برای خواندن دیگر مطالب من درباره امیرعباس فخرآور، اینجا را ملاحظه بفرمایید.
--------------------
و اما مطلب امروز:
زبان قاصر است
از توصیف عملکرد زننده عباس فخر آور، در این نوشته او با بی شرمی، تلاش می کند که «زنده یاد ستار» را جزوی از تشکیلات خود معرفی کند و چون کنه، انگل وار به او بچسبد.
حال آنکه ستار
بهشتی، قبلا علیه او روشنگری کرده بود و مطلب نوشته بود!
بغض گلویم را
گرفت وقتی دیدم این جوان، با فروتنی نوشته است که حتی خودش را مبارز سیاسی نمی
داند، تنها عشق به آزادی و وطن دارد، حال این جوان قهرمان را مقایسه کنید با انگل
بدطینتی چون فخرآور که چون کنه، تلاش می کند خود را به او بچسباند.
" اوایل مرداد ماه امسال بود که دوست خوبم "فرزان صفائیان" مدیر وبسایت
خبری موفق "فریاد سبز"
با من تماس
گرفت و گفت که یکی از وبلاگ نویس های جوان از داخل ایران علاقمند است با من در
تماس باشد و با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی همکاری کند. به فرزان گفتم که خیلی
خطرناک است با موبایل من تماس بگیرد و طریق دیگری را برای ارتباط پیشنهاد
کردم. چند روز بعد همین جوان تماس گرفت و خودش را معرفی کرد: "ستار بهشتی
هستم و اینرا بگویم که دانشجو نیستم ولی وبلاگ می نویسم و هیچ آرزویی بزرگتر از
اینکه شر خامنه ای و آخوند ها از کشورم کم شود، ندارم .."
حال آنکه زنده
یاد ستار، بشدت علیه امیرعباس فخرآور افشاگری کرده و درباره امیرعباس فخرآور نوشته است: (اینجا و اینجا)
"..این
شخص که برادر محترمش هم درتلوزیون نظام جمهوری اسلامی به وقاحت ان اذعان دارد
زودتر ماهیتش اشکار شود....چند سوال ازاقای فخراوردارم ؟.... همه دال بر همدست
بودن اقای فخراوربرای تفرقه با سران نظام است .اول انکه اقای فخر اور اولین
اصل برای یک مبارز وازادیخواه وطن. درستی پاکی وراستگویی اوست .شما کدام یک
از این اصل را رعایت کردید؟ از مدرک تحصیل خود که شبیه عوامل نظام عمل کردید (اقای
کردان) وزیر کشور استیضاح شده احمدی نژاد تا بی حرمتی به نوامیس مردم که این نوع اعمال
هم درنظام جمهوری اسلامی کم نیست. اما اگر من اشتباه میگویم شما جواب دهید؟2 -
دفعه قبل نامه حمایت 102نفررا یا انها را مبارز قبول نکردیدیا مرده دانستید
ویا..........الان تمام این افرادزنده هستند جزءمبارزین هستند البته نه ازنوع
مبارزه ایی که شما میکنید.برای حفظ نظام این عزیزان برای سرنگونی نظام تلاش
میکنند. در جواب این عزیزان چه سخنی دارید ؟ 3 - اقای حجت بختیاری رابیسواد خطاب
کردید . شما سوادرادرچه میبینیئد؟ هرکس کتاب خوانده باشد ؟یا داخل دانشگاه رفته
باشد؟ایا شما خری را که باری از کتاب بر دوش دارد و ار ار میکند باسواد میدانید؟
بسیاری را میشناسم با مدرک بالا حتی از حرف زدن ساده خود عاجزند! بسیار میشناسم که
با مدرک بالا از هیچ درکی از اطراف خود ندارند. وبرای به ثمررساندن حرف خود
دست به هر دروغ ونیرنگی میزنند . نمونه اش خود شما به اسم وطن دوستی دست به هررذالتی
میزنید . ایا اقای فخراور درس وسواد را در این حد میدانید؟ من برخلاف شما فکر
