یکشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۳

می توان هم بیخدا بود و هم ناقض حقوق بشر! می توان باخدا بود و به حقوق بشر احترام گذارد..!

هیچ ارتباطی بین اعتقاد به خدا و بیخدایی، با نقض حقوق بشر وجود ندارد! به چند مثال زیر توجه فرمایید:

مثال اول: یک بیخدای ناقض حقوق بشر:

آقای فرهاد بیخدا است و به شدت نقد دین می کند. تا اینجای کار حق اوست، و از آزادی بیان خود استفاده می کند. اما آقای ایکس، پا را فراتر می گذارد، و به جای اینکه تنها به نقد دین بپردازد، به خود مسلمانان توهین می کند...!

او در اینجا، حقوق بشر را نقض کرده است، هیچ کسی حق ندارد یک انسان را به دلیل داشتن یک عقیده خاص، مورد رفتار «غیر برادرانه» قرار دهد.
یک مثال: در صفحه فیسبوکی این وبلاگ، به نگارنده به دلیل حمایت از کمپین نجات آیت الله بروجردی، حمله شده است! و چند نفر که خود را بیخدا می دانند، به این اقدام بنده اعتراض کرده اند.

مثال دوم: یک بیخدای مدافع حقوق بشر:

آقای سیاوش بیخدا است، اسلام را نقد می کند، اما هیچگاه به دلیل اینکه یک نفر عقیده خاصی دارد و مثلا مسلمان است، به او بی حرمتی نمی کند. او می داند که می تواند عقاید یک مسلمان را نقد کند، اما هیچگاه اجازه ندارد کرامت انسانی یک مسلمان را زیر سوال ببرد، و حقوق انسانی او را نقض کند.

وقتی آقای سیاوش می بیند حقوق انسانی یک مسلمان توسط مثلا رژیم ایران نقض می شود، واکنش نشان می دهد و به این نقض حقوق بشر اعتراض می کند.

مثال سوم: یک باخدای ناقض حقوق بشر:

آقای گیو، یک فرد مسلمان است. او حقوق انسانی دیگر شهروندان را زیر پا می گذارد، و مثلا برای اجرای قوانینی خاص که به آن اعتقاد دارد، حقوق دیگران را لگدمال می کند.

مثلا با اجرای قوانین حجاب، در مسایل داخلی و نحوه پوشش دیگران دخالت می کند. طبیعی است که آقای گیو، یک فرد با خدا، ولی ناقض حقوق بشر است.

مثال چهارم: یک باخدای مدافع حقوق بشر:

خانم شیرین عبادی، یک مسلمان است، در مصاحبه با تلویزیون نروژ هم به صراحت می گوید که مسلمان است (منبع)، اما هرگاه با نقض حقوق بشر مواجه می شود، واکنش نشان می دهد و به آن اعتراض می کند.

مثال های فوق به خوبی نشان می دهد که اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدا، ارتباطی به نقض حقوق بشر ندارد. به باور نگارنده، نقض حقوق بشر و یا دفاع از آن، بیشتر به شخصیت فرد بر می گردد، و اینکه او تا چه حد به همنوعان خود اهمیت می دهد و درباره آنها احساسات دارد.

ماجرای آقای بروجردی:

درباره آقای بروجردی، در این نوشته توضیح بیشتری داده ام، و تنها به ذکر نکات ذیل بسنده می کنم:

یک- آقای بروجردی برای هموارسازی جاده رسیدن به دمکراسی در ایران، نقش بسیار مهمی را ایجاد می کنند. در حقیقت، ایشان این گزینه را پیش روی مردم دیندار می گذارند که هم مسلمان باقی بمانند و هم جلوی دخالت دین در سیاست را بگیرند تا نظام جنایتکار ولایت فقیه، از قدرت کنار برود.


دو- اعدام ایشان، نقض آشکار حقوق بشر است، و ایشان هیچ گناهی جز تلاش برای جدایی دین از سیاست انجام نداده اند. او بیگناه است و باید فورا آزاد شود. 

خواندن این مطالب را نیز به شما توصیه می کنم: 



مطالب روز گذشته: 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.