شنبه، تیر ۳۱، ۱۳۹۱

به دستان کسی که زمانی در این رژیم مقام داشته و در جنایت های رژیم شریک بوده، اعتماد نمی کنم، چون از آن خون می چکد!

یک کلام: اگر کسی فقط به خامنه ای چهار تا بد و بیراه گفت، نه قهرمان می شود و نه آزادی خواه، و نه قابلیت آنرا دارد که به او اعتماد کنیم! کسانی که زمانی در قدرت و ساختار این رژیم جنایتکار دست داشته اند، جنایتکارند، آنها لیاقت این را ندارند که در صف مبارزان علیه  رژیم و اپوزسیون جا گیرند.


در کدام کشور دنیا اجازه می دهند یک کسی که سابقه جنائی دارد و مثلا آدم کشته، حالا چون زندانش تمام شده، بیاید و کاندیدای ریاست جمهوری شود؟! که اکنون افرادی که در جنایات رژیم سهیم بوده اند، مدعی مبارزه سیاس و اپوزسیون شده اند؟! 

پیش درآمد:

شاید هیچ کسی چون نگارنده این متن، طرفدار بخشش و گذشت نباشد. قهرمان زندگی من نلسون ماندلا است، انسان بزرگی که بعد سی سال شکنجه، انسانیت را معنا کرد و گفت:«آزاری که دیده را  می بخشد، اما نمی تواند که فراموش کند!»

حتی مخالف اعدام صدام بوده ام، و سخت بر این باورم که حلقه گمشده جامعه ایران، بخشش و محبت است.


نلسون ماندلای بزرگ، چه زیبا گفت که: 
We should forgive but not forget


تلاش رژیم برای اپوزسیون سازی را به یاد داشته باشیم:

هیچ کسی بهتر از سران رژیم، از سست بودن پایه های آن با خبر نیست. آنها خوب می دانند که این رژیم در آستانه سقوط است، لذا سران رژیم به هر کثافت کاری دست می زنند تا بلکه عمر این رژیم را طولانی تر کنند، چه آنکه می دانند سقوط رژیم، مساوی به زندان افتادن آنها است. دقیقا مانند مجرمی که از دست قانون فرار می کند، آنها نیز سعی در طولانی کردن عمر رژیم دارند.

یکی از کارهایی که رژیم برای بقا به آن متوسل می شود، اپوزسیون سازی است. چون می دانند خطر اصلی از طرف اپوزسیونی است که تلاش دارند متحد شوند تا رژیم را سرنگون کنند، آنها سعی می کنند اپوزسیون جعلی بسازند.

چند مثال از چنین رفتارهایی:

-         زمانی که گیرنده ماهواره، ارزان و همه گیر شد، رژیم به فکر این افتاد که شبکه های ماهواره ای مشابه بسازد تا اثر شبکه های واقعی کم شود.
همانطوری که می دانید، در امارات، اگر کسی نشریه فارسی بخواهد منتشر کند، باید از سفارت ایران اجازه بگیرد(!)، حال تکلیف شبکه هایی که در امارات برنامه تولید می کنند، مشخص می شود! یعنی تمام این شبکه ها از طرف رژیم اجازه تولید برنامه دارند! شبکه ی مشهوری است که بیست و چهار ساعته موسیقی با کیفیت بالا پخش می کند و از زمانی که این شبکه راه اندازی شد، دیگر کسی دیگر شبکه ها را نگاه نمی کند، زمان انتخابات سال 85، به صراحت با هاشمی رفسنجانی مصاحبه ویژه کرد و از او حمایت کرد که این خود، نشان دهنده ارتباط این شبکه با رژیم دارد.
-         برنامه های تلوزیونی چون «هخا» راه اندازی شد تا کار تلاش های اپوزسیون را لوث کند!
چند مثال ساده بالا، نشان می دهد که رژیم، چگونه به موقع، به شکلی هوشمندانه وارد عمل می شود و با ساخت یک شبکه تلوزیونی مخالف (که در حقیقت متعلق به خودشان است) و یا یک اپوزسیون مخالف، سعی در لوث کردن مخالفین و اپوزسیون می کند. 

