صد البته که بین احمدی نژاد (ملیجک خامنه ای) و هاشمی رفسنجانی، دعوایی در
جریان بوده است، و صد البته این دعوا، تنها بر سر قدرت است و لاغیر.
هاشمی رفسنجانی همان جنایتکاری بوده که خامنه ای را به عنوان رهبر جا زد و نقش
بسیار مهمی در روند دیکتاتور شدن این رژیم و سرکوب آزادی خواهان بر عهده داشته
است.
اینکه دعوایی بین خامنه ای و هاشمی در جریان است، از هاشمی رفسنجانی، یک قدیس
نمی سازد، مگر نه آنکه عبدالمالک ریگی و یا مجاهدین خلق نیز با خامنه ای مشکل
دارند!؟
چند واقعیت وجود دارد که ما باید آنها را کنار هم بچینیم:
-
هاشمی غم حق مردم
را ندارد، فکر جیب مبارک خود و غارت بیشتر کشور است.
-
به یاد بیاوریم
که افرادی مانند محسن رفیقدوست هم در این نظام هستند، زمانی قدرت بسیار داشته اند،
اما چون احمدی نژاد بر سر کار آمد، تنها قدرت آنها را کمی محدود کرد و صد البته که
همچنان صمیمانه ترین روابط را با خامنه ای دارند و همچنان نیز به غارت بخشی از
کشور مشغول هستند.
-
در این مرحله،
هاشمی رفسنجانی اگر بخواهد سیاست را کناری بنهد و با احمدی نژاد دعوا نکند، خیلی
راحت می تواند چنین کاری کند و پیری خود را به آسایش سپری کند.
در حقیت دعوای بین رفسنجانی و خامنه ای، یک بازی احمقانه است، و همه دعواها بر
سر لحاف ملا است.
رژیم خامنه ای، اگر در انتخابات بعدی، نتوانند تعداد قابل توجهی از مردم را به
پای صندوق رای بکشانند، صدمات بسیاری را متحمل خواهند شد، چون با توجه به بحران
اقتصادی وحشتناک، مردم عادی جامعه نیز به آزادی خواهان معترض خواهند پیوست.
چیزی که می تواند رژیم را نجات دهد، تنها برگزاری یک انتخابات پر شور ،مانند
انتخابات سال 76 و حضور خاتمی با رای بالا در مسند ریاست جمهوری است. چنین
انتخاباتی، هم رژیم را بیمه می کند و و هم خطر سقوط رژیم را از بین می برد.
به این منظور، رژیم نیاز به مهره ای دارد که نزد عموم مردم، مقبولیت یابد و
توان این را داشته باشد
که رای بسیاری جذب کند و از همه مهمتر، مورد اعتماد سران
رژیم نیز باشد.
شاید بهترین روش مشروعیت بخشیدن به یک نفر در رژیم جمهوری اسلامی، زندانی کردن
او باشد و صد البته که سران رژیم نیز به این مهم واقفند.
به این دلیل است که مهدی هاشمی، زندگی راحت خود را در لندن رها می کند و به
زندانی در ایران باز می گردد، تا روسه قهرمان سازی آغاز شود. حتما قبل از
انتخابات، او نیز آزاد می شود یا در انتخابات شرکت می کند یا بازی گردان یک
کاندیدای دیگر (مثل خاتمی یا یکی دیگر از اصلاح طلبان) خواهد شد...!
در حقیقت، زندانی شدن مهدی هاشمی، مشروعیت بخشیدن به او در میان عامه مردم
است. رژیم به موقع از مهدی هاشمی که برای برخی از افراد جو گیر بت شده، استفاده می
کند و با نشاندن او در مسند قدرت، به رژیم مشروعیت می بخشد...!
به یاد بیاورید که فائزه هاشمی رفسنجانی، قبل از انتخابات مجلس، به انصار حزب الله پول می داد تا او را هنگام دوچرخه سواری کتک بزنند و او بین مردم عادی محبوب شود...! و دغل بازی او نیز جواب داد، در آن انتخابات، نفر اول تهران شد...!
برای دیدن چند نوشته اخیر من، به منو سمت راست مراجعه فرمایید.
مهدی هاشمی رفسنجانی در جلوی دادگاهی در لندن، او اخیرا به علت شکنجه و آزار یکی از تاجران، به پرداخت خسارت کلانی محکوم شده است (
توضحیات بیشتر)
آقای گمنامیان
پاسخحذفلطفا بگویید کی دعوت خود را علنی میکنید ؟
پیروان نهضت شما منتظرند. نگذارید جذب فرقه های دیگر شوند
حرفتان به احتمال زیاد درست است اما به هر حال حکومتهای دیکتاتوری معمولا شروع به حذف یاران اولیه هنگام تقسیم غنایم میکنند، هاشمی هم فکر نمیکنم به اندازه بنی صدر در حذف روشنفکران و سر کار آمدن روحانیت نقش داشت اما دیدیم که بنی صدر را هم با تیپا بیرون انداختند. در نقش بنی صدر در سرکوب روشنفکران و لیبرالها که او آنها را غربزده میدانست و سوار کردن آخوندها بر گرده نحیف مردم بهترین سند نامههای بنی صدر به آیتالله رضا زنجانی است که روشنگر بخش مهمی از تاریخ ماست، یکی از این نامهها در این لینک قابل مشاهده است.
پاسخحذفhttp://neoeblis.blogspot.com/2012/02/blog-post_07.html
داداش کامنتم ربطی به موضوع نداره ولی میخوام حرف دلمو بزنم :
پاسخحذفکیر شمقدر تو کس و کون خارمادر و زن و بچه همتون عزیزان
مادرتون را عفیر گایید تا شما حرومزاده ها عمل اومدین
برین در پناه خایه های عفیر الهی کیر ستبر شمقدر پشت و پناهتون باشه
تو که میخواهی به خواهر و مادر طرف بد و بیراه بگی دیگه داداش گفتنت واسه چیه؟
حذفاینطوری که عفیر و شمقدر در محارم شما هم سهیم هستند!
تحلیل بسیار درست و خوبی بود ،با سپاس
پاسخحذف