جمعه، بهمن ۱۴، ۱۳۹۰

شاپور بختیار، دمکراسی را به مردم ایران هدیه کرد، افسوس که مردم دیگر دمکراسی نمی خواستند، توسط خمینی مسخ شده بودند...!

در ایران نیز می توان سیاستمدار با شرف داشت، شاپور بختیار مثال خوبی است...!

مثال شاپور بختیار، قهرمانی است که برای نجات یک کودک، خود را به جلوی قطار پرت می کند، هر چند می داند که هم خودش و هم کودک، شانس اندکی دارند...! او با قبول مسولیت، در واقع خودکشی کرد. 

زمانی که شاه ایران را ترک کرد، قدرت تمام و کمال را به شاپور بختیار واگذار کرد و شاپور بختیار، این مرد بزرگ، با شیوه ای کاملا مسولانه، گفت که من پشت هیچ مقام و شخصی پنهان نمی شوم و سنگر نمی گیرم، قدرت در اختیار من است و من نیز مسولیت انرا می پذیرم، رفتاری که شاید تنها در دمکراتیک ترین کشورهای دنیا بتوان دید.

در آن سی و هفت روز لعنتی، شاپور بختیار، یک انسان آزاده و معتقد به مردم سالاری، قدرت تمام را در اختیار داشت، اما افسوس که دیگر مردم ایران خواهان حقوق خود نبودند، ایرانیان مسخ شده بودند و جنایتکاری به نام روح الله خمینی بر گرده آنها سوار شده بود. خیانت کارانی چون بنی صدر و مطهری و هاشمی رفسنجانی و صادق طباطبایی، چون حواریون در اطرف خمینی جمع شده بودند و به او کمک کردند تا دولت دمکراتیک بختیار را سرنگون کند و یک دیکتاتوری تمام عیار را بر سر کار بیاورد.

شاپور بختیار در شرایطی قدرت را از شاه تحویل گرفت که خود به خوبی می دانست شانس اندکی دارد، او مانند کسی بود که کودکی را روی ریل قطار می بیند و برای نجات آن کودک خودش را بر روی ریل پرت می کند، با اینکه می داند  هم خودش و هم کودک، شانس اندکی برای زنده ماندن دارند، اما وجدانش اجازه نمی دهد که برای نجات طفل، تلاش نکند.

باید قبول کنیم که این مردم ایران بودند که به خودکشی دسته جمعی دست زدند ( به قول رییس جمهور وقت فرانسه) و اجازه دادند خمینی بر گرده آنها سوار شود، و باید قبول کنیم که مردم ایران در آن زمان به دلیل چند ده دیکتاتوری و فضای بسته ناشی از حکومت شاه، نمی دانستند دمکراسی چیست، وگرنه که بختیار مردم سالاری راه به ایرانیان هدیه کرده بود، افسوس که مردم نمی دانستند دمکراسی چیست؟!

کارنامه بختیار، شاید پر افتخار ترین کارنامه یک سیاستمدار باشد، از مبارزه علیه فاشیست در اروپا گرفته تا مبارزه با دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری خمینی در پرونده این مرد بزرگ است، درود بر او که نامش همیشه یادآور اسم آزادی و دمکراسی است. 

در این میان، تلاش ابولحسن بنی صدر، انسان را به خنده می اندازد، بنی صدر که سابقه دستبوسی خمینی را در پرونده خود دارد، سعی می کند با چسباندن انگ های متعدد به بختیار، اذهان را از سوال های اساسی درباره خود منحرف کند! اولین سوالی که باید از بنی صدر پرسید این است: 

آقای بنی صدر، چرا با دولت دمکراتیک و مردم سالارانه بختیار، مخالفت کردید و با مبارزه علیه او، دولت بختیار را سرنگون کردید و خمینی را بر سر کار آوردید؟! 


و طناز شیرین سخن، هادی خرسندی چه زیبا درباره شاپور بختیار سروده که:

روزگاری روزگاری داشتيم

بهر خود شهر و دیاری داشتیم


وارث صدجور بیماری شدیم

گرچه دکتر بختیاری داشتیم


او برای ما الفبا مینوشت

ما نظر بر نقش ماری داشتیم


او ز لائیسیته‌اش میگفت و ما

با امام خود قراری داشتیم!

۱۱ نظر:

  1. آقای بنی صدر دروغ می گوید و اتهامات احمقانه ای چون همکاری بنی صدر با صدام را مطرح می کند.

    چون همه وقت قضاوت درباره بنی صدر، می پرسند چرا بنی صدر جلوی یک انسان آزاده و بختیار ایستاد و مقاومت کرد و به خمینی کمک کرد تا بختیار را سرنگون کند، و این لکه ننگی بر پیشانیش است، تلاش می کند با اتهامات دروغ و احمقانه، جلوی طرح این سوالات را بگیرد و بختیار را بی اعتبار کند

    پاسخحذف
  2. متاسفانه درست می گویید . آقای بنی صدر ٫ می خواست اسلام بیاورد. اسلامی انقلابی . همانطور که همچنان پس از ۳۳ سال دنبال انقلاب اسلامی است.

    پاسخحذف
  3. هنوز بنی صدر می گوید من دنبال خمینی راه افتادم چون یک مرجع شیعه بود!!!

    این آقا چطور خودش را یک روشنفکر می داند؟

    پاسخحذف
  4. کتاب یکرنگی بختیار رو می‌‌خواندم. جائی نوشته بود که در هنگام مخفی‌ بودن در جمهوری اسلامی، کمیته به دنبال یک دزدی به خانه‌اش می‌‌ریزند و وقتی‌ دامادش هراسان می‌‌گوید که فرار کند، ایشان به اتاق خود می‌‌رود و با آرامش مشغول انتخاب کراوات همرنگ با کت و شلوارش می‌‌شود. با همین شجاعتی بود که در حالی‌ که هر لحظه امکان داشت دستگیر و اعدام شود، به فرودگاه مهر آباد می‌‌رود و تنها با یک ریش و سبیل گریم، سوار پرواز ایرفرانس می‌‌شود. راستی‌ گفتم ایر فرانس و داغ دلم تازه شد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این مرد بزرگ، علیه فاشیسم در اروپا و علیه خمینی و شاه جنگید،
      تاریخ ایران تا ابد به او بدهکار است،
      مردم ایران به خودشان و بختیار، خیانت کردند.

      حذف
  5. گمنامیان جان،
    من یاد گرفتم که به کسی به زور هدیه ندم چون وقتی که نخوادش میندازدش دور. اگز هم کسی قدر چیزی رو نفهمه که اون چیز رو بهش دادن ارزشی نداره که.
    خدا بیامرزه این مادر بزرگ منو. خدابیامرز هر از گاهی بعضی چیزها رو که میدید میگفت برای خران چه کاه ببر چه زعفران. منظورم توهین به کسی نیستا. ضرب المثله دیگه. کاریش نمیشه کرد.
    من الان درست یادم نمیاد که چه چیزایی رو میدید ولی فکر که میکنم میبینم چندان بی ربط هم نمیگفته. البته اقرار میکنم که از لحنش معلوم میشه که خیلی عصبانی بوده اونموقعی که اینو میگفته.

    پاسخحذف
  6. مردم ایران خیانت نکردند
    به نظر من اپوزیسیون بود که به این ملت و کشور خیانت کرد
    زمانی که چپ ها و اسلامیون ائتلاف کردند که شاه باید برود و به بختیار و نهضت کهن ملی ایران پشت کردند فاجعه انقلاب شکوهمند اسلامی را برای کشور ما به ارمغان آوردند. غافل از اینکه بعد از این ائتلاف، خمینی و یارانش به کشتار چپ ها و مجاهدین و همرزمانشان پرداختند.

    امید که این درس تاریخی فراموش نشود

    امروز باز این اشتباه را تکرار نکنند
    باز امروز از ائتلاف و اتحاد همه گیر جلوگیری نکنند
    امروز دوباره چپ ها با اصلاح طلب ها ائتلاف می کنند و آیا فکر نمی کنند که اگر دگر خمینی و خامنه ایی از دل این گروه ها بیرون آید چه باید کرد؟؟؟؟

    پاسخحذف
  7. شاه بزرگتیرن خیانت را در حق این ملت کرد. دکتر بختیار خود در سخنرانی در کالیفرنیا میگوید زمانی که باید نخست وزیری را به من میدادند نوبت هویدا ها، شریف امامی ها بود .
    دیکتاتوری شاه بود که راه را برای ورود خمینی هموار کرد...

    پاسخحذف
  8. با درود بر گمنامیان عزیز

    لینک دانلود کتاب یکرنگی نوشته شاپور بختیار :
    http://azadieiran2.wordpress.com/2012/02/09/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1/

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.