یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸

چرا سیستم قضایی در کشور ما اینچنین فاسد است؟ چرا یک آدمکش باید قاضی بشود؟

تابناک خبری را منتشر کرده است(اینجا) که گویا یک قاضی زن سوم خودش را کشته است. اخبار اینچنینی را همیشه می بیینم ، اما این خبر پشت مرا به لرزه انداخت. براستی این جامعه به کجا می رود؟

آیا باید در کشور ما یک آدمکش به مقام قضاوت برسد؟ آیا فاجعه ای از این بالاتر ممکن است؟

به یاد دارم چند سال پیش در زمان خاتمی گروهی از قوه قضایی ایران برای بازدید از سیستم قضایی انگلیس به لندن رفتند، در حین بازدید یکی از قضات ایرانی از میزبان پرسیده بود که اگر یک قاضی در کشور شما خلاف مرتکب شود، چگونه با چه روشی او را محکمه می کنید و مجازات ها در چه سطحی است؟

مبزبان انگلیسی، از این سوال گیج شده بود و گفته بود: قاضی ممکن است که اشتباه کند ،برای اعتراض به اشتباه قاضی ، مدعی باید که به دادگاه بالاتر شکایت کند؛ اما مگر می شود که قاضی خلاف کند و جرم مرتکب شود؟! خلاصه بعد از کمی بررسی، میزبان برای میهمانان ایرانی خود توضیح داده بود که از صدها سال قبل یک یک شعبه از دادگاه مرکزی برای رسیدن به جرایم قضات اختصاص یافته است، اما نزدیک دویست سال است که فاقد قاضی است ، چرا که پرونده ای نداشته است و هیچ قاضیی هیچ جرمی مرتکب نشده است!

چرا در انگلیس سیستم قضایی اینقدر سالم است که سالها است که پرونده ای علیه هیچ قاضی تشکیل نشده است، اما در ایران ما متجاوزان و شکنجه گران به مقام قضاوت رسیده اند؟

چهار دلیل وجود دارد:

یک- هر آدم منحرف و جنایتکاری را مانند ایران به مقام قضاوت منصوب نمی کنند. برای رسیدن به مقام قضاوت غیر از شایستگی علمی و حقوقی ، فرد از فیلترهای متعدد رد می شود تا مطمین شوند که انسان شایسته ای است . در ایران، از سال 58 که خمینی مشتی جنایتکار روحانی را به مقام قضاوت منصوب کرد، فاتحه عدالت در ایران خوانده شد.

دو- در کشورهای مترقی ، قضات جایگاه اجتماعی و احترام فوق العاده ای دارند و وقتی شخصی به مقام قضاوت می رسد، خیلی مواظب حرکاتش است.

سوم- قضات در کشورهای پیشرفته از نظر مالی بشدت تامین هستند و مانند ایران نیاز ندارند که برای مایحتاج روزانه خود دست به کثافت کاری بزنند. حدود پانزده سال پیش یک روستایی از همسایه اش به دادگاه شهرستان خودش شکایت کرده بود که من الاغم را به همسایه ام اجاره داده ام اما همسایه ام ، اجاره مذکور را نمی دهد. به عنوان مدرک نیز قرارداد اجاره را ضمیمه کرده بود. مبلغ اجاره الاغ مذکور بیست هزار تومان بود و قاضی بعد از دیدن آن قرارداد، برق سه فازش پریده بود، چرا که حقوق خودش نوزده هزارتومان بود!(یعنی از اجاره الاغ مذکور کمتر!!). او کپی قرارداد اجاره فوق را به همراه فیش حقوق خودش برای آیت الله یزدی رییس وقت قوه قضایی فرستاده بود!

چهارم: مطبوعات مستقل دلیل مهمی برای سلامت سیستم قضایی در کشورهای پیشرفته هستند ، چرا که مطبوعات و رسانه های مستقل عمکرد قضات را زیر نظر دارند و مو را از ماست می کشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.