اصلاح طلبان، سوپاپ رژیم هستند:

به یاد بیاوریم که دوبار، این خامنه ای در معرض سقوط قرار گرفت، اما هر بار این اصلاح طلبان بودند که 
خامنه ای را نجات دادند و از پشت به مردم ایران خنجر زدند! در این نوشته، در این باره بیشتر توضیح داده ام.

اصولا اصلاح طلبان مخالف تشکیل یک حکومت دمکراتیک در ایران هستند، چون می دانند که در یک نظام دمکراتیک، اولا آنها در آینهد ایران هیچ قدرتی نخواهد داشت(با پیشینه سیاهی که دارند) و همینطور می دانند که اگر نظامی دمکراتیک بر سر کار بیاید، باید در دادگاه، پاسخگوی مشارکت در سی سال جنایات رژیم باشند.

چرا به اصلاح طلبان و کسانی که زمانی در جنایات رژیم شریک بوده اند، نباید اعتمادی کرد؟!

بخشش به معنای فراموش کردن جنایات نیست. کسانی که در جنایات رژیم شریک بوده اند، در دولت های اصلاحات یا قبل از آن، سمت داشته اند، قابل اعتماد نیستند!

کسی که از دستش خون می چکد و در جنایات های رژیم شریک بوده است، نمی تواند  به صرف خارج شدن از ایران، با نوشتن چهار مقاله تند علیه خامنه ای، مدعی آزادی خواه بودن بشود!

شاید بتوانیم ببخشیم که مثلا آقای ایکس، فلان سمت را داشته است و مثل آقای مهاجرانی، مثلا در رژیم جنایتکار اسلامی، وزیر فلان بوده است، اما نمی توان دیگر به او اعتماد کرد!

در همه کشورهای دنیا، یک مرکز اطلاعات (دیتابیس) وجود دارد که آمار تمام افراد جنایت کار و کسانی که در دادگاه ها محکوم شده اند، در آن نگه داری می شود. حتی طرف اگر بخواهد سمتی مانند معلمی را به عهده بگیرد، به شرطی که سابقه جرم های خاصی داشته باشد، به او این سمت را نمی دهند.

شاید کسی که مثلا آدم کشته، بعد از بیست سال زندان، مانند دیگر اعضای جامعه، اجازه یابد که زندگی طبیعی در جامعه داشته باشد، اما هیچگاه به چنین شخصی، اجازه نمی دهند مثلا کاندیدای ریاست جمهوری شود! چه آنکه چنین شخصی، قابل اعتماد نیست!

براستی، ما را چه شده است که می خواهیم به  کسانی که در رژیم سمت های بالا داشته اند، اعتماد کنیم؟!

آقای فلان که مشاور رییس مجلس بوده است، چرا همان زمانی که قدرت داشت، حرفی از فساد خامنه ای و رژیم نزد؟! آیا آن زمان (با وجود دسترسی به اسناد جنایات رژیم)  نمی دانست که چه در کشور می گذرد!؟ آیا در آن زمان نمی فهمید دین باید از سیاست جدا شود؟! 


چگونه است که طرف بعد از کنار گذاشته شدن از قدرت، تازه یادش آمده که دمکراسی و سکولاریسم و آزادی چیز خوبی است! قهرمان کسی است که چون بختیار، آنقدر برای رسیدن به دمکراسی تلاش کند تا او را برکنار و سرنگون کنند. آن کسی که تا لحظه آخر در قدرت حضور داشته و مجیز قدرت را گفته است، نمی تواند بیاید و مدعی آزادی خواهی شود! 

کسی که برای رسیدن به قدرت، حاضر می شود شرف خود را زیر پا بگذارد، در رژیم جنایت سمت بگیرد، هیچ گاه قابل اعتماد نیست!

یادمان نرود، این رژیم تشکیل شده از همین آدم هایی است که مشاور رییس مجلس و وزیر و کوفت و زهر مار (!) بوده اند. خامنه ای در پی یک مبارزه سیاسی، این افراد را از قدرت کنار گذاشته است، طرف به کشورهای آزاد آمده و مدعی آزادی خواهی شده است؟!

باید از این اشخاص پرسید، زمانی که آزادی خواهان ایرانی در زندان شکنجه می شدند و شما قدرت را بدست داشته اید، چه غلطی کرده اید؟! آیا در آن جنایت خود را شریک می دانید یا نه؟! 


با توجه به سابقه قبلی رژیم در چنین اعمالی، من چنین اشخاصی را «اپوزسیون تقلبی» می دانم، این اشخاص، عموما از طرف رژیم به  خارج گسیل می شوند تا اگر رژیم در آستانه سقوط قرار گرفت، در نقش رهبر مخالفین پا به میدان بگذارند و باز رژیم را نجات دهند. 


حکایت این افراد، حکایت دایی جان ناپلونی است که در به توپ بستن مجلس مشارکت داشته، اما مدعی آزادی خواهی بود! حکایت بنی صدری است که در جنایات رژیم شریک بوده، سعی می کند از لحاظ تئوریک قوانین ضد زن اسلام را جا بیاندازد، اما همزمان مدعی حقوق زنان است! 


---------------------------نوشته های دیگر امروز من:



------------------------چند نوشته اخیر من:










۲۵ نظر:

  1. لینک در بالاترین
    https://balatarin.com/permlink/2012/7/21/3093689

    پاسخحذف
  2. جناب گمنامیان عزیز با درود بر شما، بعد از منتشر شدن نامه ی خدا حافظی آقای واحدی از کروبی و انتشار گسترده ی اون در سایت بالاترین جمله ای به صورت عمد یا سهودر کامنت های بعضی از کاربران مرتبا تکرار شد به این مضمون ("آقای واحدی امیدوارم که شما رهبری اپوزسیون رو که شایسته ی ان هستید به عهده بگیرید !!!" ) (اینقدر این جمله سطحی و خنده داره که امیدوارم عمدی بیان شده باشه چون در غیر اینصورت باید فاتحه ی این کاربران احمق بالاترین رو خوند)خوب حالا غرض از بیان این جمله این بود که بگم البته هر انسانی باید شانس جبران اشتباهات گذشته رو داشته باشه اما کاملا با شما موافقم که به شخصی مثل واحدی که سابقه ی زیادی در این رژیم داره نباید زیاد بها داده بشه زیرا آزموده را دوباره آزمودن خطاست اما چه کنیم که ملت ایران همیشه از فقر شدید فهم و شعور رنج برده و میبره ،و شرکت بالا در انتخابات ۸۸ به من به شخصه ثابت کرد که این مملکت تا سالیان سال درست شدنی نیست حتی اگر همین فردا جمهوری اسلامی ساقط بشه باز هم همین آش و همین کاسه خواهد بود اما به هر حال از شما جهت آگاهی دادن و ارتقاء سطح فهم و درک این مردم که بهترین خدمت به این جماعت نیز هست چند باره تشکر میکنم .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام و درود

      بله،

      آن جمله را دیدم، بالاترین دیگر بالاترین سابق نیست، در نبود کاربران با سواد و اثر گذار، کیفیت آن هر روز کاهش می یابد.

      حذف
    2. "آن جمله را دیدم، بالاترین دیگر بالاترین سابق نیست، در نبود کاربران با سواد و اثر گذار، کیفیت آن هر روز کاهش می یابد"

      برای من هم دیدن این کامنت‌های مسخره بدون پاسخ مونده در بالاترین تأسّف آور و حتا اعصاب خرد کنه...

      حذف
  3. یعنی از نظر شما همه محکومند جز آقای رضا پهلوی؟ و هیچ کس هیچ حرفی نمی تواند بزند مگر ایشان ؟ و همه محکومند به گناهان کرده و ناکرده به استثنای والاحضرت!؟ کمی انصاف و اندکی منطق هم بد چیزی نیست. واقعاً که ...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. علی‌ آقا، اگه با من بودید، منظور من این کامنت و کامنت‌هایی‌ از این دست بود:

      "("آقای واحدی امیدوارم که شما رهبری اپوزسیون رو که شایسته ی ان هستید به عهده بگیرید !!!" "

      اگه جدی نظر منو می‌خواهید بدونید، کامنت‌های برخی‌ از سلطنت طلبها و "پهلوی پرستها" دست کمی‌ از کامنت فوق نداره، که بسیار غیر منطقی‌ بوده بعضا حتا مضحکه! در ضمن، مد نظر اینجا، بیشتر حال و‌ روز جاری "بالاترین" بود که به نظر من نسبت به گذشته بسی‌ سخیف شده.