میکنم. سواد را در ادب درپاکی درستی دوری از تفرقه وفتنه اندازی بین مبارزان
میدانم وتلاش برای رسیدن به اتحاد نه با دشمنی درست کردن وفتنه اندازی
کردن برای رسیدن به شهرت وخودنمایی.اقای فخر اور من مبارز نیستم وخودرا خاک پای
مبارزین وطنم نمیدانم افتخار میکنم در وطنی زندگی میکنم که دلیرانی .چون اقایان
سحابی ها، سهراب ها ،محمدی ....چون نام امیر عباس ننگ اور بیشتر به شما میاید کسی
که باعث تفرقه وجدایی بین کشور خود میشود. مانند لکه ننگی برای کشورش است . ترسم
نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است .......مدتی
هست که در بعضی سا یتها خبر و نقل قولهایی از عباس فخر آ ور دیده میشود مبنی بر
اینکه که عده ایی از بهترین عزیزان ومبارزان ایران زمین با سرویس اطلاعات ایران همکاری
میکند. ..افرادی همچون احمد باطبی ، علی
افشاری ، اردشیر زارع زاده ، کورش صحتی ، کیانوش سنجری وعده ایی دیگر از مبارزان
عزیز ایران . .....ایشان طوری
با وقاحت این تهمتها را منتسب میکنند گویی که خود عاری از هر گونه خطا بوده و در
هوش وذکاوت برای شناسایی ماموران اطلاعاتی ایران مهارت خاصی دارند . ...و همه این
موارد درحالی است که هنوز همبندی های او در زندان زنده بوده و میتوانند در باره
گذشته او صحبت کنند . ....هنوز
با یک جستجوی ساده میتوان در اینترنت نامه زندانیان سیاسی همچون دکتر ناصر زرافشان
، وکیل قربانیان قتل های زنجیره ای ، دکتر فرزاد حمیدی ، عابد توانچه ، حجت
بختیاری و .... را یافت که در آن به صراحت ارتباط تنگاتنگ عباس فخراور را با حفاظت
زندان تشریح کرده و به مواردی همچون آن داستان معروف موبایل پرداخته اند .....ابهام در
مورد نحوه خروج فخرآور از ایران ، اخذ پاسپورت قانونی از حکومت ایران در هنگام
مرخصی وپرواز از فرودگاه بین المللی امام خمینی از ایران و ... تماماً مواردی
هستند که ایشان هیچ گاه در مورد آن توضیح قالب پذیرشی نداشتند .... قای فخر اور
خود را مبارز سیاسی میداند وبغیر از خودش واطرافیانی که جمع کرده به دور خود کسی
را مبارز سیاسی نمیداند.....من میخواهم به اقای فخر اور بگویم با چه دلیلی خود را مبارز
سیاسی میدانید ، چه دلیلی هست که شما خود را مبارز میدانید بخاطر زندان رفتن ویا
چند سخنرانی در این سو و آن سو ؟ ....بسیاری از همبندیان آقای فخرآور میگویند که
دلیل زندانی شدن او فعالیت سیاسی نبوده و به همین دلیل از ابتدا او را به زندان
قصر منتقل کرده اند . پس از تعطیلی زندان قصر او به همراه دیگر زندانیان غیر سیاسی
، قاچاقچی مواد مخدر ، مالی ، قتل ، شرارت وبسیاری جرائم دیگر به زندان اوین منتقل
شده است .....آقای فخراور
بهتر است صحت این موضوع را ثابت کند که آیا همبندیان او درست میگویند یا خیر ؟ اگر
جرم او فساد اخلاقی نبوده و به دلیلی سیاسی زندانی شده اند ، چه مدرکی برای اثبات
ادعایشان دارند ؟....به چه دلیل در زندان ( به اسنتاد نامه های افرادی چون همچون
دکتر ناصر زرافشان ، وکیل قربانیان قتل های زنجیره ای ، دکتر فرزاد حمیدی ، عابد
توانچه ، حجت بختیاری و .... ) مشغول تفرقه افکنی وتهمت زنی ، لودادن دیگران و
