: که چگونه شرایط محیطی می تواند انسان های عادی را به افرادی شریر و جنایت کار تبدیل کند ؟!
شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۹
خبر اختصاصی گمنامیان:تحویل اولین سری تفنگ بادی طراحی متخصصین ایرانی به نیروی دریایی در حضور مقام معظم رهبری / بی نیازی به موشک اس-300
فلفل(از اون فلفل تندها)، از ویژگی منحصر به فرد این تفنگ است.
/-----------/تصاویر اختصاصی از پیشرفت ها و اختراعات نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی...!
چهارشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۹
علت سکوت کنونی جنبش سبز:/ اصلاح طلبان حکومتی ، فقط در نظام مبتنی بر ولایت فقیه امکان در دست گرفتن قدرت را دارند؛ لذا موافق حذف ولایت فقیه نیستند.
دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹
نخست وزیر بریتانیا 140 هزارپوند حقوق بابت اداره کشور به بهترین نحو می گیرد و خامنه ای150هزار برابر آن بابت به گند کشیدن ایران
سهشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۹
عالیجناب کارماپا ، نفر دوم بوداییان دنیا، در کنفرانس تد (TED) از تکنولوژِی و فن آوری عاطفه می گویند/ویدیو با زیرنویس فارسی
ویدیویی با زیرنویس فارسی / این سخنرانی را من برای سایت تد (TED)ترجمه کرده ام، اما هنوز بر روی سایت قرار نگرفته و داغ داغ است.
ابتدا شاید تعجب کنید که چرا من اینگونه از عالیجناب کارماپا با احترام یاد می کنم، چرا که به روح و یا تناسخ اصولا اعتقادی ندارم، اما اگر این سخنرانی را ببیند، خواهید دید که این انسان چقدر فرهیخته است و البته که بوداییان به داشتن چنین رهبری باید بنازند.
ایشان ابتدا به نابودی تندیس های بودا در افغانستان اشاره می کنند که برای بودایان بسیار مقدس بوده است و سپس می گویند : ما باید به این شکل مثبتی به این نابودی نگاه کنیم ، همانطوری که دیوار برلین فروریخت و فاصله بین دو گروه از انسان ها را برداشت.
کارماپا کیست ؟
کارماپا به معنای کسی است که فعالیت های بودا را بر دوش می گیرد. در مرام بوداییان تبت، بودا به صورت متناوب در بدن های دیگر تولد مجدد می یابد(تناسخ) و به آموزش پیروانش ادامه می دهد.در سال 1985 نوزادی در شرق تبت به دنیا آمد.کارماپای هفدهم، احتمالا روزی جانشین دالایی لاما به عنوان سمبل و الگوی بوداییان خواهد شد.
نماینده کارماپا اخیرا در نیویورک در یک اجلاس با شرکت بیست هزار نفر سخنرانی کرده است.در حقیقت عالیجناب کارماپا ، نفر دوم و جانشین دالایی لاما محسوب می شوند.عالیجناب کارماپا که در کنفرانس اخیر تد، در هند شرکت کرده اند، در آنجا به سخنرانی پرداخته اند.
همانطور که می دانیم طالبان تندیس های بودا را که هزاران سال قدمت و چند ده متر ارتفاع داشت، با گلوله آرپی جی ، نابود کردند. (توضیحات بیشتر اینجا)این مجسمه ها برای بوداییان بسیار مقدس بود، اما ببیند که چگونه این مرد فرهیخته، با این مساله انسانی برخورد می کند. این رفتار را با رفتار مسلمانان مقایسه کنید که مبادا یک خشت کعبه آسیب ببیند !! تفاوت یک منش انسانی و یک منش خشن و وحشی را اینجا به وضوح می بینیم.
او می گوید:(ما اگر دقت کنیم، می بینم که در هر دمی که فرومی دهیم و نفس می کشیم، نشانه هایی از شادمانی و خوشبختی وجود دارد.)
چهارشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۹
چه شد که آمریکا جنگ با عراق را آغاز کرد؟ چگونه فساد مالی و ارتشا مسیر تاریخ را عوض کرد؟/ در پی تهدید بلر برای اقدام نظامی علیه ایران
سهشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۹
آقای مهاجرانی من می توانم مدعی جنبش سبز باشم، اما تویی که بر اصل ولایت فقیه تاکید می کنی ، نمی توای!
جمعه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۹
نوشته ای بی پروا /چرا معتقدم که اصلاح طلب ها گزینه مناسبی برای رهبری جنبش سبز نیستند؟
یک -اهداف جنبش سبزبا اصلاح طلب ها متفاوت است
اول باید مشخص کنیم که خواسته های جنبش سبز چیست. آیا جنبش سبز فقط در پی تغییر ریاست جمهوری از احمدی نژاد به میرحسین موسوی است؟! البته که هدف جنبش ،بسیار فراتر از این است.، چه آنکه می دانیم تقسیم قدرت در ج.ا. به شکلی است که پست ریاست جمهوری در حد ریس دفتر رییس جمهور در یک کشور دموکراتیک است و اکثریت قدرت در اختیار خود رهبر است. اینکه فقط پست ریاست جمهوری به موسوی داده شود، تغییر زیادی در جامعه ما به وجود نمی آورد
هدف جنبش سبز رسیدن به ساختاری دموکراتیک اجرای مفاد حقوق بشر در ایران است
شاهد آن نیز شعارهایی است که در راهپیمایی ها در داخل ایران و در خارج ایران علیه رژیم و شخص خامنه ای سر داده شده است. حال با توجه به این نکته، باید دید که آیا اصلاح طلب ها ، تا چه اندازه پایبند به این هدف هستند و اصولا هدف غایی اصلاح طلب ها چیست؟
صحبت های اخیر مهاجرانی و خاتمی را دیده ایم، هر دو دم از اعتقاد و التزام به ولایت فقیه می زنند.آیا براستی نیل به مفاد حقوق بشر ، در سایه ولایت فقیه ممکن است؟قطعا نمی توان هدفی چون رسیدن به نظامی دموکراتیک داشت، یا دغدغه حقوق بشر داشته باشی و در همان زمان دم از پایبندی به ولایت فقیه بزنی
دو- اطلاح طلب ها نمی خواهند به اهداف جنبش سبز دست پیدا کنند
چرا اصلاح طلب ها نمی خواهند جنبش سبز به پیروزی برسد؟
الف-بسیاری از سران اصلاح طلب کنونی، در دهه شصت ، مرتکب بسیاری از جنایات شده اند ، چه به صورت مستقیم و جه به صورت غیر مستقیم. همه می دانیم که خمینی عنایت ویژه ای به گروه چپ داشت، همان گروهی که اکنون عمده اصلاح طلب ها از دل آن بیرون آمده اند. لذا با روی کار آمدن یک رژیم دموکراتیک،آنها باید پاسخگوی بسیاری از اتفاقات مانند کشتار 67 باشند ،نمونه اش، موسوی اردبیلی، موسوی تبریزی، محتشمی، والی آخر
ب- نباید منکر این شد که برخی از مدیران اصلاح طلب دارای پرونده ای فساد مالی در طی مدت مدیریتشان هستند.نمونه اش اصغر زاده در شورای شهر تهران، یا مدیرانی که از دل گروه کارگزاران بیرون آمده اند. اصولا این یک اصل شناخته شده در سیستم و نظام مدیریتی جمهوری اسلامی است که تا کسی فساد مالی نداشته باشد، اجازه حضور او را در مناصب دولتی نمی دهند.با پیروزی جنبش سبز و روی کار آمدن نظامی دموکراتیک بسیاری از اصلاح طلب ها باید پاسخگوی اعمال خود در زمان مدیریتشان باشند و طبیعی است که آنها ترجیح می دهند یک تغییر بنیادی در ساختار جمهوری اسلامی به وجود نیاید. ،
به صرف اینکه کسی از احمدی نژاد انتقاد می کند ،ما نمی توانیم از انها بت بسازین و آنها را لیدر جنبش سبز بدانیم. اگر قرار به انتقاد باشد، مجاهدین خلق هم انتقاد می کنند، اگر قرار به انتخاب لیدر است، باید که سوابق و عملکرد گذشته فرد و همینطور عقاید کنونی فرد را کاملا بررسی کرده و با اهداف خویش انطباق دهیم
برخی می گویند چون اصلاح طلب ها در داخل ایران هستند، اینگونه با احتیاط سخن می گویند تا دستگیر نشوند. مساله این نیست که انها احتیاط می کنند، بلکه باید آنها مواضع خویش را در مورد مسایل مهمی چون پیمان حقوق بشر، به صورت شفاف اعلام کنند.