      در مورد شخص رضا پهلوی هم، مطمئن باشید اگه حرف غیر منطقی‌ بزنه، از او نیز انتقاد خواهد شد...(مگه آقای گمنامیان خودش بارها نگفته که جمهوری خواهه؟ ) من به شخصه طرفدار هیچ پادشاهی حتا مشروطه در ایران اینده نیستم.

      حذف
    2. چند نمونه از انتقادات پیشین من از رضا پهلوی:

      /-----/آقای رضا پهلوی، باور بفرمایید کسی که عاشق ایران باشد، در این حال پریشان مردم، به عنوان پادشاهی نمی اندیشد...!
      http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/01/blog-post_06.html
      /--------/ آقای رضا پهلوی ، رقم شصت یا ششصد میلیون دلار ثروت پدرت، اهمیتی ندارد ، مهم منش دیکتاتوری او بود که به رژیم اسلامی منتهی شد

      http://gomnamian.blogspot.com/2011/03/blog-post_4585.html
      /-----/ در آستانه تولد مصدق بزرگ، آیا پهلوی ها به ایران خدمت کردند ؟

      http://gomnamian.blogspot.com/2010/03/blog-post_8928.html
      /-----/ آقای رضا پهلوی ، رقم شصت یا ششصد میلیون دلار ثروت پدرت، اهمیتی ندارد ، مهم منش دیکتاتوری او بود که به رژیم اسلامی منتهی شد

      /-----/ آقای رضا پهلوی، فقط برای اعدام انسان های بیگناه توسط ج.ا. باید بیانیه داد؟آیا کشته شدن دکتر فاطمی را نیز محکوم می کنید ؟ رطب خورده منع رطب کی کند ؟!
      http://gomnamian.blogspot.com/2010/05/blog-post_12.html

      عزیز جان،
      به موقع از او انتقاد کرده ام، به موقع نیز از اقدامات مثبت او، چون تایید نقض حقوق بشر در زمان پدرش یا تشکیل پرونده علیه خامنه ای و یا کمک به تشکیل شورای ملی، حمایت می کنم.

      حذف
  4. سلام آقای گمنامیان

    در باره اصلاح طلبان و مدعیان جنبش سبز و راه سبز امید و شورای هماهنگی چه بگویم که دوماه کار من کل زدن با اینها بود و در هدایت و هماهنگی آنها از جانب رژیم شکی برای من باقی نمانده ،که این را میتوانید از فعالیتهای هماهنگ و خبری و پوشش ان دریابید ، اما دلم بحال کسانی میسوزد و برایشان نگران و متاسف هستم که چشم بسته از این جماعت طرفداری میکنند و نیروی پیاده نظام آنها شده اند،که امیدوارم هر چه زودتر چشم های خودشان را باز کنند و خود را از به خواب زدن بیدار کنند .غرض از ذکر این مطالب ،با تجربه در رویاروئی با آنها میدانم که در مقابل خواست ها و مطالب جمعی مخالف خود حساس وضعیف هستند و سریع

    جا میزنند [ بشرطی که مطلب پوشش خوب و با تایید همگانی و اکثر یت و از چند جانب باشد بسیار تاثیرگزار خواهد بود .//

    با توجه به تجربه بالا و قدمت شما در نت و وبلاگ نویسی نظری یا راهکاری در این زمینه داریدو یا پیشنهادی در خنثی کردن آنها دارید ؟ درصورت مثبت بودن نظرتان من هم این زمینه وقت وانرژی بالائی را صرف خواهم کرد .// تندرست و پاینده باشید ارادتمند mostafa23

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام و درود،

      راستش هر چه فکر کردم، چیزی به ذهنم نرسید.

      نظر شما چیست؟!

      حذف
  5. شما اگر بخواهید امثال بنی صدر وبازرگان رو هم که از پست و مقام و وضعیت مطلوب زندگی به خاطر ایستادگی بر اصولشان گذشتند قاطی افرادی کنید که در جنایات رژیم سهم داشته اند فکر میکنم که با همین استدلال میشه بزرگمردی مثل مصدق رو هم به جرم پذیرفتن سمت در رژیم پهلوی محکوم کرد. شما اول لطف بفرمایید خودتون رو معرفی کنید و بعد برای ریاست جمهوری یا رهبری کاندیدا بشید. فکر نکنم بهتر از خودتون کسی رو سراغ داشته باشید.
    خدا را چه دیدید شاید شما هم از همون سربازان گمنام خامنه ای باشید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یک-
      بنی صدر کسی بود که کمک بزرگی بر سر کار آوردن خمینی کرد، او یکی از خیانت کار ترین آدم های تاریخ ایران است.

      دو-
      مصدق با بنی صدر و واحدی فرق دارد.
      مصدق درست از رضا پهلوی مقامش را گرفت، اما مقامش بر اساس رای مجلس و ادامه دمکراسی بود، برای دمکراسی مبارزه کرد، آخر هم با کودتا کنار گذاشتندش! یعنی تا آخرین نفس برای دمکراسی جنگید!

      امثال آقای واحدی تا زمانی که خامنه ای به او اجازه حضور در قدرت را داده بود، در قدرت و جنایت رژیم بوده اند، حالا که از قدرت کنار گذاشته اند، مدعی دمکراسی طلبی شده اند!

      چرا وقتی آقای واحدی قدرت داشت، از دمکراسی و لزوم جدایی دین از سیاست، دم نمی زد؟!!؟!؟!
      اینجا فرق او با مصدق مشخص می شود!

      حذف
    2. درباره اتهام احمقانه شما، نیز باید چنین پاسخ دهم که:

      قبلا ابراهیم نبوی، چنین اتهامی احمقانه ای را وارد کرده بود، که ناچار به معذرت خواهی شد:
      http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/06/blog-post_06.html

      براستی، اگر گمنامیان کارمند وزارت اطلاعات است، باید دست وزیر اطلاعات را بوسید که کارمندانش به تبلیغ آزادی بیان، دموکراسی و حقوق بشر مبادرت می‌کنند..!

      شخصی به نام «گمنامیان»، وبلاگی دارد و در آن به نقد اسلام، تبلیغ و آموزش حقوق بشر و تبیین سکولاریسم و دموکراسی می‌پردازد.
      - گمنامیان به صورت سرسختانه‌ای اسلام و روشنفکران دینی را نقد می‌کند. به بیانه‌های آنها جواب می‌دهد و معتقد است که اسلام دینی است که باعث نابودی جامعه می‌شود.
      - گمنامیان معتقد است که ادیان در هر شکلی، اگر در قدرت قرار گیرند باعث نابودی جامعه می‌شوند. نمونه‌اش وضعیت رقت انگیز جوامع اروپایی در نتیجه حضور کلیسا در قدرت در دوران قرون وسطی و یا عقب ماندگی همه جانبه اکثر کشورها با حکومت‌های اسلامی در دوران حاضر است.
      - در میان وبلاگ‌نویسان و نویسندگان جامعه مجازی، شاید کمتر کسی باشد که به اندازه او در نقد اسلام و رژیم اسلامی مطلب نوشته باشد. فقط در طی دو سال گذشته بیش از دو هزار نوشته!!

      حذف
  6. اولا که در مطلبی که نوشتم هیچ توهینی به شما نکردم. و با بکار بردن واژه احمقانه شخصیت خودتان را زیر سوال بردید.
    خیلی علاقه مندم ببینم چرا بازرگان را به اتهام مشابه بنی صدر نمیکوبید؟
    چرا نمیگویید بزرگترین خیانتکار تاریخ ایران بزرگمردی مثل شادروان بختیار بود که اجازه داد هواپیمای خمینی ملعون در تهران به زمین بنشیند؟
    چرا نمیگویید بزرگترین خیانتکار تاریخ ایران محمد رضا بود که مملکت را دو دستی تقدیم این افراد کرد؟
    صرف اعتقاد مذهبی داشتن و اعتماد کردن به شخصی مذهبی که جرم نیست. خود من مخالف هر گونه حکومت مذهبی هستم ولی ما الان بعد از 33 سال تجربه تلخ این رژیم صحبت میکنیم قضاوت در مورد عملکرد 35 سال پیش افراد بر اساس ارزشهای امروز کمال بی انصافیست. در تمام دنیا (حتی امروز)
    بسیاری از رئیسان جمهور حتی کشورهای دموکرات و سکولار افرادی مذهبی هستند.

    ای کاش قلم زیبایتان را منصفانه تر میراندید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اتهامی که به من وارد کردید، احمقانه بود، لذا نوشتم این اتهام احمقانه است.