.... بوده و اتفاقا درزندان از امکانات خوبی هم نسبت به دیگران بهره مند میشدند .....اقای فخر
اورمن خودم را مبارز سیاسی نمیدانم.ومبارز را کسی میدانم که برای اتحاد میهنش
.مبارزان میهنش تلاش کند نه اینکه برای رسیدن به شهرت هر معیار انسانی را لگد مال
کند. خودم را یک ایرانی عاشق به وطنم میدانم در ایران زندگی میکنم وبه زندگی کردن
در ایران خاک دلیران افتخار میکنم .افتخار میکنم در ایرانی هستم ونفس میکشم که
عزیزانی در راه ازادی ان جان دادند .چون فروهرها ، عزت الله سحابی ، اکبرمحمدی و
بسیاری دیگر .افتخار می کنم در ایرانی نفس میکشم به خون خفتگانی چون سهرابها ،
نداها ،هاله سحابیها . با خون خود زمین ایران را گلگون کردند .افتخار میکنم در
ایرانی نفس میکشم که دلاورانی چون اقای حشمت الله طبرزدی عیسی سحرخیز فرزاد
مددزاده حسین رونقی و..............بسیاری دیگر نفس میکشند. افتخار میکنم در
ایرانی نفس میکشم که دلاورانی چون خانمها نسرین ستوده ،بهاره هدایت ، زینب جلالی ،
مهدیه گلرو. ..............بسیاری دیگر از این شیر زنان در ان نفس میکشند . هر چند
که در زندان هستند.افتخار میکنم درایرانی نفس میکشم که دلاورانی چون اقایان احمد
باطبی، علی افشاری ، اردشیر زارع زاده ، کیانوش سنجری ، کورش صحتی
و.............بسیاری دیگراز این دلاوران دران نفس کشیده اند .
اقای
فخراور من مبارز نیستم ایرانی هستم وبه ایرانی بودن خودم افتخار دارم . وشرمسار از
اینکه عده ایی بخاطر رسیدن به شهرت نام مستعار ایرانی برای خود انتخاب میکنند انهم
از کتاب شاهنامه کتابی که نام دلاوران وپهلوانان ایرانی در ان است واز داشتن نام
عربی خود شرمسار هستند .اما با انتخاب نام مستعار ایرانی خصلت تفرقه ودورویی خود
رادارند وحفظ کرده اند.اقای فخراور سخنی با شما دارم که نه با شما تنها بلکه با
تمام انسانها وایرانیانی که عشق وطن وازادی ایران رادارند دارم .اگر بخواهیم سابقه
مبارزاتی شما را بررسی کنیم ان زمان که عزیزانی که شما الان انان رابا تهمت
میرانید در بدترین وضعیت درزندان بودند وشما بامصاحبه با رادیو صدای ایران از نام
این عزیزان برای به شهرت رسیدن خود استفاده میکردید .
..........اگر بخواهیم صدمات شکنجه ومدت زندانی این عزیزان رابا
شما بررسی کنیم .شما نه تنها در زندان نبودید بلکه در مهدکودک بودید .وبهتر انست
سراغ سابقه مبارزاتی نرویم چون شما انگشت کوچک خیلی از این عزیزان نیستید.واگر به
شهرتی هم رسیدید با استفاده از نام این مبارزان بوده .وانقدری که شما با خودستایی
از خود تعریف میکنیدوخود را مهم میدانید بخاطر انجام کارها ودشمن هایی که دارید
.فکر نکنم سر سوزنی به اعتبار شما بیفزاید.
به
گفته شما در امریکا محافظه کار هستید ودر ایران واروپا لیبرال خودرامی دانید اقای
فخر اورشما ادم دورویی هستید وهر جا رنگی پیدا میکنید.شما باکه مبارزه میکنید که
نام خود را مبارزگذاشتید .با عزیزانی که بدترین شکنجه ها وسختیها را برای دفاع از
این سرزمین کشیده اند .برای چه مبارزه میکنید؟ برای رساندن خود به شهرت وقدرت
.مبارز ان کسی است که برای دفاع از اتحاد وطن ومبارزان وطنش تلاش کند نه برای
تفرقه افکنی .
اقای
فخر اور در مصا حبه ایی با اقای میبدی به نقل از شما است که میگویید:مخالفت میکنیم
با مبارزانی که در صدای امریکا کار میکنند واز دولت امریکا پول میگیرند ،در ان
مصاحبه با کمال وقاحت میگویید ما هزینه خود را از شرکتهای خصوصی میگیریم .
در
این مورد هم هیچ سندی مبنی بر اینکه هزینه خود را از شرکت های خصوصی گرفته باشید
ارائه نکردید و ادعای شما صرفا در حد همان ادعا است . اما بهتر است قبل از ارائه
سند در این مورد به منابع مالی خود در سالهای پیش و اینکه از کجا هزینه زندگی و
فعالیت های ضد اپوزیسیون وخود را تامین میکردید اشاره ای کنید؟.
اگر
کسانی در رادیو تلوزیونهای خارجی کار میکنند با کار خود اطلاع رسانی به مردم داخل
کشور خود میکنند وانها رااز وضعیت داخل کشور اگاه میکنند میتوانید بگویید فعالیت
این کنفدراسیون کذایی شما چیست ؟ چقدر باعث اگاهی مردم ایران شده ؟ چقدر شناخته
شده در بین مردم ایران است ؟ اقای فخر اور من در ایران هستم .به اندازه ایی که نام
اقای باطبی ، اقای زارع زاده ،اقای کیانوش سنجری و.................بسیاری از این
عزیزان در زبان ودل مردم ایران است وحزب وفعالیت انان مورد تایید است . اما من تا
بحال درباره این کنفدراسون شما چیزی از کسی در ایران نشنیده ام.
اقای
فخر اور شما واقای احمدی نژاد 2 شباهت زیاد به هم دارید اول به راحتی وبا وقاحت
دروغ میگویید.
دوم
برای اثبات ادعای خود دلیل نمیاورید وهمینطور که اقای احمدی نژاد برای اثبات دروغ
خوددرباره گران نشدن میوه مردم راارجاع به بقالی سرخیابان میدهد .
شما
هم به راحتی تهمت میزنید ودروغ میگویید وبرای اثبات میزان تاثیر گذاری .کنفدراسیون
خود مردم راارجاع به امار وزارت امور خارجه امریکا میدهید .اقای فخراور تشکیلاتی
که خود را مسئول ان میدانید وقتی ارزیابی و تاثیر گذاری ان با وزارت امور خارجه
امریکا باشد .گرداننده اش هم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میشود وعوامل انهم از
نفوذیهای وزرارت اطلاعات نظام میباشند.
چند نوشته قبلی این وبلاگ:
خیانت دلالان بخش خصوصی/آهای تاجری که زمینه زد و بند و رشوه سران رژیم را فراهم می کنی، دستان تو آلوده به خون ندا و ستارها است!
کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند.
آقای سروش، همانقدری که اسلام به ایران خدمت کرده،ادیان نیز به اخلاقیات خدمت کرده اند، که می گویید خدمات متقابل اخلاق و اسلام!
حکایت گیس کشی مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!
حکایت گیس کشی مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!
کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند.
حقوق همجنسگرایان، بخش جدانشدنی حقوق بشر است!/ نماینده خدا روی زمین:لطفا درباره اندام جنسی دیگران فضولی نکن!
امپراطور آشوکا، جنایتکاری تمام عیار که به یکی از نیکوکارترین انسان های تاریخ تبدیل شد!/آیا کشتن زنان و کودکان، پیروزی است؟!
/مناظره کوروش راد با گمنامیان درباره «شورای ملی ایرانیان» (قسمت سوم) /
من یکی که به امثال سردار مهدی باکری (کشته شده در جنگ)، هیچ چیزی بدهکار نیستم، کلی هم از او طلبکارم!
بخش دوم مناظره گمنامیان و آخوند درباره وجود یا عدم وجود خدا
جناب گمنامیان خسته نباشید
پاسخحذفمن یکی از خوانندگان مطالب وبلاگ شما هستم و دیروز با مشاهده مطلبی در وبلاگ ساشتیانی چند کامنت گذاشتم ولی جناب ساشتیانی در عملی سوال برانگیز کامنتها را دستکاری و سانسور کرد.
من در زیر همان لینک هم شجاعت و جوانمردی شما را به او یادآور شدم که با اینکه گاهی کامنتهای رکیک برای شما فرستادم ولی سانسور نشد.
خواستم اینجا از شما به خاطر رعایت آزادی بیان تشکر کنم
iranholland.wordpress.com/2012/11/09/تاریخ-مصور-اسلام،-به-قلم-اساتید-ماله-کش/
گمنامیان عزیز
پاسخحذفمیخواهم راجع به موضوعی بی ارتباط با پست فوق صحبت کنم. راستش نمیدانستم که کجا باید حرفم را بزنم.
من اغلب در وبلاگت کامنت میگذارم و در بیشتر مواقع هم دارای مواضعی مخالف نقطه نظرات مطرح شده تو هستم. داستان اینست که یک روز که در بالاترین بودم، به وبلاگی برخورد کردم و نظراتم را در مورد مطلبی که پست شده بود در ذیل پست اصلی در ان وبلاگ نوشتم. صاحب وبلاگ یک سلطنت طلب بود. طبیعتا من به عنوان یک آزادیخواه مطلبی در مخالفت با نقطه نظرات وی نوشتم و با کمال تعجب دیدم که نظرات من بدون هیچگونه بازبینی در ان وبلاگ درج شدند.
من هم معطل نکردم و از صاحب وبلاگ بابت بلند نظری و آزاد اندیشی اش تشکر کردم. برای من اولین بار بود که یک سلطنت طلب آزاد اندیش را میدیدم که انواع و اقسام تفکرات را در وبلاگش درج مینماید.البته طولی نکشید که صاحب وبلاگ سر و کله اش پیدا شد و دیوار سانسور را بالا کشید و مطالب بعدی را هم که فرستادم، سانسور نمود. نمیدانم تاثیر قضاوت زود هنگام من بود، یا نه، اما تعریف و تمجید زودهنگام من از "آزاد اندیشی" صاحب وبلاگ، نتیجه معکوس داد. دست آخر هم، با طلبکاری آریامهری، گفت که "تقصیر" امثال من است که "ظرفیت" آزادی را ندارم و او مجبور به بلند کردن دیوار سانسور شده است. انتظار داشت که لابد بابت لطفی که میکند و بمن اجازه میدهد که در وبلاگش مطلب درج کنم، خود را "سانسور" کنم، وگر نه من "ظرفیت" الطاف آزادی خواهانه "همایونی" ایشان را ندارم! فهمیدم که بیچاره حتی تعریف آزادی را هم نمیفهمد و نمیداند که آزادی برای چاپلوسی کردن و تعریف و تمجید نیست، بلکه برای ابراز مخالفت است.
امیدوارم که تعریفی که از آزاد منشی تو میکنم، مثل این دوست سلطنت طلب، تاثیر معکوس ندهد، اما باید بگویم که حداقل تاکنون، من هرگز در این وبلاگ ندیدم که تو حتی فحش و دشنام را، حتی به خودت، حذف کنی. ندیدم که سانسور را تحت هیچ بهانه ای اعمال کنی و ندیدم که نظرات مرا، هر چقدر که مخالف نقطه نظراتت بودند، حذف نمایی. این بسیار جای تقدیر دارد و امیدوارم که وبلاگ نویسانی مثل تو کارشان را ادامه دهند، چه من وبلاگ نویس دیگری غیر از خودت با این درجه از آزاد اندیشی ندیدم که از سانسور، تحت هر اسمی و عنوانی، حتی به عنوان "مبارزه با توهین" فراری باشد. بقول آمریکاییها way to go