مگر انسان بزرگی چون آن سان سوچی، در دل حکومت نظامی وحشب برمه دم از حقوق بشر نمی زند؟
نمی توان دم از مردم سالاری زد و همزمان پایبند به ولایت فقیه بود، دم از دوران طلایی امام زد،و گفت که قصدی برای تغییر قانون اساسی ندارم
برای موسوی احترام قایلم، چرا که بر روی رای مردم معامله نکرد،اما این معامله نکردن ، با اینکه اهداف او با اهداف جنبش سبز یکی باشد و مغایرت نداشته باشد، دو موضوع کاملا جدا است.می شود که موسوی روی رای مردم معامله نکند، اما هدفش رسیدن به نظامی دموکراتیک بر مبنای حقوق بشر نیز نباشد.
فکر می کنم شاید موسوی به علت اینکه می دید شعارهای مردم در خیابان با اهدافش تفاوت اساسی دارد، شرافتمندانه گفته بود که او رهبر جنبش سبز نیست
سهشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹
چرا ما خواستار تغییر به نظامی دموکراتیک هستی?تفاوت برخورد احمدی نژادی با یک نظام دموکراتیک در چیست؟
در سیستم احمدی نژادی ، احمدی نژاد هر ماه به یک شهر سرکشی می کند، تعداد زیادی از محافظین، وزیران و نماینده های مجلس نیز او را همراهی می کنند، به شیوه شاهان قاجار مردم دنبال ماشین او باید بدوند، زن و مرد، باید خودشان را حقیر کنند ، تا بلکه بتوانند نامه ای به دست یکی از محافظانش بدهند و تقاضایی کنند.
چرا ؟ چون از نظر سیستم احمدی نژادی، مردم فاقد شعور هستند، لذا باید که احمدی نژاد از پایتخت به شهر فلان برود و برای مردم تصمیم بگیرد.در سیستم احمدی نژادی، احمدی نژاد مالک همه چیز است و در ازا نامه التماس آمیز مردم، وام یا کمک مالی در اختیار آنها قرار می دهد.
در این سیستم ابلهانه ، شرط موفقیت ، داشتن شانس برای حضور احمدی نژاد در آن شهر شهروندان است و نهایت چیزی که بدست مردم می رسد، یک وام صد یا دویست هزار تومانی است. به شهروندان احترامی گذاشته نمی شود و آنها باید دنبال ماشین احمدی نژاد بدوند. چرا؟ چون احمدی نژاد با تقلب بر سر کار آمده و خودش و حزب متبوعش ، برای ادامه حیات سیاسی نیازمند رای مردم نیستند.
و اما در سیستم دموکراتیک:
اصولا برای تصمیم گیری های محلی ، نیازی به حضور رییس جمهور نیست، قدرت در ادارات محلی تفویض شده است، چرا که اصل بر این است که مردم شعور دارند و خود توان تصمیم گیری درست را دارند.
