‏نمایش پست‌ها با برچسب رژیم اسلامی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب رژیم اسلامی. نمایش همه پست‌ها

جمعه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۳

ندا آقا سلطان، به مانند میلیونها دختر ایرانی، «گل سنگ» بود..!

ندا آقا سلطان، یک شهروند ساده ایران بود، یک دختر جوان به مانند میلیونها دختر ایرانی که در شرایط تبعیض آمیز و آزار دهنده کودکی، نوجوانی و جوانی خود را سپری می کنند.

نوشتن و خواندن این کلمات آزار دهنده است، اما مگر می شود واقعیت را نگفت؟ وقتی که دختران این مرز و بوم، توسط رژیم به صورت رسمی و حتی بخشی از جامعه، شهروند درجه دو تلقی می شوند، و حقوق انسانی آنها به صورت سیستماتیک لگد مال می شود؟!
به یاد بیاوریم که اگر دختری به نیروی انتظامی مراجعه کند و بگوید که مورد تجاوز قرار گرفته است، احتمال اینکه قبل از هر چیزی، نیروی انتظامی او را به دلیل رابطه نامشروع دستگیر کند، وجود دارد؟!

بسیاری از مردان این خاک نیز به دختران ظلم می کنند، این تفکر هنوز در جامعه وجود دارد که اگر دختری مورد آزار جنسی قرار گرفت پس حتما با نحوه پوشش خودش، این درخواست را کرده است! هنوز در این جامعه، هستند مردانی که اگر زنی قبلا رابطه جنسی را تجربه کرده باشد، او را هرزه و فاحشه می دانند..!

چنین است که جامعه ایران، بدترین شرایط ممکن برای رشد و پیشرفت بانوان را به وجود آورده است، اما در همین شرایط طاقت فرسا، دخترانی چون ندا آقا سلطان، به مانند «گل سنگ» رشد می کنند.


این یک واقعیت غیر قابل انکار است که راه استقرار دمکراسی در یک جامعه، از قدرتمند سازی زنان آن جامعه می گذرد. بدون اینکه زنان یک جامعه، در روند آزادی و دمکراسی یک جامعه مشارکت نکنند، امید چندانی به اسقرار دمکراسی در آن جامعه نیست!

حال در جامعه ما  که چون سنگ، بی رحم است، دخترانی چون ندا، ریشه می دوانند و رشد می کنند، و جالب اینجاست که در خط مقدم مبارزه مردم ایران برای رسیده به دمکراسی، همین دختران قرار دارند.

ندا آقا سلطان، یک شهروند ایرانی بود، انتخابات تقلبی رژیم را قبول نداشت و رای نداد، اما زمانی که دید دیگر هموطنانش به خیابان آمده اند تا به رژیم اعتراض کنند، او نیز جان عزیز خود را کف دست گرفت، به خیابان آمد و هدف گلوله قرار گرفت.

جامعه ایران، تنها یک ندا آقا سلطان ندارد، در ایران، میلیونها ندا آقا سلطان زندگی می کنند، دختران ایران، هر کدام یک ندا هستند، و پسران ایران نیز هر کدام یک سهراب اعرابی. آنها به حق خود، یعنی حاکمیت بر کشورشان آگاه هستند، و برای رسیدن به دمکراسی، حتی از جان خویش نیز می گذرند.


 ----نوشته دیگر این چند روزه: 

شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۹۲

لطمه احمدی نژاد، بیش از آنکه به مردم ایران باشد، متوجه رژیم بوده است! جلیلی نیز راه او را ادامه داده و گور خامنه ای را عمیق تر خواهد کرد.


نیازی نیست که پیشگو باشی، با اندکی آشنایی به شرایط سیاسی و رفتار سران رژیم اسلامی، می شود با تقریب خوبی حدس زد که جلیلی به سمت ریاست جمهوری خواهد رسید.