      باز هم تکرار می کنم اتهامی که شما به من وارد کردید، احمقانه است، پاسخ آنرا نیز در بالا دادم، هر انسان منفی نیز با خواندن جواب من، در می یابد که این اتهام احمقانه است!!

      بازرگان در مقابل خمینی تا جایی که توان داشت، ایستاند، هر چند که از نظر من، ایرادات بسیار زیادی به او وارد است، زمانی که شاه حاضر شد قدرت را به بختیار بدهد، او از بختیار و روند دمکراتیزه کردن کشور، حمایت نکرد.

      ر.ک. به منابع معتبر تاریخ معاصر.

      ----------------------------

      حذف
    2. هر چند که با ادبیات سخیفی که شما دارید لیاقت صحبت را در شما نمیبینم ولی دقیقا خمینی هم همان بلایی که شاه سر بختیار آورد سر بنی صدر آورد. و بنی صدر بارها به اشتباه خود در اعتماد به حرفهای پیش از انقلاب خمینی اعتراف کرد. همانطور که بختیار به شاه اعتماد کرد ولی به قول شما حمایت او را نداشت.
      این اتهام به شما اصلا احمقانه نیست زیرا شما تمام رهبران اپوزسیون از جمله بنی صدری را که 30 سال است به افشاگری در مورد سران جنایتگر ایران پرداخته به خیانت متهم میکنید و نمیگذارید که مردم به هیچ کس اعتماد کنند. و این همان کاریست که رژیم ایران میلیاردها تومان هزینه میکند تا انجام شود.

      حذف
    3. گرامی،

      شما به من اتهام مزدور رژیم بودن زده اید، ثابت کرده ام که این اتهام احمقانه است، آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست!!

      من اعترافی نکردم که شاه از بختیار حمایت نکرده! شما برو تاریخ را بخوان، شاه قدرت را به طور کامل به بختیار واگذار کردو از کشور رفت.

      بنی صدر هم چون از قدرت کنار گذاشته شده، بدی خمینی را می گوید، وگرنه چرا وقتی قدرت بدست داشت، از این شجاعت ها به خرج نمی داد؟!؟!؟

      بنی صدر رهبر اپوزسیون نیست، بنی صدر جزویی از رژیم بوده، به نوعی در سمت نظریه پرداز، به استقرار پایه های آن کمک کرده است.

      بنی صدر، یک خیانت کاری است به تمام معنا!

      بله که من در مورد بنی صدر روشنگری می کنم، چون بنی صدر همچنان اسم انقلاب اسلامی در هجرت را به دوش می کشد و می خواهد انقلاب اسلامیش را اجرا کند، سی سال به ملای با عمامه سواری داده ایم، حالا باید سی سال هم لابد به ملای کت و شلواری (بنی صدر) سواری بدهیم!!

      حذف
  7. در ضمن بنی صدر هم با رای 16 میلیونی مردم رییس جمهور شد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کورش گرامی،

      انتخابات زمانی ارزش دارد که قبل از انتخابات، آزادی بیان و اندیشه باشد و رقبا بتوانند منصفانه یکدیگر را نقد کنند، رقابت کنند.

      انتخابانی که خمینی بقیه نامزدها را حذف کرد، بی اعتبار است!

      حذف
    2. ظاهرا شما خیلی به انتخابات بر گزار شده توسط شاه خوشبین هستید.

