سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۴

شرایط «داعش» را در بیست سال دیگر پیش بینی نمایید..! (با توجه ویژه به روشنفکران دینی و اصلاح طلبان!).

سوال امتحان: تصور نمایید گروه داعش، بر کشور ثروتمند عراق مسلط شده است، کشور را به کنترل خود در آورده است. شرایط این کشور را ظرف سی و شش سال آینده حدس زده و تشریح نمایید.

پاسخ: سی سال بعد از اینکه داعش قدرت را به دست گرفت، بین دو گروه های اصلی داعش اختلاف می افتد. یک گروه قدرت را قبضه می کند و اجازه نمی دهد که گروه دیگر در دزدی شریک شود.

در اینجا است که گروه دوم تبدیل به اصلاح طلب می شود، و ادعا می کند که طرفدار اصلاحات و تغییر وضع است. خنده دار اینجاست که در میان سران گروه اصلاح طلب، کسانی مانند الخلخالی، الموسوی خویینی، المحتمشی و دیگر جانورانی حضور دارند که سابقه کشتار مردم عراق در پرونده آنها است.

در اینجا، دکتر السروش و دکتر المهاجرانی که قبلا در تعطیلی دانشگاه و تصفیه اساتید، و یا سانسور نقش مهمی بازی کرده اند، می شوند تئورسین های اصلاح طلبان داعش.


خنده دار تنها اینجاست که برخی از مردم عراق هم باور می کنند که این جانواران واقعا دنبال اصلاحات هستند...! 

بخش اول: دوره به قدرت رسیدن داعش
هنوز داعش قدرت را به شکل کاملی به دست نگرفته، که جمعی از مردم عراق عکس ابوبکر بغدادی را ماه می بینند، و حرف های عجیب و غریبی درباره او نقل می شود، مثلا گفته می شود چند زبان زنده و مردم دنیا را بلد است، با امام زمان، ببخشید، اشتباه تایپی بود، با امام عثمان در ارتباط است، و الی آخر.
در این مرحله یکی از نزدیکان  ابوبکر بغدادی، که ادعا می کند دکتر است، با نام «دکتر الحسن الروحانی»، به فرمانده داعش، لقب امام می دهد و از این دوره به بعد، او را امام ابوبکر بغدادی می خوانند.
در این دوره، سردمداران داعش، از جمله آقای «دکتر السروش»، نسبت به تعطیل کردن دانشگاه ها اقدام می کنند و تمامی دانشگاهیان را تصفیه می کنند.
یکی از نزدیکان امام البغدادی، با نام  حجت السلام الرفسنجانی، می شود همه کاره کشور. بعد به بهانه صدور داعش به دیگر کشورهای دنیا، با کشورهای منطقه جنگ می کنند، و بعد که می بییند در حال شکست خوردن هستند، جام زهر را سر می کشند.

دوره اخیر:

در این دوره، داعش تلاش می کند که بمب اتم بسازد، و تمامی منابع مالی کشور را صرف این کار می کند. دنیا که شاهد جفتک اندازی های داعش در قبل بوده، آنها را زیر تحریم می گذارد، و در این مرحله، آقای رهبر جدید داعش مجبور می شود جام زهر را سر بکشد.


جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۴

آقای اصغرزاده، اگر کثیف تر از صدام حسین نباشی، آدم بهتری نیز نیستی...!

آقای اصغرزاده، عمل احمقانه و شرم آور شما، برای حمله به سفارت یک کشور دیگر، و گروگانگیری و آدم ربایی دیپلمات هایی که مصونیت دیپلماتیک داشتند، باعث شد که ایران در صف دشمنان آمریکا قرار گیرد، و صدام جرات حمله به ایران را پیدا کند. 
------
آدم کثیفی مثل ابراهیم اصغرزاده، معصومه ابتکار و دیگر جانوران وحشی که به سفارت یک کشور خارجی حمله کردند، باید به جرم آدم ربایی در دادگاه محاکمه شوند. 
--------
گروگان گرفتن دیپلمات های بی دفاع یک کشور خارجی، اوج حماقت و بلاهت این افراد را نشان می دهد. 
-----------
آقای اصغرزاده، خون جوانانی که در جنگ کشته شدند، از دستان کثیف و پلید شما می ریزد! همانقدر که صدام در قتل و کشتن جوانان ایرانی در جنگ ایران و عراق نقش بازی کرد، تو و دیگر جانوران حمله کننده به سفارت آمریکا نیز نقش داشته اید...! 
--------
آقای اصغرزاده، اگر کثیف تر از صدام حسین نباشی، آدم بهتری نیز نیستی....

تصویر توییت این مردک را ملاحظه می فرمایید: 


پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۴

نه آقا جان، سوراخ دعا گم کرده ای..! اگر کسی لایق نوبل صلح باشد، سعید زینالی است که برای مبارزه با رژیم از جانش گذشت!

در یکی دو روز گذشته، رسانه های وابسته به اصلاح طلبان اخبار شاخداری را مبنی بر نامزدی ظریف و کری برای صلح نوبل منتشر کرده اند که تکذیب این ماجرا را در پی داشت. (در خودنویس بیشتر بخوانید).

در این میانه، دو نکته اساسی وجود دارد:

نکته اول - کسانی که فکر می کنند کری یا ظریف، برای دستیابی به این توافق کار خاصی کرده اند، بدانند که چنین نیست! این خواسته خامنه ای و رژیم ایران از یک طرف، و خواسته اوباما از طرف دیگر بود که منجر به این توافق شد، چون رژیم زیر فشار اقتصادی در حال له شدن بود، و از طرف دیگر، اوباما با «مهلت» کنگره روبرو بود.

اینکه تصور شود ظریف کار خاصی کرده است، احمقانه است، چون ظریف تنها خواسته های خامنه ای را انجام داده است! حال شما به جای تشکر از ظریف، بهتر است از آقای خامنه ای بپرسید: «ای جنایتکار بی شرم، چرا این هزینه اقتصادی گزاف را با این برنامه اتمی احمقانه ات، به مردم ایران تحمیل کرده ای؟!»

نکته دوم- در اینکه این رژیم خطری برای صلح جهانی است، هیچ شکی نیست.

اما اگر قرار باشد جایزه صلح نوبل را به کسی بدهند، آنرا باید به زنده یاد سعید زینالی بدهند..! این سعید زینالی و سعید زینالی های دیگری بوده اند که پشت رژیم را به لرزه در آورده اند، مشروعیتش را به زیر سوال برده اند، آنرا به چالش کشیده اند.

اگر کسی به صلح جهانی خدمتی کرده باشد، آن سعید زینالی و دیگر سعید زینالی ها هستند، آنها هستند که شایسته جایزه صلح و ستایشند، نه جواد ظریف به عنوان کسی که نماینده خامنه ای است...!

پی نوشت:

مردمی که عکس خمینی را در ماه می دیدند، حال دارند از  ظریف بت می سازند...! عزیز من، چشمت را باز کن، این فلاکتی که به آن دچاری، این منجلابی که در آن دست و پا می زنی، حاصل عملکرد ظریف، خامنه ای، خمینی و دیگر گوساله های حاکم بر این رژیم است...!!



چهارشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۴

آهای ملت ایران...! رقص شادی توافق اتمی، شبیه رقص برخی در زمان انتخاب روحانی است...!

آهای ملت ایران...! 

همانطوری که با انتخاب حسن روحانی، چیزی عوض نشد و شرایط فرق نکرد، همانطور هم با این توافق، وضع اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور عوض نمی شود...! 

مقداری پول آزاد می شود، که خوب طبق معمول خرج بشار اسد می شود تا بیشتر مردم بدبخت سوریه را بکشد...! 
آهای ملت ایران...! 

چشمتان را باز کنید، اگر امید و آرزوی عوض شدن اوضاع را دارید، خودتان باید دست به کار شوید...!






سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۴

تحقیرمان کردند، هستی و نیستی ما را به باد داده اند، کشورمان را نابود کرده اند، و ما خوشحالیم...!

اپیزود اول:  جنگ را ادامه دادند و یک میلیون انسان را به کشتن دادند، هزار میلیارد دلار به اقتصاد کشور خسارت زدند، وقتی از ترس سقوط رژیم خودشان قطع نامه را پذیرفتند، مردم ایران خوشحال شدند.

ایپزود دوم:  برای ساخت بمب اتمی، اقتصاد کشور را نابود کردند، تحریم ها هزار میلیارد دلار دیگر به اقتصاد ایران ضربه زد، هزاران کودک خیابانی و ایذز گرفتن اکثر آنها، تنها مشتی از خروار است، حال که باز از ترس سقوط و حمله آمریکا، مجبور شده اند که به ذلت تن داده و شرایط غرب را بپذیرند، باز مردم ایران خوشحال هستند...!

من مشکلی با خوشحالی مردم ندارم، خوب است که خطر جنگ کمتر شده است، ولی ای کاش مردم بعد از آن خوشحالی ها، از خودشان بپرسند که چرا باید هستی و نیستی ما اینچنین فنا شود؟

ای کاش مردم از خودشان بپرسند، اپیزود بعدی چیست و بلایی که این رژیم جنایکتار در اپیزود بعدی می خواهد بر سرشان بیاورد، چه هست.

دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۴

چگونه این رژیم موفق شده که حتی رابطه عاشقانه زن و مرد را نیز به یک فاجعه تبدیل کند؟!

تخصص رژیم جمهوری اسلامی به ابتذال کشاندن همه چیز است، از رابطه عاشقانه زن و مرد گرفته تا منابع آبی کشور...

امروز یک ساعتی وقت آزاد پیدا کردم و اخبار را کمی جستجو کردم، دو خبر توجه مرا جلب کرد، نخست اینکه هفت میلیون نفر از شهروندان ایرانی به آب لوله کشی دسترسی ندارند و از تانکر (!) آب می گیرند..، و سپس گزارشی مبنی بر سخت‌تر شدن امکان ثبت «طلاق توافقی» در ایران.
درباره دسترسی به آب لوله کشی که چیزی نمی نویسم، چون بی نیاز از توضیح است که چگونه مدیریت ناشایست و غلط رژیم، باعث این بحران شده است.

اما در مورد طلاق و رابطه زن و مرد، دوست دارم چند خطی بنویسم:

یک- تخصص این رژیم به گند کشیدن همه چیز است، این رژیم مثل توله سگی است که هنوز یاد نگرفته داخل خانه نباید ادرار کند، و خلاصه به همه چیز گند می زند..! از منابع آب کشور گرفته تا اعتبار و شان ایرانیان در سرتاسر دنیا، از خرابکاری در سوریه و لبنان گرفته تا جنگ داخلی در یمن! از نابودی آثار باستانی کشورمان گرفته تا نابودی جنگل ها!

دو- رابطه زن و مرد، رابطه ای زیبا و مبنی بر دوست داشتن است، حال این رژیم چطور موفق می شود که چنین رابطه زیبایی را به قهقرا بکشد، خود هنری است قابل توجه!

سه- برابر نداستن زنان  و تنزیل رابطه زناشویی به رابطه جنسی، باعث شکل گیری این فاجعه شده است. بر طبق نگاه سران رژیم، رابطه ازدواج چند ویژگی دارد: الف) زن شهروند درجه دو است، و در مقابل مرد جایگاه بسیار پایینی دارد. ب) زن در قبال مهریه، اندام جنسی خود را به مرد واگذار می کند. ج) در زندگی مشترک، اصولا زن از حقوق برابر برخوردار نیست، و حق اظهار نظر ندارد!

چهار- اینگونه است که رابطه انسانی و زیبای زن و شوهر، تبدیل به یک معامله زشت و کریه می شود، و جایگاه زن به عنوان یکی از طرفین رابطه، به جایگاه یک فروشنده تنزیل پیدا میکند، فروشنده ای که پس از دریافت پول و مهریه، دیگر اجازه سخن گفتن ندارد.

پنج- زنان ایرانی به علت اینکه از نظر قانونی هیچ حق و حقوقی ندارند، و در جایگاه بسیار نازلی واقع شده اند، ناچار هستند از مهریه به عنوان یک اهرم فشار استفاده کنند، و با مطالبه مهریه بالا، و بعد به اجرا گذاردن آن، تلاش می کنند تا برای خود جایگاهی را ایجاد کنند.

شش- در زندگی زناشویی، همیشه اختلاف وجود داشته و دارد، ولی وقتی یکی از طرفین به صورت پیش فرض در موقعیت بسیار ضعیفی قرار می گیرد، و طرف مقابل، همه امکانات و حقوق را در اختیار دارد، و هر جور که بخواهد می تواند به زن زور بگوید، طبیعی است که این بی عدالتی، در دراز مدت خود باعث پایه گذاری و شکل گیری بحران، عدم اعتماد و در نهایت طلاق می شود.

پر بیراه نیست اگر گفته شود حقوق نابرابر بین  زن و مرد، یکی از مهمترین عوامل طلاق است.  

اگر مانند کشورهای پیشرفته، زن و مرد مساوی قلمداد می شدند و بعد از ازدواج در همه چیز شریک باشند، و سخنی از مهریه و خرید و فروش بدن در میان نباشد، آنگاه شاهد بسیاری از اختلافات زن و شوهرها نخواهیم بود.

پی نوشت یک: این خلاصه ای کوتاه از مقاله ای طولانی است، که به بررسی رابطه زن و مرد در ایران پس از انقلاب پرداخته ام. قرار است در جای دیگری منتشر شود،  و طبیعی است که بعد از انتشار، آنرا در همین جا بازنشر خواهم کرد.  

پی نوشت دو: این تصویر، نشان می دهد که رابطه زن و مرد تا چه حد به ابتذال کشیده شده است، و اصولا نگاه بخشی از جامعه مردان، به زنان تا چه حد غیر انسانی و زننده است. از باز نشر آن متاسفم، ولی نمی توان چشم فروبست و خود را به ندیدن زد. 




شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۴

آقای ظریف، تو ایرانی نیستی که بگویی ایرانی را تهدید نکن! کدام ایرانی به ایران چنین خیانت هایی کرده است؟

آقای ظریف، شما دغدغه ایران را نداری، اعمال تو و دیگر سران رژیم باعث نابودی منافع ملی ایران شده است، حال چگونه به خودت اجازه می دهی که بگویی ایرانی را تهدید نکن! مگر تو ایرانی هستی؟

کدام ایرانی را دیده ای که اینچنین به کشورش خیانت کند؟!

تو هیچ دلبستگی به ایران نداری، تلاشت برای استفاده از حس وطندوستی ایرانیان بیهوده و احمقانه است. تو و امثال تو این کشور را به یغما برده اید، آنرا تاراج کرده اید، مردم را یا آواره و یا در حبس کرده اید، شما را چه به وطن دوستی؟!

آقای ظریف، تو را حتی یک سوریه ای یا یک لبنانی نیز نمی دانم، چون حتی اگر دغدغه سوریه و لبنان هم داشتی، در جهت منافع مردم مستاصل آن کشور عمل می کردی، نه آنکه اعمالت باعث بیچارگی و فلاکت مردم سوریه شود.

صد البته که از جیب مردم ایران تهدید کردن کار راحتی است، هزینه رجز خواندن های تو و دیگر جنایتکاران رژیم را مردم ایران داده و می دهند، زمانی که پاسپورت ایرانی بی ارزش شده و مردم ایران در سرتا سر دنیا تحقیر می شوند، وقتی که به چشم تروریست به ما نگریسته می شود، وقتی که به دلیل تحریم ها و روابط خارجی، فقر کشور را فرا می گیرد، و چه بسیار زنانی که به تن فروشی و کودکان به کار اجباری مجبور می شوند، زمانی که دارو در کشور نیست، زمانی که میلیونها کودک ایرانی از سو تغذیه رنج می برند، ما هزینه رجز خوانی های احمقانه تو و  احمدی نژاد و خامنه ای را پرداخت می کنیم.


آقای ظریف، اسمی از ایران نیاور، برای رسیدن به بمب اتم و صدور انقلابتان، این کشور را به خرابه تبدیل کرده اید، تو را چه به استفاده از کلمه ایرانی؟! 


سه‌شنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۴

یعنی اعتماد به نفسی که سران رژیم دارند را اگر لاکپشت داشت، در مسابقات دو صد متر المپیک شرکت می کرد!

آقای خامنه ای، آقای روحانی، آقا جان، داعش انگشت کوچیکه شما هم نیست...! 
------------
رژیمی که در پرونده اش کشتار زندانیان در دهه شصت، ترور در داخل و خارج، رد شدن با ماشین از روی مردم، کشتار کردها، بمب گذاری در آمیا، و هزار جنایت دیگر را دارد، نرگس محمدی را به همکاری با داعش متهم می کند...!! 
----------
بعضی وقتها فکر می کنم که تعداد معدودی از  سران رژیم، واقعا افراد خوشفکری هستند، و به صورت برنامه ریزی شده، و کاملا هوشمندانه مشغول مبارزه با رژیم هستند (آنهم در حالی که مقام های مهم امنیتی را دارند). 

نمونه اش محکوم کردن نرگس محمدی به همکاری با داعش است. خوب، اگر هزار نفر از فعالان سیاسی خارج نشین با هم متحد می شدند، و یک سال تلاش می کردند، نمی توانستند چنین رژیم را مضحکه خاص و عام کنند! 

یعنی آن کسی که این اتهام را برای نرگس محمدی ساخته، دانسته یا نداسته، کل رژیم را به خنده آور ترین وجهی، به زیر سوال برده، و نشان داده کل اتهمات امنیتی که رژیم وارد می کند، تا چه حد ابلهانه، مضحک و بی پایه و اساس است.