هشت سال پیش، زمانی که احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید، جایی نوشته بودم که: «روی کار آمدن احمدی نژاد، یک پیروزی برای مردم ایران است، چرا که احمدی نژاد، کار این نظام را تمام می کند، و آخرین میخ ها را بر تابوت این نظام خواهد کوبید.»

این پیش بینی درست بود، و دیدیم که احمدی نژآد با این نظام چه کرد!

درست است که در دوران احمدی نژاد، اقتصاد کشور نابود شد و مشکلات فراوانی برای کشور پدید آمده است، اما سودی که احمدی نژاد در دراز مدت برای کشور داشته، خیلی بیشتر از ضرر او است! او باعث شده که پایه های این رژیم سست شود!

به یاد بیاوریم که در شانزده سال پیش، زمانی که خاتمی کاندید ریاست جمهوری شد: اگر در آن دوران، جای خاتمی، ناطق نوری به قدرت رسیده بود، خیلی زودتر از این حرفها، کار این رژیم تمام شده بود.

اصلاح طلبانی چون خاتمی و یا رفسنجانی، تنها به دنبال این هستند که چهره این نظام را آرایش کنند و از این عجوزه، یک عروس زیبا بسازند، و بقای این رژیم را تضمین کنند.

بر سر کار آمدن هاشمی رفسنجانی، این شانس را به رژیم می داد که نفسی تازه کند، از زیر بار تحریم ها خارج شود و  توان دوباره بگیرد.

اما روی کار آمدن جلیلی، دیگر چنین اتفاقی نمی افتد، تنها خامنه ای گور خود را عمیق تر خواهد کند..! 


نوشته  های روز گذشته این وبلاگ: 


یکشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۱

وقتی سایت تابناک متعلق به قاچاقچی سیگار، بی شرفی را معنایی نوین می بخشد...!

همان کسی که رای مردم را ناموس خودش می دانست، و بعد در مراسم تحلیف احمدی نژاد شرکت کرد،  حالا اعتراضش این است که چرا اجرای حکم اعدام یک انسان بی گناه، عقب افتاده است!

سایت تابناک را خوب می شناسیم، این سایت متعلق به محسن رضایی، فرمانده پیشنین سپاه است. محسن رضایی همان کسی است بعد از تقلب احمدی نژاد در انتخابات، رای مردم را ناموس خود دانست و بعد از آنکه احمدی نژاد به او اجازه داد دزدی های خود را ادامه دهد، با بی شرمی، در مراسم تحلیف احمدی نژاد شرکت کرد!

یادمان باشد که محسن رضایی، جنایکتاری است که  خون جوانان ایران از دستش می چکد و قسمت عمده ای از مسئولیت ادامه جنگ، بر دوش او است، ضمنا، شغل شریف این فرد، قاچاق سیگار است!

حال سایت تابناک در گزارشی، به پرونده سعید ملک پور پرداخته و اعتراض کرده که چرا این انسان بی گناه را هنوز نکشته اند و به طناب دار آویزان نکرده اند!

در این گزارش احمقانه، که نماد بی شرفی سایت تابناک است، می خوانیم:

"پس از گذشت هزار و ۲۵۰ روز از آغاز بررسی پرونده سعید ملک‌پور، مدیر سایت غیر اخلاقی آویزون و تأیید حکم اعدام او از سوی دیوان عالی کشور سرنوشت اجرای حکم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.  سعید ملک‌پور پس از طی مراحل قانونی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اهانت به مقدسات و اصول و ارزشهای دینی، توهین و فحاشی به معصومین (ع) و اعتقادات اسلامی، گردآوری و انتشار محتوای ضداخلاقی و ضددینی خارجی، گردآوری، تولید و انتشار محتوای ضداخلاقی و ضددینی ایرانی (به زبان فارسی)، آموزش مسائل غیراخلاقی و غیررسمی، تولید و انتشار محتوای روابط نامتعارف جنسی ...از سوی قاضی مقیسه محاکمه و به اعدام محکوم شد. 
متهم این پرونده در اعترافات خود اعلام کرده است: یکی از روشهایی که برای تولید تصاویر مستهجن و هرزه نگاری استفاده می‌کردیم این بود که وب کم افراد را با یکسری نرم افزارهایی که از کانادا یا انگلیس خریداری کردیم، هک می‌کردیم. وب کم می‌تواند چیزهایی که در اتاق خواب است را نشان دهد. وقتی ما وب کم را هک می‌کردیم طرف فکر می‌کرد کامپیوترش خاموش است، ولی وب کمش روشن می‌ماند یا ما روشن می‌کردیم و می‌توانستیم خیلی چیز‌ها را ببینیم. خیلی چیزهای مستهجن یا چیزهایی که مربوط به حریم خصوصی افراد بود، این طوری درمی‌آوردیم و روی سایت قرار می‌دادیم... بعد از اشاعه مرحله مستهجن نگاری و هرزه نگاری گفتیم بیاییم، اعتقادات مذهبی را تمسخر کنیم. "

پرونده سعید ملک زاده، نماد بی عدالتی در رژیم جمهوری اسلامی است، در این پرونده می بینیم که چگونه با اتهاماتی احمقانه و غیر واقعی، جان انسان ها را می گیرند، به عنوان مثال:

-          هر کسی که به اندازه کودک شش ساله ای از کامپیوتر آگاه باشد، می داند که وقتی کامپیوتر خاموش است، تحت هیچ شرایطی نمی شود کنترل وب کم را به دست گرفت! به هر حال یک منبع برق، باید انرژی تهیه تصویر و ارسال آن توسط کامپیوتر را تامین کند یا نه!؟ 
-          یا در جای دیگری می خوانیم که تمامی محتویات هارد دیسک سعید ملک زاده را پرینت گرفته بودند و به عنوان شواهد پرونده، ضمیمه کرده بودند که حاوی ده ها هزار صفحه کاغذ بوده است. قاضی مربوطه نیز در مدت کوتاهی رای صادر می کند (که به صورت مشخص، پرونده را نخوانده بوده و دستور وزارت اطلاعات را انجام می داده است. 
به عنوان مثال، دیوان حافظی که به صورت فایل پی دی اف بر روی کامپیوتر او بوده را پرینت گرفته بودند و به عنوان مدرک، ضمیمه پرونده کرده اند! یعنی مدرک و مستند حکم اعدام این جوان نگون بخت، دیوان حافظ است! (توضیحات بیشتر در اینجا) 
-          اگر منصفانه نگاه کنیم، حتی بر اساس همین قوانین غیر انسانی رژیم اسلامی، جرم سعید ملک پور، تنها تهیه نرم افزاری است که در ساخت سایت های پورنو نیز مورد استفاده قرار گرفته است!
همانطوری که اگر شخصی یک نرم افزار حسابداری بنویسد و ممکن است در سایت پورنو مورد استفاده قرار گیرد، از نرم افزارهای او در سایت پورنو استفاده شده است!
حال به فتوای یکی از مراجع تقلید رژیم، نگاه کنید:

من به یکی از مراجع تقلید نامه فرستادم و خودم را یک زن بیوه پولدار معرفی کردم که شوهرم مرده و پول کلانی برای من به ارث گذاشته که ناشی از فعالیت های او در زمینه قوادی (همان جاکشی!) و ساخت فیلم پورنو است. از آن مرجع تقلید پرسیده بودم که آیا آن پول حلال است؟! که مرجع تقلید فوق، گفته نصف پول را به او بدهیم، تا پول حلال شود! 

حال سوال اینجاست، این چگونه عدالتی است که مرجع تقلید، نصف درآمد کار مشابه را به جیب مبارکش می ریزد، اما برنامه نویس مذکور، باید اعدام شود؟! 

