چهارشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۴

کدام پلیدتر است؟ جراحی که کلیه بیمار را می دزدد، یا روزنامه نگاری که شرایط شکل گیری دیکتاتوری را فراهم می کند؟

پزشک جراحی را در نظر بگیرید که چون بیمار به او اعتماد می کند، و روی تخت مطب او دراز می کشد و اجازه می دهد که پزشک، او را بیهوش کند. حال اگر آن آقای پزشک جراح، به جای مداوای بیمار، جیب آن بیمار فلک زده را خالی کند، بعد کلیه او را بدون اجازه اش از بدن خارج کند،  و به فروش برساند، آنگاه شما درباره آقای پزشک جراح، چه خواهید گفت؟

غیر از این است که می گویید این پزشک، یک کلاه بردار دزد است..؟ نه تنها کلاه بردار و دزد، بلکه دزد کثیفی که از لباس مقدس پزشکی، سو استفاده می کند!

حال اجازه بدهید این مثال را به روزنامه نگارانی مقایسه کنم که به جای شغل حرفه ای خود، تلاش می کنند تا جنایات رژیم ایران را توجیه کنند...!

لختی بردباری پیشه کنید، و نوشته ام را تا آخر بخوانید:

یک- اهمیت روزنامه نگار، کمتر از پزشک جراح نیست...:

روزنامه نگار و خبرنگار را رکن چهارم دمکراسی می دانند، یعنی اهالی مطبوعات، برای بقا و استقرار دمکراسی، ارزشی معادل ارزش پارلمان دارند. چرا؟!

دلیل ساده است، روزنامه نگاران، در حکم چشم بینای جامعه هستند، زوایای پنهان جامعه را می کاوند، و اگر کجی و نادرستی ببیند، آنرا افشا می کنند. به این شکل، جلوی فساد، سو استفاده از قدرت، و یا تلاش برخی برای دستیابی به دیکتاتوری را می گیرند...، و این کار مهمی است.
در حقیقت، روزنامه نگاران، به مانند سیستم ایمنی بدن انسان، وظیفه حراست از جامعه را دارند.

دو- مردم به روزنامه نگار اعتماد می کنند:

زمانی که یک شهروند، به صورت مرتب نوشته های یک روزنامه نگار را می خواهند، اندک اندک یک اعتماد شکل می گیرد، و این نهایت پلیدی یک روزنامه نگار است که از آن اعتماد، برای منافع شخصی یا گروهی، سو استفاده کند...، در حالی که از یک کجی آگاه است، سعی در پنهان کردن آن کند.

سه-شرح حال ماجرا:

رسانه خود نویس، مطلبی منتشر کرده بود و در آن ذکر کرده بود که چند روزنامه نگار اصلاح طلب، از قاسم سلیمانی، تعریف و تمجید کرده اند. براستی، چه بر سر جامعه ایران آمده است؟  ما را چه شده که روزنامه نگار کشورمان، به جای نشان دادن جنایات قاسم سلیمانی، کسی که خون ده ها هزار شهروند سوریه ای از دستش می چکد، سعی در مقدس جلوه دادن قاسم سلیمانی می کنند؟!

چهار- حال سوال من این است، کدام یک پلید تر هستند؟ آن آقای جراح که کلیه می دزدد، یا آن آقای روزنامه نگاری که بر روی صندلی روزنامه نگاری جا خوش کرده، و با سو استفاده از اعتماد مردم، تلاش می کند یک قاتل جنایتکار را قهرمان ملی جا بزند؟!
فاصله بسیاری است بین اینکه یک نفر، عقیده غلطی داشته باشد، با کسی که می داند حرفش غلط است و با پر رویی دروغ می گوید.
مثلا تصور کنید که یک بسیجی واقعا فکر می کند سلیمانی یک قهرمان است، و به هیچ رسانه و اطلاعات دیگری دسترسی ندارد تا بداند که غلط می اندیشد. حال قیاسش کنید به روزنامه نگاری که در لندن نشسته، به همه رزونامه ها آزادانه دسترسی دارد، و می داند که قاسم سلیمانی چه جنایتکاری است، اما تلاش می کند که از او چهره ای انسانی به وجود آورد...!

پنج- چندی پیش، لرد پاتنام، هنرمند و سیاستمدار مطرح بریتانیایی، در کنفرانس تد به وظایف روزنامه نگاران پرداخت، و گفته بود که روزنامه نگاران، در مقابل جامعه مسوولیت دارند. خلاصه ترجمه ویدیو را در زیر آورده ام:


خلاصه ترجمه از لرد پاتنام:

او ابتدا مثالی از دعوای حقوقی می زند که قریب یکصد سال پیش در شهر گلاسکو رخ داده است، و دوست یک خانم، برای او یک بطری آبجو می خرد، و بعد که آبجو را می خورد، با بقایایی حلزون مرده روبرو می شود و در نتیجه در بیمارستان به دلیل بیماری گوارشی، بستری می گردد.
موضوع به دادگاه کشیده می شود، و قاضی انگلیسی، برای اولین بار یک نظریه مهم را مطرح می کند، که پایه و اساس بسیاری از پرونده ها و تئوری های حقوقی در امروز است، قاضی پرونده، دستور می دهد که شرکت سازنده آبجو، به این خانم خسارت بدهد؛ و در حکم خود می نویسد: "شما موظف هستید که تا مراقب باشید، که رفتار شما یا سهل انگاری از شما سر نزدند، در صورتی که می توانید ببینید این رفتار یا سهل انگاری، ممکن است به آزار و یا آسیب دیگران بیانجامد، شما مسئول هستید."

این تئوری حقوقی، به مسئولیت مراقبت، معروف شده است.

سال گذشته، انجمن غیرانتفاعی هانسارد، که به تشویق مردم برای مشارکت هر چه بیشتر در سیاست می پردازد، هنگام انتشار گزارش سالیانه خود، یک گزارش نیز درباره رابطه مردم و رسانه ها منتشر کرد، که چند نکته آن به قرار زیر است:
-          کسانی که نشریات تبلوید (یا همان نشریات زرد) را مطالعه می کنند، دو برابر بیشتر از مردمی که چنین نشریاتی را نمی خوانند، با نظرات سیاستمداران موافق هستند.
-          خوانندگان چنین نشریاتی، نه تنها در سیاست خود را وارد نمی کنند، بلکه تنها نظرات سیاستمداران را تایید می کنند..!
در حقیقت، صاحبان نشریات این چنینی، از وظیفه مهم خود غافل هستند.

مسئولیت مراقبت از رفتار، زمانی مطرح می شود که یک نفر یا یک گروه از افرارد، رفتاری را پیشه می کنند که می تواند باعث آزار و یا آسیب دیگران شود.

این تئوری، بر روی مسایل مشخصی تمرکز می کند، مانند اینکه یک شرکت چگونه باید محصولات خود را تولید کند، یا مثلا یک مهندس برق، باید چگونه سیم کشی خود را انجام دهد، کمتر پیش می اید که این تئوری،در زمینه ای چون دمکراسی و سیاست نیز وارد شود.

لرد پاتمن، سوال اساسی را مطرح می کند:
آیا صاحبان نشریاتی که ذکر آنها رفت، متوجه مسئولیت خود هستند؟ آیا رفتار مسئولانه ای را پیشه کرده اند؟ آیا وظیفه خود را در قبال جامعه، به خوبی انجام می دهند!؟

ممکن است برخی بگویند، این نشریات، از حق آزادی بیان خود استفاده می کنند، و نمی توان کسی را مجبور کرد که راجع به موضوع خاصی، مطلب بنویسد یا ننویسد! لرد پاتمن، معتقد است که می توان بین آزادی بیان و رفتار مسئولانه در قبال جامعه، یک تعادل منطقی برقرار کرد:

یک روزنانه نگار، فیلمساز یا وبلاگ نویس، مسئولیت مشخصی را در قبال جامعه دارند، آنها از یک توانایی برخورد دارند، و دریچه ای را برای برقرار ارتباط با مردم دارند، و باید از این امکان خود، به صورت مسئولانه ای در استفاده کنند.
برای اینکه دمکراسی بتواند به نحو احسن کار کند، نیازمند شهروندانی است که حاضرند وقت خود را صرف مسایل حامعه کنند، و به آنها بپردازند، و آنها را نقد کنند، اطلاعات درست بیابند، و تصمیم درست بگیرند.

وظیفه روزنامه نگاران است که مردم را به نحوی آگاه کنند، که آن مردم بعدا بتوانند بهترین تصمیم در هنگام رای گیری را به نحوی بگیرند که نه تنها منافع خود، بلکه منافع کل جامعه را حفظ کنند.





۱۴ نظر:

  1. شما در آن سوی مرزها نشسته‌اید و هیچ از حال و هوای خاورمیانه مطلع نیستید و خواندن نوشته های این تارنما گاه برای من مانند خواندن رمان‌های تخیلی است.
    امثال سردار سلیمانی ها سبب شدند که داعشی های وحشی که تا 50 کیلومتری مرز ایران رسیده بودند نتوانند به خاک ایران وارد شوند.
    وگرنه برای شما که مهم نیست که داعش وارد این خاک شود یا خیر. اگر وارد شود سوژه خواهید داشت برای محکوم کردن سیستم ضعیف امنیتی جمهوری اسلامی و حال که وارد نشده و امثال سردار سلیمانی داعشی ها را به خاک و خون کشیده اند، می گویید از دستش خون می چکد و...
    واقعاً مانند یک تحلیلگر سیاسی بنویس آقای گمنام.
    تخیلاتت را بدون کوچکترین تاملی ننویس.
    موفق باشید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. گرامی،
      این داعش از کجا شکل گرفت؟
      از نا امنی در سوریه،

      این نا امنی سوریه از وجود رژیم بشار اسد است، که تحت مدیریت امثال سلمیانی و خامنه ای، دست به جنایت زدند، کشور سوریه را با بحران و جنگ داخلی روبرو کردند، و از میان آن بحران، داعش شکل گرفت...!!

      چشمتان را باز کنید و ببینید این داعش به چه دلیلی شکل گرفته و رشد کرده!!

      اگر رژیم آخوندی و امثال سلیمانی نبودند تا عراق را در این چند ساله، نا امن کنند، کجا داعش قدرت می گرفت و حیات می یافت؟!!؟

      حذف
    2. فکر کنم سلیمانی سفت زن ننه بهنود و قوچانی و نبوی و برزگر بوده واگر نه برای یک مرتیکه تروریست که دوست های پاسدارش ایران و سوریه را غارت و ویران کرده اند این جوری مشروعیت کاذبی درست نمیکردند . بهتر است بروند در ایران برایش بلو جاب بزنند. که میزنند آخر رای دادن به روحانی و تشویق یک مشت احمق به اینکار همینه.

      حذف
    3. این یارو سلیمانی و پاسدارها جز ایجاد بحران و خرابکاری کاری بلد نیستند. هشت سال با صدام کون کونک بازی کردند آخر هیچ کاری نتونستند بکنند تا آخر آمریکا آمد و خواهر مقام معظم رهبری را از زیر دست و پای صدام نجات داد و به ایران برگرداند. رفتند میلیاردها خرج کردند و اسلحه و پول به حوصی ها دادند و آخر حوصی ها و رییس هایشان را به گا دادند. این ها در بحران زندگی میکنند و حاضرند این وضعیت را تا ابد کش بدهد. درست مثل تروریستها و راهزنها که چیزی ندارند که از دست بدهند و هر چه دارند از بحران سازی و آدمکشی است.

      حذف
  2. گمنامیان عزیز ، حق با شماست راستش مطلب شما را با دقت خواندم شما بسیار موشکافانه روزنامه نگاران دوزاری را بررسی کردید.
    در آخر به عنوان یک پادشاهی خواه و یک پادشاهی دوست سال نو جدید را به شما و خانواده محترمتان شادباش میگویم
    امیدوارم که هر چه زودتر شما را در میدان شهیاد دیدار کنم و با شما روبوسی کنم ... انشاالله

    پاسخحذف
  3. گمنامیان؛
    من ناشناس نخستین هستم که کامنت گذاشته بودم.
    داعش در سوریه شکل نگرفت. داعش در عراق و با حمایت های آمریکایی - سعودی - ترکیه ای شکل گرفت.
    اسد در همان درگیری های سوریه اعلام کرد که حاضر است به شکل مسالمت آمیز ار قدرت کنار رود ، ولیکن سعودی ها و ترک ها و امریکایی ها بر رفتنِ آنی در آن شرایط بحرانی تاکید داشتند و شد آنچه دیدید.
    در دنیای سیاست هر گاه آمریکا دست از حمایت اسرائیل و سعودی ها برداشت، ایران هم متحدان خود را رها می کند!
    عزیز جان هر کشوری در دنیا متحدی دارد که تا پای جان از او حمایت می کند که البته برای بقای خودش نیز نیاز است این حمایت.
    هر چند ایران از اسد هم حمایت نمی کرد، باز شما می نوشتید ایران پشت اسد را خالی کرد! رسانه ی شما کلاً رسانه ی انتقاد است، نه رسانه ی تحلیل!
    به هر حال داعش زاییده ی سعودی ها و غرب است و حال دامن ایشان را گرفته. چندین هزار نفر در خاورمیانه کشته شدند و انها دم نزدند و حال که چند روزنامه نگار در فرانسه کشته می شوند برای تبرئه کردند خویش قلم به دست گرفته و عوام فریبی می کنند.
    اگر امثال سردار سلیمانی ها نبودند ایران در نا امن ترین نقطه ی دنیا، اینقدر امن نبود.
    در سال حتی یک بمب گذاری در ایران ورت نمی گیرد و شما که در آن لنگه ی دنیا نشسته اید شرایط بحرانی خاورمیانه را درک نخواهید کرد و شرایط را مانند هلند و سوییس و سوئد و... می انگارید!
    موفق باشید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. گرامی،
      پدر بشار اسد، یک شهر، تاکید می کنم، یک شهر به صورت کامل را با خاک یکسان کرد، و ده ها هزار انسان را کشت، چون به اعتراض برخواسته بودند!! این بشار اسد و پدرش، چیزی از صدام حسین کم ندارند.