در یک حکومت دموکراتیک، با دویدن دنبال اتومبیل احمدی نژاد، چیزی عاید کسی نمی شود، چه آنکه اگر محتاج باشد، باید مستقیما به اداره مربوطه رجوع کند و اگر محق باشد، طبق قانون به او رسیدگی می شود و حتی داشتن توصیه نامه از مثلا رییس جمهور نیز کمکی به او نخواهد کرد.
در این شیوه حکومت ، اگر رییس جمهور به مردم بی احترامی کند، دور بعد خودش و حزب متبوعش رای نخواهد آورد، لذا این رییس جمهور است که محتاج مردم است، نه اینکه مردم محتاج رییس جمهور باشند.
از همه مهمتر، در یک سیستم دموکراتیک، چون مردم و نمایندگان مردم بر ریسس جمهور و دولت اشراف داشته و او را تحت نظارت دارند، اولا همه تصمیم ها به بهترین وجه گرفته خواهد شد و دوما فساد به کمترین میزان خواهد رسید. لذا می بینم که در یک سیستم دموکراتیک مانند فرانسه، مردم در رفاه هستند و ولی در ایران با داشتن ثروتی مانند نفت و گاز و مردمی بسیار زحمتکش، باید شاهد فقر شدید باشیم.
در فرانسه یک کشاورز می تواند به رییس جمهور جلوی همه توهین کند و اتفاقی نیز برایش نیافتد، اما در ایران یک دانشجو به دلیل فاشیست خواندن احمدی نژاد ، به اعدام محکوم می شود.
این تفاوت دموکراسی و دیکتاتوری است.
شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۹
آقای احمدی نژاد، قاتل مروه که عکس در جیب شماست، ظرف سه ماه مجازات شد، بعد از 330 روز، ما فقط خواستار معرفی قاتل هستیم.
هر بار که از رسانه های غربی از احمدی نژاد درباره ندا و مظلومیت آن دختر سوال می کنند، فورا عکس مروه الشربینی را از جیبش بیرون می آورد (اینجا) و با مظلوم خواندن مروه سعی می کند که ذهن مخاطبین را منحرف کند.
قتل مروه در ماه آگوست سال 2009 رخ داد (اینجا)و فقط سه ماه بعد در ماه دسامبر نیز دادگاه قاتل برگزار شد و الکساندر وینیسی قاتل به حبس ابد(سخت ترین مجازات در آلمان) محکوم شد(اینجا).
آقای احمدی نژاد، از قتل ندا بیش از 330 روز می گذرد، اگر خبری از این جنایات نداری، این هم فیلم کشته شدن ندا برای اطلاع تو. قاتلش نیز فردی است به نام عباس کارگر جاوید، اگر در اینباره هم چیزی نمی دانی، این هم فیلم از قاتل که در محل قتل از او گرفته شده است.
ممکن است بفرمایید در اینباره تو و آن خامنه ای آدم کش، چه غلطی کرده اید؟ ممکن است بگویی آیا تا کنون از عباس کارگر جاوید سوالی پرسیده شده یا نه ؟
آقای احمدی نژآد ، ما حتی مجازات قاتل را هم نمی خواهیم، لطفا فقط قاتل را به جامعه معرفی کنید. آیا این خواسته زیادی اسـت؟
آیا قاتل تحت فرمان نظام به این قتل دست زده است؟
اگر اینگونه نیست، چرا تا کنون حتی یک بازجویی ساده از این قاتل نشده است؟
احمدی نژاد ، مردم ایران تو و خامنه ای را به عنوان آمر در این قتل ها می دانند، عکس مروه نیز هیچ کمکی به تو نمی کند ، فقط یک جرم به میلیونها جرم تو اضافه می کند، و آن جرم سو استفاده تو از یک زن بیگناه دیگر به نام مروه الشربینی است.