      حذف
  8. به نظر من ما ایرانیان بیش از اندازه ایده‌الیست هستیم. نگاه ما به سیاست عاطفی و رومانتیک است. از این جهت رهبر سیاسی مورد علاقه ما باید بی‌ عیب و ایراد باشد یا این که ما او را بی‌ عیب و ایراد می‌کنیم تا بتوانیم او را تا حد پرستش بالا ببریم. مثلا ما آنقدر شیفته مصدق شده ایم که اشتباهات او را در نظر نمی‌گیریم و حاضر به شنیدن هیچ انتقادی از او نیستیم. در مورد مجتبی‌ واحدی همین طور، برخورد ما افراطی است. اگر چه در مورد خدا حافظی او با کروبی باید با احتیاط برخورد شود، ولی‌ حال که او به خود آمده است و با گذشته خود نیز خدا حافظی کرده است، این را باید به فال نیک‌ گرفت. اگر او به همین هم بسنده نکند و بیاید و راه محمد نوریزاد را در پیش بگیرد ما چه خواهیم کرد؟ آیا او همچنان محکوم است؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من فکر نمیکنم که کسی از طرفداران مصدق معتقد به این باشد که آقای مصدق بی عیب است. البته که آقای مصدق اشکالات بسیار داشت، ابته نمتوان منکر وجود اقلیتی افراطی از طرفداران مصدق شد که وی را بی عیب میدانند. چنین اقلیتی در هر گروهی وجود دارد. منتهی مشکل اینست که انتقاداتی که تابحال از مصدق شده، نه تنها جای عیب و ایرادی ندارد، بلکه دلیل بر شرف و ایستادگی وی بر سر دموکراسی و قانون اساسی مشروطه است. مثلا پایداری مصدق را بر حق و حقوق ملت و بر سر اصل ملی شدن نفت و ایستادگی بر سر قول و قرارش به ملت ایران را به تقلید از زورگویان بین المللی و نمایندگان کمپانیهای نفتی، "لجبازی" مینامند. مشکل بر سر "حق انتقاد" از مصدق نیست، بلکه بر سر "ماهیت انتقادی" است که از وی میشود، که اغلب از نقطه نظری بسیار ارتجاعی و عقب مانده انجام میشود.

      حذف
    2. من فکر نمیکنم که کسی از طرفداران مصدق معتقد به این باشد که آقای مصدق بی عیب است. البته که آقای مصدق اشکالات بسیار داشت، و نمیتوان هم منکر وجود اقلیتی افراطی از طرفداران مصدق شد که وی را بی عیب میدانند. چنین اقلیتی در هر گروهی وجود دارد. منتهی مشکل اینست که انتقاداتی که تابحال از مصدق شده، نه تنها جای عیب و ایرادی ندارد، بلکه دلیل بر شرف و ایستادگی وی بر سر دموکراسی و قانون اساسی مشروطه است. مثلا پایداری مصدق را بر حق و حقوق ملت و بر سر اصل ملی شدن نفت و ایستادگی بر سر قول و قرارش به ملت ایران را به تقلید از زورگویان بین المللی و نمایندگان کمپانیهای نفتی، "لجبازی" مینامند. مشکل بر سر "حق انتقاد" از مصدق نیست، بلکه بر سر "ماهیت انتقادی" است که از وی میشود، که اغلب از نقطه نظری بسیار ارتجاعی و عقب مانده انجام میشود.

      حذف
  9. من اصلا حرفی از واحدی نزده بودم نمیدانم واحدی را از کجای عالم به بحث کشاندید.

    پاسخحذف
  10. در مورد بنی صدر، این مطالب را بخوانید، بلکه چشم شما باز شود:

    جواب به دروغ های بنی صدر /آقای بنی صدر، با همین دروغ ها بود که توانستید رژیم اسلامی را بنا کنید و رییس جمهور آن شوید...!
    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/01/blog-post_16.html

    آقای بنی صدر، این کلک ها نخ نما شده، سوار موج محکومیت ارتداد نشو! این فتوا بر اساس اسلام صادر شده است، پسوند نشریه شما نیز اسلامی است...!
    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/05/blog-post_20.html

    آقای بنی صدر، قبای دفاع از حقوق زنان بر تن شما گشاد است!/ آشفته بازاری است که بنی صدر با سابقه سرکوب زنان، مدعی حقوق زنان می شود...!
    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/05/blog-post_4816.html

    آقای بنی صدر، بین اقتصاد توحیدی شما و اقتصاد احمدی نژادی، چه تفاوتی وجود دارد؟!
    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/01/blog-post_25.html


    چرا بنی صدر به بختیار انگ می زند؟/آقای بنی صدر،انگ چون تو کسی،چیزی از اعتبار بختیار نمی کاهد،یادمان نرفته مجیزگوییت به احمد خمینی!

    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2011/10/blog-post_08.html


    آقای بنی صدر، جمع اسلام و آزادی ، جمع نقیضین است و در اسلام، چیزی به نام آزادی وجود ندارد، هر موقع شما پسوند اسلامی را برداشتی، دم از آزادی بیان بزن !
    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2011/08/blog-post_2347.html

    پاسخحذف
  11. حدیثی از امام نقی وجود دارد که می گوید:
    "نسبت بنی صدر به خمینی، به مانند نسبت شمقدر است به ما...! "

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.