      برای سرکوب مردم، از بمب شیمیایی استفاده می کنند، بعد شما می گویی که حاضر بوده از قدرت کنار برود؟!!
      بر چه اساسی این حرف را می زنی؟ کدام منبع را داری؟!

      داعش، ورژن سنی رژیم آخوندی است.

      منطقه خاورمینانه، منطقه ناامن و بحرانی است. مهمترین دلیل آن نیز وجود غده ای سرطانی به نام رژیم جمهوری اسلامی است، از لبنان گرفته تا سوریه،از یمن گرفته تا عراق، همه این نا امنی ها ناشی از رژیم جمهوری اسلامی است...

      حذف
  4. مرزبندی را نه براساس پوشش و حرفه باید انجام داد، اینجا مرزبندی بین کسانی است که «سکوت می‌کنند در برابر استبداد حاکم و سرشان را مثل بز می‌اندازند زمین و دنبال علف هستند یا پشگل بازی، کسانی که با فریبکاری دم از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی می‌زنند، اما در اصل حافظان رژیمند، و کسانی که راست حسینی چاکر و خانه‌زاد زر و زورند» از یک طرف و «کسانی که تلاش می‌کنند برای رهایی و آزادی و آزادگی» از طرف دیگر.

    اینجا روزنامه‌نگاری شغلی مقدس نیست، و روزنامه‌نگار مثل هر فرد دیگر وابسته به جریانی است که بدان تعلق خاطر دارد یا می‌پندارد می‌تواند بیشتر به نفع او و جامعه‌اش یا جیبش باشد، دقیقا مانند پزشکان!

    تقدس و کمال و پیامبری چه در پزشکی و چه در روزنامه‌نگاری عناصری نادر و کمیابند و اینجا داشتن و بودنش انتظاری دور از ذهن است.

    در یک جامعه انسان مدار روزنامه‌نگار و فیلمساز و معلم و استاد در خدمت آگاهی و انسانیت هستند و پزشکان و مهندسان در خدمت بشریت.

    اینجا، این نوع روزنامه‌نگاران دشمن ما هستند و روز مجازات که دیر و دور نخواهد بود حرفه روزنامه‌نگاری سبب عفو یا کاهش مجازاتی نخواهد شد، این به آن در!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تهرونی گرامی،
      با درود،

      سپاس از کامنت شما،

      من شغل روزنامه نگاری را مقدس نداستم، هر چند بر این باورم که لباس پزشکی، فرق دارد، و حرمت دارد.

      اما همزمان، بر این باورم که یک حداقل های اخلاقی در روزنامه نگاری یا پزشکی وجود دارد. این حداقل ها را نمی توان زیر پا گذارد، چون زیر پا گذاردن آن حداقل ها، سو استفاده از اعتماد جامعه است، و سهل انگاری و بی تفاوتی به آینده مردم.

      وقتی امثال بهنود، جنایکتاری مانند سلیمانی را تقدیس می کنند، خود زمینه ساز رخ دادن جنایت های دیگر می شوند، و در جنایت های اینده امثال سلیمانی شریک هستند...

      حذف
  5. سال نو که فاطمی نیست و نخواهد بود خجسته باد!
    شما را دعوت می‌کنم به بازی وبلاگی «اگر من خدا بودم»!
    http://goftegu.blogspot.com/2015/03/blog-post_27.html

    پاسخحذف
  6. سال ۲۵۷۴ سال ( الله آدمکش) زدایی از ایران بزرگ.

    پاسخحذف
  7. سلیمانی پاسدار شخصی خامنه ای بوده و در دهه ۶۰ یک جوک خیلی معروف بود.

    مقام معظم رهبری چون یک دستشان چلاق بود نمیتوانستند کون معظم مبارک را بشورند و سردار سلیمانی که در آن زمان یک پاسدار ساده بود مسئول شستن کون مبارک شده بود. یک روز که سردار سلیمانی در حال شستن کون مبارک بود خامنه ای به او گفت اقلا انگشترت را موقع کار در بیاور٬ سردار جواب داد که این انگشترم نیست ٬ بند ساعتم است.

    پاسخحذف
  8. با این حرفا نمی تونید سلیمانی رو از چشم بندازید. این جوک هم شایسته ی خودته ناشناس.

    پاسخحذف
  9. ناشناس بالایی, نکنه خودت سردار سلیمانی هستی اومدی اینجا ببینی راجع بهت چی میگن؟

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.