این ویدیو را امروز در وقت نهار برای سایت تد ترجمه کردم، ساعتی اضافه تر را نیز مرخصی گرفتم و گوشه ای دنج در یک کافی شاپ عمومی یافتم و مشغول ترجمه این ویدیو شدم، و عجیب دلم شکست و بغض گلویم را گرفت.
عذابی بود ترجمه این ویدیو، سالها است می نویسم ، چه در وبلاگ و چه در محیط های دیگر، اما در این چند ساله هیچگاه فکر نمی کردم کار جامعه ایرانی به جایی برسد نیازمند ترجمه چنین مطالبی شویم و جامعه لطیف و شاعر پرور ایران را ، با کشور خشونت زده مکزیک مقایسه کنیم.
خشونت در جامعه کنونی ایران،واقعیتی است کتمان نشدنی، و اگر بخواهیم آنرا انکار کنیم، صرفا چون کبک سر در برف فرو برده ایم.
باید وجود خشونت غیر قابل قبول در جامعه ایران را تایید کرد و در صدد حل این مشکل برآمد.اخبار تکان دهنده ای از شکسته شدن حرمت خشونت ها در ایران می خوانیم، شاید صدر این اخبار، اخبار تجاوزهای دسته جمعی باشد.
البته در جامعه ای که بنا به قانون وحشی گری اسلام، رسما در خیابان شلاق می زنند و آدم می کشند، وقوع چنین جنایت هایی چندان عجیب نیست.
در این سخنرانی احساساتی که در مکزیک شور بر انگیخته است، امیلیانو سالیناس ، پسر رییس جمهور مکزیک، با مساله وجود خشونت در جامعه کنونی مکزیک می پردازد، به بیانی دیگر او می گوید چگونه مکزیکی ها باید به خشونت پاسخ دهند. او به ارایه روشی می پردازد که در آن جامعه باید از مرحله نفی و ترس از خشونت، به برخورد دسته جمعه و مقابله با خشونت به صورت جمعی بپردازد. او از شهروندان عادی می خواند برای آینده کشور در مقابل خشونت بایستاند. این اولین ویدیویی است در سایت تد به زبان دیگری غیر از انگلیسی ارایه می شود.
در این ویدیوی شوربرانگیز ، امیلیانو می گوید مشکل ما فساد دولتی یا فقط یا قاچاق سازمان یافته مواد مخدر نیست، بلکه چیز دیگری است، مشکل این است که ما می خواهیم فقط نقش قربانی را بازی کنیم!
او سپس می گوید مردم مکزیک ، خودشان را همیشه قربانی می دانند ، و همیشه یک بهانه و یک دلیل می یابند که کسی را مسول بیچارگی خود بدانند، از مافیای مواد مخدر گرفته تا گروه های کمونیستی یا جنایتکاران. او معتقد است که هیچ یک از اینها ، مشکل ما نیست، بلکه مشکل مردم مکزیک این است که همیشه در نقش یک قربانی ظاهر می شوند و خود را قربانی می دانند
این شرایط دقیقا در ایران نیز حاکم است، زمانی ما خودمان را قربانی انگلیس می دانیم و زمانی قربانی آخوند و یا اسراییل یا آمریکا، در حالی که مشکل خود ما هستیم ! چرا باید اجازه دهیم که به شکل یک قربانی درآییم ؟ چرا باید نقش یک قربانی را به عهده بگیریم ؟
اجازه دهید این ویدیو را به آقای دادخواه تقدیم کنم، وکیلی با شرفی که چند روز پیش به ده سال زندان و شلاق به دلیل بنیانگذاری کانون دفاع از حقوق بشر محکوم شد(!)، البته که قبای زندان رژیم ، افتخاری است بزرگ و برازنده قامت آقای دادخواه.
براستی چرا وقتی نسرین ستوده و شیوا نظرآهاری در زندان هستند، این افتخار باید از محمد علی دادخواه دریغ شود ؟ آقای دادخواه، کلاه از سر برمی دارم در مقابل بزرگانی مانند شما، که در ایران و با وجود خطر جنایات رژیم، اینچنین ، بزرگ منشانه و شجاعانه، قد علم کرده اید.