لطفا در اصل بودن این استفتا شک نفرمایید، دستخط و مهر مرجع فوق در آن است و فتوا نیز شماره دارد و می توانید اصل بودن آنرا از دفتر آقای روحانی، استعلام کنید. ضمنا، این درست بودن این استفتا در سایت های رژیم نیز تایید شده است:  تایید این استفتا در سایت های وابسته به رژیم 

لینک های مربوط به این نوشته: 








شنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۱

آنچنان جمهوری اسلامی برخی از کلمات (مثل قاضی) را بی حرمت کرده، که بعد از سرنگونی رژیم، نباید از این کلمات استفاده کرد...!/هفت تیر کشی یک قاضی

در تمام دنیا، یافتن قاضی جنایتکار، اتفاقی نادر است، اما در ایران، یافتن قاضی که جنایتکار نباشد، کار سختی است...!

صد البته در نظامی که احمدی نژاد بی سواد(که تصور می کند انگلیس یک جزیره در غرب آفریقا است)، مدعی استادی دانشگاه و مدرک دکتری می شود، یک هفت تیر کش هم باید سمت قضاوت را داشته باشد...!

در اخبار آمده بود که یکی از قاضی های رژیم، در پمپ بنزین اقدام به هفت تیر کشی (!) کرده و چون با برخی از حضار، اختلاف پیدا کرده است (لابد بر سر نوبت!)، به سمت مردم عادی تیر اندازی کرده است.

به گزارش منابع خبری:

" به گزارش این وب سایت به نقل از شاهدان عینی، حیدری فرد دادیار تعلیق شده در زمان دادستانی سعید مرتضوی که اکنون در سمت مشاور وی در ستاد قاچاق فعالیت می کند و اخیرا نیز به شدت به منتقدین وی تاخته و حتی رسانه ها را تهدید به برخورد کرده بود، در یک پمپ بنزین حاشیه اصفهان دست به سلاح شد و پس از شلیک گلوله سوار خودروی خارجی خود از صحنه خارج شد."

در تمام کشورهای متمدن دنیا، قاضی ها حرمت دارند، خیلی خیلی اتفاق نادری است که مثلا خبر دستگیری یک قاضی به دلیل اقدام مجرمانه و یا خلاف را بشنوید. اما در ایران، اینکه بشنویم یک قاقضی، انسان باشرفی است و حاضر نیست به جنایت دست بزند، اتفاقی نادر است...!

دلیل آن نیز ساده است، در ایران فیلترهای عجیب و غریبی بر نظام قضایی ایران حاکم است تا تنها افراد سرسپرده رژیم و افرادی که حاضر به دست زدن به هر جنایتی هستند، به سمت قضاوت برسند. اصولا انسانی که حاضر باشد قوانین احمقانه اسلامی را اجرا کند (مانند دست بریدن و کور کردن انسان ها)، انسان معقول و با شرفی نیست.

در این رژیم اسلامی، آنچنان حرمت مسند قضاوت و  اسم قاضی شکسته شده است که و آنچنان این کلمات(مانند قاضی) به ننگ آلوده شده است که بعد از سرنگونی این رژیم، باید به دنبال کلمات دیگری گشت و دیگر از اسم قاضی نباید استفاده کرد. 

پی نوشت: 
تا جایی که حافظه ام یاری می کند، ابتدای کار قاضی مرتضوی معروف، از آنجا بوده که در یزد، او یک بسیجی بوده  و در طی تجاوز به یک زن شوهر دار دستگیر می شود، اما به دلیل ارتباط خانوادگی نزدیک با آیت الله یزدی، نه تنها مجازات نمی شود، بلکه نردبان ترقی را نیز به سرعت طی می کند! صد البته که در این نظام سفله پرور، تنها افراد جنایتکار به این سرعت رشد می کنند.

تصویری از این قاضی(!) هفت تیر کش و جنایتکار




سه‌شنبه، دی ۲۷، ۱۳۹۰

آقایان قضات دیوان عالی کشور، اگر قرار است سعید ملک پور را اعدام کنید، لطفا آیت الله العظمی روحانی، مرجع تقلید شیعه را نیز اعدام کنید، چون گناه هر دو یکی است

آقایان قضات دیوان عالی کشور، جرم مرجع تقلید شیعه و سعید ملک پور یکی است، چرا باید یکی اعدام شود و دیگری تکریم؟!


ارتش سایبری رژیم، از مزدوران رژیم تشکیل شده اند، این مزدوران در ازا آدم کشتن، پول می گیرند، حال چه قربانی یک انسان مظلوم مانند ندا آقا سلطان باشد و چه یک آدم بی گناه مانند سعید ملک پور. برای این جنایتکاران مهم تنها این است که بتوانند نشان دهند در کار خود موفق بوده اند تا بتوانند پولی به جیب بزنند. ماجرای شکنجه و اعتراف گرفتن از سعید ملک پور، نمونه بارز جنایات آنها است.

همه ما در جریان هستیم که سعید ملک پور، ساکن کانادا و فارغ التحصیل از دانشگاه شریف، به جرم نوشتن یک نرم افزار به اعدام محکوم شده است. گناه او این بوده که از نرم افزاری که او نوشته است، در ساخت سایت های پورنو، استفاده شده است.

جدای از اینکه کشتن یک انسان به جرم انتشار مطالب پورنو و یا توهین به پیامبر اسلام، چقدر احمقانه و مسخره است، باید گفت که اصولا حتی سعید ملک پور خودش بالشخصه در انتشار مطالب پورنو دخیل نبوده است، بلکه اشخاص دیگری از نرم افزار او استفاده می کرده اند.

حکم دادگاه مضحک است، مانند این است که مدیر عامل شرکت گوگل را به اعدام محکوم کنند، چرا که یک نفر در سایت متعلق به آنها یک وبلاگ راه انداخته و در آن مطالب پورنو گذاشته و یا به اسلام توهین کرده است...!

خوانندگان عزیز این وبلاگ، فتوایی که من از آیت الله العظمی محمد صادق روحانی گرفته بودم را دیده اند، من در قالب یک زن بیوه ساکن آمریکا، از مرجع تقلید شیعه آیت الله صادق روحانی پرسیده بودم که شوهرم مرده است و من متوجه شده ام مبلغ کلانی پول در حساب او است، وکیل انحصار وراثت می گوید این پول درآمد ساخت فیلم های پورنو و سایت های پورنو است ؛ آیا این پول حلال است؟

آیت الله روحانی در جواب من نوشته بود که نیمی از آن پول را به حساب پسرش در فرانسه بفرستیم تا پول حلال شود! (فتوای فوق به دست خط آیت الله فوق در انتهای این نوشته)

باید از مسولان رژیم ایران سوال کرد، چگونه مرجع تقلید شیعه پول ساخت فیلم و یا سایت پورنو را حلال می داند و می خواهد نیمی از آنرا به جیب بزند، اما سعید ملک پور تنها به دلیل نوشتن یک نرم افزار، که در آن سایت مورد استفاده قرار گرفته، باید اعدام شود؟!

آیا منصفانه است که سعید ملک پور بر اساس قوانین اسلامی، به دلیل نوشتن یک نرم افزار به مدت سه سال شکنجه شود، بعد هم اعدام شود، اما یکی دیگر از مراجع تقلید همین دین، نیمی از پول حاصله را به جیب بزند؟

لطفا در اصل بودن این استفتا شک نفرمایید، دستخط و مهر مرجع فوق در آن است و فتوا نیز شماره دارد و می توانید اصل بودن آنرا از دفتر آقای روحانی، استعلام کنید. ضمنا، این درست بودن این استفتا در سایت های رژیم نیز تایید شده است:  تایید این استفتا در سایت های وابسته به رژیم 

لینک های مربوط به این نوشته: