یکشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۲

دردا که این پیروزی نیست! این شکست مردم ایران است!/ آیا غرب به رژیم چراغ سبز داده تا مانند قذافی، چند دهه جنایت کند؟!

کشورمان را به نابودی کشانده اند، ایرانی در خوار کرده اند، شان و منزلت ما را از بین برده اند، نام ایران، مترادف شده با نام ترور،  آنگاه دم از پیروزی می زنند.

هر کودک شش ماهه ای نیز می داند که تنها هدف رژیم از ادامه برنامه اتمی، دسترسی به بمب اتم است. حال باید از خود پرسید، آیا سران این رژیم نمی دانند که نمی توانند با چند کلاهک هسته ای، با چند هزار کلاهک اتمی آمریکا یا دیگر کشورهای غربی مقابله کنند؟!

صد البته که آنها بر این واقعیت واقف هستند، اما تنها هدف آنها از ادامه برنامه اتمی و دسترسی به بمب اتم، همیشگی کردن حکومت خودشان بر ایران است.

آنها به خوبی می دانند که اگر بمب اتمی داشته باشند، دیگر مردم ایران نمی توانند انها را سرنگون کنند. بهترین مقایسه، حکومت کنونی بشار اسد است، تصور می کنید اگر بشار اسد، بمب اتمی می داشت، لحظه ای در بمباران شیمیایی شهرها، درنگ می کرد؟!

تنها عاملی که جلوی بشار اسد را گرفته، آین است که می داند اگر مثلا بخواهد دویست هزار نفر را یکجا بکشد، آنگاه غرب وارد کارزار شده و دست به حمله نظامی خواهد زد، وگرنه این جنایتکار، از دست یازیدن به چنین جنایتی، دریغی ندارد.

حال حکایت رژیم آخوندی است، این حکومت به خوبی می داند که اگر بمب اتمی داشته باشد، دیگر حکومتش بر ایران، همیشگی می گردد.

اینچنین است که برای رسیدن به بمب اتمی، تا لبه نابودی کل کشور نیز جلو می روند.

بیش از هزار میلیارد دلار ضرر مستقیم برنامه اتمی در این چند سال گذشته است، آن هم در شرایطی که یک میلیون کودک ایرانی از گرسنگی و سو تغذیه رنج می برد!

در این میان، باید پرسید که نقض روزانه حقوق مردم ایران چه می شود؟ تکلیف دمکراسی و حق مردم ایران برای تعیین حاکمان، چه می شود؟!

واقعیت این است که این توافق، یک پیروزی برای این رژیم است، اما برای مردم ایران، یک شکست محسوب می شود، چون این رژیم موفق شده باز زمان بخرد و باز برای دستیابی به بمب اتمی تلاش کند.

به یاد بیاوریم که آمریکا، با قذافی توافق کرد، تا در صورت خاتمه دادن به برنامه اتمی، دیگر در مسایل نقض حقوق بشر لیبی، دخالت نکند. و دیدیم که دولت آمریکا، به مدت چند ده، چشم بر روی نقض حقوق بشر در لیبی بسته بود.

حال سوال اینجاست، آیا با این توافق کنونی، آمریکا می خواهد چشم بر روی نقض حقوق بشر بر ایران نیز ببندد؟!  
صد البته که این توافق کنونی، پیروزی برای رژیم کنونی ایران است، چون برخی از پول های ایران آزاد شده، اجازه صادرات پتروشیمی فراهم شده و رژیم می تواند با فراغ بال، به اعدام های فله ای و جنایت های خود ادامه دهد.

اما آیا اتفاقات اخیر، پیروزی برای مردم ایران محسوب می شود؟! خیر! این یک شکست تمام عیار برای مردم ایران است. تا زمانی که مردم ایران، دست در دست هم برای مقابله با این رژیم قد علم نکنند، آنها مغلوبه این نبرد با حکومت چنگیزی هستند...!  



نوشته های اخیر این وبلاگ:


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:





به این می گویند پیروزی!/ هزینه هزار میلیارد دلاری مردم ایران، برای توافق بر سر غنی سازی پنج درصدی!

در ده سال گذشته، هزینه ای که این برنامه اتمی به «صورت مستقیم» برای کشور داشته، بیش از هزار میلیارد دلار است.

در هر ماه، در چند سال گذشته، بیش از پنج میلیارد دلار به صورت مستقیم تنها به دلیل تحریم ها و در اثر عدم دسترسی به بازارهای نفتی، ایران متضرر گردیده است.

