یکشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۹۲

آفرین به نوروز حیدری، پلنگ گله اش را نابود کرد، اما او علیرغم مسلح بودن، پلنگ را نکشت! (+تصاویر)

نوروز حیدری، آدم پولداری نیست. او چوپان شریف و زحمتکشی است که برای گذران زندگی، چند گوسفند و بز دارد. گله او متشکل از یکصد و چهل بز و گوسفند است. 


او برای امرار معاش و زندگی کردن، ناچار است که هر روز گله خود را به چرا ببرد. در حقیقت، گله او، همه ثروت او است.

زمانی که یک پلنگ نادر، چند روز پیش به گله او حمله کرد، او تفنگ برنویی را همراه خود حمل می کرد که می توانست به راحتی پلنگ را بکشد. اما او به جای کشتن پلنگ، تنها صبر کرد و به نظاره ایستاد.

او مرد شریفی است که می دانست تعداد انگشت شماری از این پلنگ برای ایران باقی مانده است، با اینکه می دید پلنگ دارایی و داشته اش از بین می رود، اما پلنگ را نکشت.

از یکصد و چهل بز او، چهل و چهار تا کشته شده است.

پی نوشت: زمانی که ایران بودم، شخصی را می شناختم که از یکی  بهترین دانشگاه های اروپا فارغ التحصیل شده بود، و تحصیلات بسیار بالایی داشت. تفریح آخر هفته او، شکار بود. وقتی برای اولین بار، آلبوم عکس های او را دیدم که چگونه از هر حیوان، چندتایی را شکار کرده، شگفت زده شدم. حال نوروز حیدری را با او مقایسه می کنم، مشخص است که نوروز عزیز ما، تحصیلات او را ندارد، اما خودتان قضاوت کنید، کدام یک «شعور» بیشتری دارند؟! این بهترین مثال است که الزاما تحصیلات دانشگاهی بالا ربطی به «شعور» ندارد.
نوروز در مصاحبه با خبرنگاران گفته است: 

همیشه اسلحه برنوی مجازم را همراه دارم. قبلا هم در این کوه پلنگ دیده بودم. این حیوان خیلی زیباست، شما تا از نزدیک نبینیدش، متوجه حرف من نخواهید شد. به خدا قسم اگر تمام دام‌هایم را هم می‌خورد، هرگز به طرفش تیر نمی‌انداختم. وقتی خبرنگار از او می‌پرسد که آیا از صمیم قلب گفتید، اگر تمام دام‌هایتان توسط پلنگ تلف می‌شد، آسیبی به این حیوان نمی‌زدید، پاسخ می‌دهد: خداوند به ما برکت می‌دهد. هر ساله بزغاله‌ها و بره‌های جدید متولد شده و دام‌هایمان دوباره زیاد می‌شوند؛ اما اگر پلنگ از بین رفت، دیگر این کوه پلنگ نخواهد داشت. باز هم می‌گویم اگر تمام دام‌های من را تلف کرده بود، هرگز پلنگ را نمی‌کشتم.پدرم همیشه از خرس‌های این منطقه تعریف می‌کند؛ اینجا قبلا شمار بسیار‌ی خرس زندگی می‌کرد اما مردم همه را کشتند و الان دیگر خرس در کوه نیست. چند سال است که خرسی نیست و دیده نشده است. 
اگر عقابی در آسمان این کوه پرواز نکند، اگر کل و بزهای وحشی داخل کوه نباشند، اگر سر یک چشمه ده‌ها کبک آب نخورند، طبیعت لذت بخش نیست. من از شنیدن صدای آواز کبک‌ها در این کوه خیلی بیشتر از خوردن گوشت آن‌ها لذت می‌برم. این منطقه خیلی بکر و زیباست؛ من از طبیعت زادگاهم لذت می‌برم؛ اما طبیعت هر چقدر بکر و زیبا باشد، بدون جاندارانش هیچ لطفی ندارد.

نوشته های چند روز گذشته:  

و چند نوشته اخیر این وبلاگ:




۱ نظر:

  1. آقا از با سوادها و تحصیل کرده های امروزی هیچ نگوییم بهتر است. فقط یک مشت فرمول و معادله و مساله را حفظ کرده و مدرک گرفته اند. ولی به نظرم مدرک واقعی، انسانی، علمی، وجدانی و خدایی، نزد همین آقا نوروز گل می باشد. صحبت های وی را خوب بخوانید. صحبت های یک روستایی نیست، صحبت های یک عالم با عمل است (که برای نمونه یک نفر در این کشور وجود ندارد)، صحبت های یک متخصص محیط زیست جهانی است. درود بر آقای نوروز حیدری عزیز که به ما درس تازه و قشنگی از زندگی و زیبایی های آن داد. با تشکر

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.