رئوس این توافقات به شرح زیر است:

-          ایران ذخیره بیست درصدی را از بین می برد، و حداکثر پنج درصد اورانیوم ذخیره می کند.
-          اجازه بازرسی می دهد،
-          و دیگر تاسیسات دیگری اضافه نمی کند.
 در عوض ایران، به چهار میلیارد دلار ارز دسترسی پیدا می کند!

اختلاف نظر:

مهمترین نکته اختلاف نظر، درصد غنی سازی است.

به صورت مشخص، ایران به ذخیره سازی بیست درصدی اقدام کرده است، در این میان اسراییل بر این باور است که اصولا ایران نباید غنی سازی کند!

و همچنان اسراییل به عنوان یکی از کسانی که بیش از همه، در اینباره نگرانی دارد، با این توافق چندان راضی نیست.

چند نکته خنده دار اینجاست:

-          برخی از افراد مذهبی و طرفدار رژیم، ظریف را با مصدق مقایسه کرده اند، که این خیلی خنده دار است.
-          اینکه شش قدرت بزرگ دنیا، جمع شده اند تا با رژیم مذاکره کنند، نه به دلیل قدرت رژیم، بلکه به دلیل اهمیت کشور ایران است.
نکته مهم دیگر، این است که در این میان، مثالی مانند حقوق بشر، آزادی بیان و آزادی اندیشه، حقوق زنان و حق مردم ایران برای برگزاری انتخابات آزاد، کاملا نادیده گرفته شده است و اصولا به این مساله پرداخته نشده است!



نوشته های اخیر این وبلاگ:


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:





دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۹۲

دو مقایسه ساده، شرکت ملی گاز ایران و شرکت ژ-د-اف (شرکت گاز فرانسه)

در اخبار آمده بود که شرکت ملی گاز ایران ورشکسته شده (منبع) و بیش از ده هزار میلیارد تومان بدهی دارد! آدمی انگشت به دهان می ماند که اینها چگونه موفق شده اند که یکی از ثروتمندترین شرکت های دنیا را به ورشکستگی بکشانند!

لطفا توجه فرمایید:

-          شرکت ملی گاز ایران، یکی از بزرگترین بازار مصرف های دنیا را دارد،
-          به صورت منوپول و انحصاری، بازار را در اختیار دارد! یعنی رقیبی برای این شرکت نیست!
-          بزرگترین منابع گاز دنیا، با بیش از سی و سه هزار میلیارد متر مکعب گاز در اختیار این شرکت است!
-          نیروی کاری ارزان، در اختیار این شرکت است!
مدیریت پت و مت:

اگر پت و مت هم به مدیریت این شرکت منصوب می شد، باز هم امکان ورشکستی این شرکت، نزدیک به صفر بود! اصولا یک مدیریت بسیار خوب، با هدف نابودی و غارت این شرکت، می تواند به چنین موفقیتی دست یابد و این مجموعه عظیم را ورشکسته کند!

جالب اینجاست، این شرکت، خود به گسترده ترین منابع گازی دنیا دسترسی دارد، و باز ورشکسته شده، حال اگر قرار بود این شرکت گاز را نیز وارد کند، چه اتفاقی برایش می افتاد؟! فکر می کنم در اینصورت، به جای ساختمان دفتر مرکزی این شرکت، تنها یک چاله عظیم وجود می داشت...!

یک مقایسه ساده:

فرانسه فاقد منابع گازی است. منابع گازی آن، کمتر از یک ده هزارم ایران است! حال کافی است نگاه کنیم و ببینم که شرکت ژ د اف سوئز (شرکت گاز فرانسه)، در سال گذشته بیش از چهار میلیارد یورو سود دهی داشته است!

البته نکات ذیل، قابل توجه است:

-          بازار مصرف فرانسه، بسیار کوچکتر از ایران است و مصرف گاز به اندازه ایران همه گیر نیست!
-          قیمت گاز، تقریبا هم اندازه ایران است (با توجه به افزایش شدید قیمت گاز در چند سال اخیر در ایران)!
-          این شرکت باید گاز از منابع بین المللی تامین کند.
-          این شرکت، فعالیت انحصاری ندارد، و دیگر شرکت های رقیب نیز در بازار وجود دارند!
-          حقوق کارگران، در فرانسه بسیار بیشتر از ایران است!
نوشته دیگر امروز: 
شکل استادیوم جدید فوتبال قطر، مشابه آلت جنسی زنانه است..!

نوشته های اخیر این وبلاگ:


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:




   دخترک، هزار و چهارصد سال است که دین اسلام، بر سرت کوبیده، دیگر نیازی به زنجیر نیست...!


جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۹۲

دخترک، هزار و چهارصد سال است که دین اسلام، بر سرت کوبیده، دیگر نیازی به زنجیر نیست...!



نوشته های اخیر این وبلاگ:


و چند نوشته اخیر این وبلاگ:




چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۹۲

دمکراسی به معنای برتری مطلق اعلامیه حقوق بشر، بر تمامی قوانین جاری کشور است/ یک مثال: دادگاه حقوق بشر اتحادیه اروپا

دمکراسی به معنای گردن نهادن به خرد جمعی و پذیرفتن نظر اکثریت و اداره جامعه بر اساس این نظرات است. و با تقریب خوبی می توان گفت که هیچ گاه، اکثریت جامعه خواستار این نخواهند شد که حقوق انسانی کسی زیر سوال برود.

دلیل آن نیز ساده است، چه آنرا بخشی از روند تکامل بدانیم، و یا چه آنکه این بخشی از اخلاق باشد، خرد جمعی انسان ها، خواستار نقض حقوق بشر در مورد دیگران نمی شود.

هیچگاه این اتفاق در یک کشور دمکراتیک رخ نخواهد داد که مثلا اکثریت جامعه، بیایند و بگویند باید اقلیت رنگین پوست جامعه را باید آزار داد و آنها را کشت.

البته پیش شرط هایی نیز برای استقرار دمکراسی در جامعه وجود دارد، مثلا آزادی بیان و آزادی اندیشه، پیش شرط های استقرار دمکراسی در یک جامعه هستند. اصولا بدون آزادی بیان، نمی توان شاهد شکل گیری دمکراسی در جامعه بود.

آزادی بیان، باعث می شود که افراد، بهترین انتخاب ممکن را انجام دهند و به هیچ وجه، حقوق اقلیت ها را نادیده نگیرند.

البته این یک واقعیت است که امکان دارد اکثریت یک جامعه نیز اشتباه کنند، در اینجاست که می توان با توسل به پروتکل هایی چون دادگاه های حقوق بشر، جلوی این اشتباهات را گرفت.

یک مثال:
در اتحادیه اروپا، دادگاهی وجود دارد به نام دادگاه حقوق بشر اتحادیه اروپا. تمامی اتباع کشورهای عضو اتحادیه اروپا می توانند به صورت شخصی در آن دادگاه حضور یابند، و نسبت به نقض حقوق انسانی خود در کشور متبوع خود، شکایت کنند.

این دادگاه، یک دادگاه بین المللی است که در استراسبورگ فرانسه واقع شده است.

به عنوان مثال، اگر یک دولت بر خلاف قانون جاری کشور خودش و یا حتی بر اساس قانون جاری، حقوق انسانی یک انسان را در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نقض کند، آن شخص می تواند به این دادگاه مراجعه کند و شکایت خود را تسلیم کند.

ایده ایجاد این دادگاه، اولین بار در سال 1959 شکل گرفت، ولی بعد از فروپاشی و نابودی دیوار برلین، این ایده شکل جدی تری به خود گرفت. (هر چند بر  این دادگاه، انتقادات بسیاری وارد است و هنوز راه طولانی را پیش رو دارد).

دادگاه حقوق بشر اتحادیه، اطمینان حاصل می کند که قوانین جاری کشورهای عضو، حقوق بشر را نقض نکند و حقوق بشر، مقدم بر قوانین جاری و یا حتی عملکرد دولت ها قرار گیرد.

اگر منصفانه نگاه کنیم، در دراز مدت، و در صورت استقرار یک دمکراسی واقعی به همراه آزادی بیان، مردم یک جامعه به آنچنان بلوغی دست می یابند که اعلامیه جهانی حقوق بشر را مقدم بر تمامی تصمیمات حکومتی و یا قوانین جاری کشور در نظر بگیرند.

نوشته های اخیر این وبلاگ:

و چند نوشته اخیر این وبلاگ:




سه‌شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۲

ترجمه بیانیه سازمان عفو بین الملل/ اعتصاب غذای زندانیان سیاسی، توجه جوامع بین المللی را به محرومیت زندانیان سیاسی از خدمات پزشکی جلب کرده است.

نوشته دیگر امروز:  گزارش رویترز از دزدی صد میلیاردی خامنه ای، بخش کوچکی از غارتگری او است، لیست کاملتراین است...! 


سازمان عفو بین الملل از مقامات ایران درخواست کرده است که هر چه سریعتر، امکان دسترسی زندانیان را به خدمات پزشکی فراهم کنند.

هر چند حق دسترسی زندانیان به خدمات پزشکی در قانون ایران تضمین گردیده است، اما زندانیان سیاسی که درخواست مرخصی درمانی می کنند تا بتوانند از خدمات پزشکی بیمارستانی که در زندان به آنها ارایه نمی  گردد، برخوردار شوند، شاهد این هستند که درخواست آنها رد می شود،  و مورد تبعیض واقع می گردند.

از آغاز ماه نوامبر، دوازده روز پبش، چند زندانیی سیاسی در زندان اوین، وکیل مدافع حقوق بشر، اقای عبدالفتاح سلطانی، و دیگر زندانیان سیاسی، چون امیر خسرو دلیرستانی، مهدی خدایی، و سعید مدنی، اعتصاب غذای تر را آغاز کرده اند تا به نبود خدمات پزشکی در زندان و ممانعت از دسترسی زندانیا سیاسی به خدمات پزشکی، اعتراض کنند.

در نامه خود، افراد اعتصاب کننده، اعلام کرده اند که افراد زیر از دسترسی به خدمات پزشکی محروم گردیده اند:

-          محمد حسن یوسف پوریسفی، که از بیماری قلبی رنج می برد.
-          اسماعیل برزگر،
-          احمد دانشپور، که بیست کیلو از وزن خود را به دلیل نبود خدمات پزشکی از دست داده است.
-          حمید نقیبی که مبتلا به سرطان است.
-          داورد اسدی که نیازمند جراحی بر روی پا و لگن است.
-          مرتضی محمدی،
-          علی رضا ااحمدی
-          نادر جانی که جانباز دوران جنگ ایران و عراق است و شیمیایی شده است.
-          یاشار دارشفایی،
-          مهدی کروبی و میرحسین موسوی نیز از فوریه 2011 در زندان عیر رسمی به سر می برن.د  
اعتصاب کنندگان، اعتصاب خود را در دهم ماه نوامبر 2013، بنا به درخواست ده ها زندانی سیاسی و خانواده های آنها، پایان دادند.

دختر عبدالفتاح سلطانی، به سازمان عفو بین الملل گفته است، هر چند پدر من  قبلا مخالفت خود را با اعتصاب غذا به عنوان یک روش ابراز اعلام شکایت و مخالفت بوده است، اما شرایط  وخیم زندانیان سیاسی که از بیماری رنج می برند، او را ناچار کرده است که به اعتصاب غذا متوسل شود.

پیرو اعتصاب غذای سلطانی، هشتاد زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر نیز به اعتصاب غذای سه روزه ای در دست زده اند تا حمایت خود را اعلام دارند.

شرایط زندان های ایران به شدت بد است، و زندانیان قربانی رفتارهای غیر انسانی و خشن می شوند. این شرایط بد، به اضافه شلوغی زندان، نبود غذای مناسب و محرومیت زندانیان از دسترسی به خدمات پزشکی، باعث وخامت شرایط جسمی آنها می گردد.

بسیاری از زندانیان که از بیماری های سخت رنج می برند، تقاضای مرخصی درمانی کرده اند، اما مقامات زندان، این درخواست ها را رد کرده اند.


عدم ارایه خدمات پزشکی به بیماران، زیر پا گذاشتن تعهدات بین المللی است که رژیم ایران دارد. محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی، نقض میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است که ایران نیز آنرا امضا کرده است.

استانداردهای سازمان ملل، دولت ها را موظف می کند که زندانیان بیمار را به مراکز خدمت پزشکی منتقل کنند و به آنها خدمات پزشکی ارایه کنند.

سازمان عفو بین الملل، اسناد دیگری مبنی بر محرومیت زندانیان بیمار از دسترسی به خدمات پزشکی در اختیار دارد، به عنوان مثال:

حسین رونقی ملکی، که با حکم پانزده سال زندان ربرو است، یک وبلاگ نویس و فعال سیاسی است، او از بیماری ناشی از شکنجه در دوران بازداشت رنج می برد، اما از خدمات پزشکی محروم است. کلیه های او آسیب دیده است.

رضا شهابی، فعال حقوق کارگری است که به دلیل کمردرد شدید ناشی از حراجی، نیاز به خدمات پزشکی ادارد، اما همچنان از خدمات پزشکی محروم است.

محمد رضا پورشجری، دیگر وبلاگ نویس ایرانی، که با نام سیامک مهر می نویسد، و در زندان قزل حصار نگه داری می شود، دو بار حمله قلبی داشته، از بیماری آرتروز نیز رنج می برد، اما همچنان از خدمات پزشکی محروم است.

نوشته های چند روز گذشته:  
و چند نوشته اخیر این وبلاگ: