چهارشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۱

منظور شاعر از پدرسگ در شعر زیر، مقام معظم رهبری است...!

پدرسگ توپ دارد تانک دارد
دلار نفت در صد بانک دارد

همه دورش بسیجی، پاسدار است
ره بیت اش حصار اندر حصار است

در اوج سِکوریتی منزلش هست
برای روز وحشت، تونلش هست

ندانم علت ضعفش چه بوده
که ترسیده ز نسرین ستوده!



شنبه، آبان ۲۷، ۱۳۹۱

برای رسیدن به دمکراسی، فقط نباید رژیم را عوض کرد، منش بسیاری از ایرانیان نیز باید تغییر کند..!

هیچ روش مودبانه ای برای گفتن این سخن نیست، اما اگر قصد بهبود شرایط جامعه را داریم باید ابتدا واقعیت ها و ایرادهای جامعه را دریابیم. مشکل جامعه ایرانی، تنها وجود رژیمی جنایتکار به نام رژیم اسلامی نیست، مشکل عمیق تر و ریشه ای تر از این است.

باید با شجاعت پذیرفت که بخش عمده ای از مشکلات جامعه ایرانی، فقط از طرف رژیم ایران به وجود نمی آید، باید پذیرفت که وقتی با شور و شوق، چند صد نفر از مردم برای تماشای مراسم اعدام در ساعت پنج صبح در محلی حاضر می شوند، آن جامعه ایران و اشکالی دارد.

واقعیت این است که اشکال و ایران جامعه ایرانی، خامنه ای نیست، اشکال بخشی از جامعه است که با مفاهیمی چون دمکراسی و حقوق بشر بیگانه است، بخشی است که دستوران وحشیانه کتاب قران (چون سنگسار و دست بریدن) را مقدم بر اصولا انسانی و اخلاقی، یا اعلامیه جهانی حقوق بشر می داند. 

تا زمانی که این بخش از جامعه، مجبور به اندیشیدن نشده و قبول نکرده که قوانین کتاب قران، نباید در کل جامعه اجرا شود، نمی توان امیدی به شکل گیری دمکراسی در ایران داشت. 

هر چند که به لطف جنایات سی ساله رژیم اسلامی، بخش عمده ای از مردم ایران، با واقعیت های اسلام آشنا شده اند و به چشم خویش دیده اند که حاصل اجرای اسلام چیست و به یمن وجود اینترنت و ماهواره، با بسیاری از تناقضات اسلام آشنا شده اند، اما هنوز برای بخشی از جامعه، چنین نشده است. 

خطر اصلی برای شکل گیری دمکراسی در ایران، چنین افرادی هستند. 


مثال ساده ای می زنم، تصور کنید:

-          فرض کنید: در کشور فرانسه شبانه کودتایی صورت می گیرد و رژیمی مشابه رژیم ولایتف فقیه، کنترل ارتش و پلیس و جامعه را در دست می گیرد. بدون هیچ شکی، مردم فرانسه در کمتر از چند روز، این رژیم جدید را سرنگون می کنند و باز نظام مردم سالاری و جمهوری را در فرانسه برقرار می کنند. دلیل آن ساده است، مردم فرانسه با گوشت و خون خود، از مفاهیمی چون سکولاریسم، دمکراسی و حقوق بشر، دفاع می کنند، چه آنکه چند نسل قبل از آنها، برای قوام یافتن این مفاهیم در جامعه، حاضر شده جان خویش را به خطر بیاندازد. 
-          فرض کنید: در کشور ایران، رژیم ولایت فقیه شبانه سرنگون شود و حکومتی دمکرات، مانند نظام حاکم بر فرانسه با قوانین مشابه، بر سر کار بیاید. بدون هیچ شکی، باز هم بخشی از  مردم ایران نمی توانند چنین رژیم جدیدی را تحمل کنند و ممکن است  از آزادی موجود برای سرنگونی این رژیم جدید، سو استفاده کنند.
دلیل آن نیز مشخص است، هنوز بخشی از مردم، نمی توانند قوانینی چون آزادی همجنس گرایان یا آزادی بیان برای انتقاد از اسلام را تحمل کنند.
دمکراسی و حقوق بشر را باید ارزشمندترین دستاورد بشری دانست، گوهری با ارزش است که مفت و مجانی به چنگ نمی آید. 

واقعیت این است برای استقرار دمکراسی در هر کشوری، نیاز است که ابتدا مردم آن کشور به این مفاهیم آشنا شوند، و با آن خو بگیرند.

برای رسیدن به دمکراسی، تنها سرنگون کردن دیکتاتوری، کفایت نمی کند، بلکه باید مردم نیز با دمکراسی و حقوق بشر، آشنا شوند.

دمکراسی یک شبه بدست نمی آید، زور اسلحه نیز کمکی نمی کند، تنها بخش روشنفکر جامعه باید تلاش کنند و زحمت بکشند.

نمی توان دمکراسی را به زور اسلحه در هیچ کشوری حاکم کرد، این وظیفه بخش روشنفکر و آگاه جامعه است که تابوهای مخالف دمکراسی و حقوق بشر را شجاعانه «بشکنند»، مفاهیمی چون حقوق بشر و سکولاریسم را در جامعه بسط دهند.

نمونه ساده آن کشور عراق یا افغانستان است، با اینکه کشورهای غربی، میلیاردها دلار خرج سرنگونی دیکتاتوری کردند، ارتش و نیروی خارجی در آن کشور استقرار یافت، باز نتوانستند دمکراسی را مستقر کنند، چرا که با زور اسلحه نمی توان عقیده مردم و اعتقاد آنها را به فلان ملا، تغییر داد! (بماند که هدف آمریکایی ها، استقرار دمکراسی نیز نبود!)



پی نوشـت، حدیث نقوی روز:

"هر گاه امام نقی  عمیقا به فکر فرو می رفتند، بر عکس انسان های معمولی که کله خود را می خارانند، ایشان محتویات خشتک مبارکشان را خارش می دادند! سیره النقی، نوشته ابن قنبل، فصل «نقش ذولنعوذ در تصمیم گیری اسلامی»، بخش «معجزات و فرگشت نقوی»!"

پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۱

فرق بسیار است بین خداناباور یا آتئیست با کسی که موصوف است به «از خدا بی خبر» ..!

فرق بسیار است بین آتئیست و معنای صغت«از خدا بی خبر»...!

-         یکی از صفت های بدی که به اشخاص در فرهنگ عامه ایران داده می شود، صفت «از خدا بیخبر» است، معنای این صفت این است که شخص، از وجود خدا بی خبر است و لذا هر کار بدی را مرتکب می شود.
-         لازم به ذکر است که آگاهی از وجود خدا و یا ترس از مجازات او، دلیل دست نزدن اشخاص به جرم و جنایت نیست.
-         خیلی احمقانه است که تصور کنیم مثلا از ترس مجازات آتش است که فلان آقا، حاضر نمی شود کودکان را بکشد و شکنجه کند!
-         این توهین به تک تک افراد خداباور است، اگر فکر کنیم آنها صفرفا به دلیل  ترس از مجازات الله و آتش جهنم، حاضر نیستند جنایتک کنند...!! چون معنای این حرف این است که آنها یک جنایتکار بالقوه هستند.
-         یک فرد آتئیست و خدا ناباور، به خوبی با مفهوم خدا آگاه است. اصولا اکثر قریب به اتفاق افراد خدا ناباور، زمانی دیندار بوده اند، اما با مطالعه و تحقیق دریافته اند که داستان وجود خدا، داستانی مضحک و بدون پشتوانه است.
لذا این افراد به خوبی از «افسانه خدا» خبر دارند!
-         «اعتقاد به خدا» و «بی خبر بودن از خدا»، دو چیز جدا است. ممکن است کسی از  افسانه وجود خدا با خبر باشد، اما به خدا اعتقادی نداشته باشد.
-         تحقیقات و آمارگیری های علمی نشان می دهد کسانی که به خدا باور ندارند، مقدار بسیار کمتری جرم و جنایت مرتکب می شوند...!!

برای آشنایی بیشتر با آتئیسم و خداناباوری، این نوشته مرا بخوانید: 
/------------/ آتئیسم چیست؟ اخلاق در بین آتئیست ها چه جایگاهی دارد؟! آیا آتئیست افراطی هم داریم ؟!


به صورت مشخص باید گفته البته که یک آتئیست می تواند جنایتکار نیز باشد، اما آمار نشان می دهد که شانس جنایتکار بودن یک انسان بی خدا ، در مقابل افراد دیندار ، ده برابر کم می شود.

برای اینکه ببینیم چقدر آتیئست ها به اخلاقیات احترام می گذارند و جایگاه آنها در جامعه چیست، این گراف را ملاحظه بفرمایید: 

درصد افراد آتئیست در امریکا  ، حدود بیست درصد جامعه آمریکا است. درصد حضور آنها  در مراکز علمی و دانشگاهی ، هشتاد و سه درصد است، یعنی  در مقایسه با افراد دیندار، احتمال حضور یک آتیست در مراکز دانشگاهی ، چهار برابر افزایش می یابد.

 اما در زندان های آمریکا ، تنها بیست صدم درصد آتئیست هستند، اما درصد زندانی در جامعه ، حدود دو درصد است. به دیگر عبارت،در مقایسه با افراد دیندار ،  شانس حضور یک آتیست در زندان ، ده برابر کم می شود. 

به راحتی با مقایسه این آمار می توان نتیجه گرفت که افراد آتیست به نسبت متوسط جامعه ، کمتر جنایت می کنند.



  • چند نوشته قبلی این وبلاگ: 

  •  خیانت دلالان بخش خصوصی/آهای تاجری که زمینه زد و بند و رشوه سران رژیم را فراهم می کنی، دستان تو آلوده به  خون ندا و ستارها است!

  • کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند. 

  • آقای سروش، همانقدری که اسلام به ایران خدمت کرده،ادیان نیز به اخلاقیات خدمت کرده اند، که می گویید خدمات متقابل اخلاق و اسلام!

  • حکایت گیس کشی  مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!

  • حکایت گیس کشی  مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!

  • کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند.

  • حقوق همجنسگرایان، بخش جدانشدنی حقوق بشر است!/ نماینده خدا روی زمین:لطفا درباره اندام جنسی دیگران فضولی نکن!

  • امپراطور آشوکا، جنایتکاری تمام عیار که به یکی از نیکوکارترین انسان های تاریخ تبدیل شد!/آیا کشتن زنان و کودکان، پیروزی است؟!   

  • /مناظره کوروش راد با گمنامیان درباره «شورای ملی ایرانیان» (قسمت سوم) /

  • من یکی که به امثال سردار مهدی باکری (کشته شده در جنگ)، هیچ چیزی بدهکار نیستم، کلی هم از او طلبکارم!

  • بخش دوم مناظره گمنامیان  و آخوند درباره وجود یا عدم وجود خدا
  • یکشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۱

    سو استفاده چندش آور عباس فخرآور از زنده یاد ستار بهشتی / امیرعباس فخر آور خودش را چون «کنه» به ستار بهشتی می چسباند...!

    برای خواندن دیگر مطالب من درباره امیرعباس فخرآور، اینجا را ملاحظه بفرمایید.
    --------------------

    و اما مطلب امروز:

    زبان قاصر است از توصیف عملکرد زننده عباس فخر آور، در این نوشته او با بی شرمی، تلاش می کند که «زنده یاد ستار» را جزوی از تشکیلات خود معرفی کند و چون کنه، انگل وار به او بچسبد.

    حال آنکه ستار بهشتی، قبلا علیه او روشنگری کرده بود و مطلب نوشته بود!

    بغض گلویم را گرفت وقتی دیدم این جوان، با فروتنی نوشته است که حتی خودش را مبارز سیاسی نمی داند، تنها عشق به آزادی و وطن دارد، حال این جوان قهرمان را مقایسه کنید با انگل بدطینتی چون فخرآور که چون کنه، تلاش می کند خود را به او بچسباند.




    فخرآور نوشته است(منبع):

    " اوایل مرداد ماه امسال بود که دوست خوبم "فرزان صفائیان" مدیر وبسایت خبری موفق "فریاد سبز" با من تماس گرفت و گفت که یکی از وبلاگ نویس های جوان از داخل ایران علاقمند است با من در تماس باشد و با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی همکاری کند. به فرزان گفتم که خیلی خطرناک است با موبایل من  تماس بگیرد و طریق دیگری را برای ارتباط پیشنهاد کردم. چند روز بعد همین جوان تماس گرفت و خودش را معرفی کرد: "ستار بهشتی هستم و اینرا بگویم که دانشجو نیستم ولی وبلاگ می نویسم و هیچ آرزویی بزرگتر از اینکه شر خامنه ای و آخوند ها از کشورم کم شود، ندارم .."

    حال آنکه زنده یاد ستار، بشدت علیه امیرعباس فخرآور افشاگری کرده و درباره امیرعباس فخرآور نوشته است: (اینجا و اینجا)

    "..این شخص که برادر محترمش هم درتلوزیون نظام جمهوری اسلامی به وقاحت ان اذعان دارد زودتر ماهیتش اشکار شود....چند سوال ازاقای فخراوردارم ؟.... همه دال بر همدست بودن اقای فخراوربرای تفرقه با سران  نظام است .اول انکه اقای فخر اور اولین اصل برای یک مبارز وازادیخواه  وطن. درستی پاکی وراستگویی اوست .شما کدام یک از این اصل را رعایت کردید؟ از مدرک تحصیل خود که شبیه عوامل نظام عمل کردید (اقای کردان) وزیر کشور استیضاح شده احمدی نژاد تا بی حرمتی به نوامیس مردم که این نوع اعمال هم درنظام جمهوری اسلامی کم نیست. اما اگر من اشتباه میگویم شما جواب دهید؟2 - دفعه قبل نامه حمایت 102نفررا یا انها را مبارز قبول نکردیدیا مرده دانستید ویا..........الان تمام این افرادزنده هستند جزءمبارزین هستند البته نه ازنوع مبارزه ایی که شما میکنید.برای حفظ نظام این عزیزان برای سرنگونی نظام تلاش میکنند. در جواب این عزیزان چه سخنی دارید ؟ 3 - اقای حجت بختیاری رابیسواد خطاب کردید . شما سوادرادرچه میبینیئد؟ هرکس کتاب خوانده باشد ؟یا داخل دانشگاه رفته باشد؟ایا شما خری را که باری از کتاب بر دوش دارد و ار ار میکند باسواد میدانید؟ بسیاری را میشناسم با مدرک بالا حتی از حرف زدن ساده خود عاجزند! بسیار میشناسم که با مدرک بالا از هیچ  درکی از اطراف خود ندارند. وبرای به ثمررساندن حرف خود دست به هر دروغ ونیرنگی میزنند . نمونه اش خود شما به اسم وطن دوستی دست به هررذالتی میزنید . ایا اقای فخراور درس وسواد را در این حد میدانید؟ من برخلاف شما فکر میکنم. سواد را در ادب درپاکی درستی دوری از تفرقه وفتنه اندازی بین مبارزان میدانم  وتلاش برای رسیدن به اتحاد  نه با دشمنی درست کردن وفتنه اندازی کردن برای رسیدن به شهرت وخودنمایی.اقای فخر اور من مبارز نیستم وخودرا خاک پای مبارزین وطنم نمیدانم افتخار میکنم در وطنی زندگی میکنم که دلیرانی .چون اقایان سحابی ها، سهراب ها ،محمدی ....چون نام امیر عباس ننگ اور بیشتر به شما میاید کسی که باعث تفرقه وجدایی بین کشور خود میشود. مانند لکه ننگی برای کشورش است . ترسم نرسی به کعبه  ای اعرابی   این ره که تو میروی به ترکستان است .......مدتی هست که در بعضی سا یتها خبر و نقل قولهایی از عباس فخر آ ور دیده میشود مبنی بر اینکه که عده ایی از بهترین عزیزان ومبارزان ایران زمین با سرویس اطلاعات ایران همکاری میکند. ..افرادی همچون احمد باطبی ، علی افشاری ، اردشیر زارع زاده ، کورش صحتی ، کیانوش سنجری وعده ایی دیگر از مبارزان عزیز ایران . .....ایشان طوری با وقاحت این تهمتها را منتسب میکنند گویی که خود عاری از هر گونه خطا بوده و در هوش وذکاوت برای شناسایی ماموران اطلاعاتی ایران مهارت خاصی دارند . ...و همه این موارد درحالی است که هنوز همبندی های او در زندان زنده بوده و میتوانند در باره گذشته او صحبت کنند . ....هنوز با یک جستجوی ساده میتوان در اینترنت نامه زندانیان سیاسی همچون دکتر ناصر زرافشان ، وکیل قربانیان قتل های زنجیره ای ، دکتر فرزاد حمیدی ، عابد توانچه ، حجت بختیاری و .... را یافت که در آن به صراحت ارتباط تنگاتنگ عباس فخراور را با حفاظت زندان تشریح کرده و به مواردی همچون آن داستان معروف موبایل پرداخته اند .....ابهام در مورد نحوه خروج فخرآور از ایران ، اخذ پاسپورت قانونی از حکومت ایران در هنگام مرخصی وپرواز از فرودگاه بین المللی امام خمینی از ایران و ... تماماً مواردی هستند که ایشان هیچ گاه در مورد آن توضیح قالب پذیرشی نداشتند .... قای فخر اور خود را مبارز سیاسی میداند وبغیر از خودش واطرافیانی که جمع کرده به دور خود کسی را مبارز سیاسی نمیداند.....من میخواهم به اقای فخر اور بگویم با چه دلیلی خود را مبارز سیاسی میدانید ، چه دلیلی هست که شما خود را مبارز میدانید بخاطر زندان رفتن ویا چند سخنرانی در این سو و آن سو ؟ ....بسیاری از همبندیان آقای فخرآور میگویند که دلیل زندانی شدن او فعالیت سیاسی نبوده و به همین دلیل از ابتدا او را به زندان قصر منتقل کرده اند . پس از تعطیلی زندان قصر او به همراه دیگر زندانیان غیر سیاسی ، قاچاقچی مواد مخدر ، مالی ، قتل ، شرارت وبسیاری جرائم دیگر به زندان اوین منتقل شده است .....آقای فخراور بهتر است صحت این موضوع را ثابت کند که آیا همبندیان او درست میگویند یا خیر ؟ اگر جرم او فساد اخلاقی نبوده و به دلیلی سیاسی زندانی شده اند ، چه مدرکی برای اثبات ادعایشان دارند ؟....به چه دلیل در زندان ( به اسنتاد نامه های افرادی چون همچون دکتر ناصر زرافشان ، وکیل قربانیان قتل های زنجیره ای ، دکتر فرزاد حمیدی ، عابد توانچه ، حجت بختیاری و .... ) مشغول تفرقه افکنی وتهمت زنی ، لودادن دیگران و .... بوده و اتفاقا درزندان از امکانات خوبی هم نسبت به دیگران بهره مند میشدند .....اقای فخر اورمن خودم را مبارز سیاسی نمیدانم.ومبارز را کسی میدانم که برای اتحاد میهنش .مبارزان میهنش تلاش کند نه اینکه برای رسیدن به شهرت هر معیار انسانی را لگد مال کند. خودم را یک ایرانی عاشق به وطنم میدانم در ایران زندگی میکنم وبه زندگی کردن در ایران خاک دلیران افتخار میکنم .افتخار میکنم در ایرانی هستم ونفس میکشم که عزیزانی در راه ازادی ان جان دادند .چون فروهرها ، عزت الله سحابی ، اکبرمحمدی و بسیاری دیگر .افتخار می کنم در ایرانی نفس میکشم به خون خفتگانی چون سهرابها ، نداها ،هاله سحابیها . با خون خود زمین ایران را گلگون کردند .افتخار میکنم در ایرانی نفس میکشم که دلاورانی چون اقای حشمت الله طبرزدی عیسی سحرخیز فرزاد مددزاده حسین رونقی و..............بسیاری دیگر نفس میکشند. افتخار میکنم در ایرانی نفس میکشم که دلاورانی چون خانمها نسرین ستوده ،بهاره هدایت ، زینب جلالی ، مهدیه گلرو. ..............بسیاری دیگر از این شیر زنان در ان نفس میکشند . هر چند که در زندان هستند.افتخار میکنم درایرانی نفس میکشم که دلاورانی چون اقایان احمد باطبی، علی افشاری ، اردشیر زارع زاده ، کیانوش سنجری ، کورش صحتی و.............بسیاری دیگراز این دلاوران دران نفس کشیده اند .
    اقای فخراور من مبارز نیستم ایرانی هستم وبه ایرانی بودن خودم افتخار دارم . وشرمسار از اینکه عده ایی بخاطر رسیدن به شهرت نام مستعار ایرانی برای خود انتخاب میکنند انهم از کتاب شاهنامه کتابی که نام دلاوران وپهلوانان ایرانی در ان است واز داشتن نام عربی خود شرمسار هستند .اما با انتخاب نام مستعار ایرانی خصلت تفرقه ودورویی خود رادارند وحفظ کرده اند.اقای فخراور سخنی با شما دارم که نه با شما تنها بلکه با تمام انسانها وایرانیانی که عشق وطن وازادی ایران رادارند دارم .اگر بخواهیم سابقه مبارزاتی شما را بررسی کنیم ان زمان که عزیزانی که شما الان انان رابا تهمت میرانید در بدترین وضعیت درزندان بودند وشما بامصاحبه با رادیو صدای ایران از نام این عزیزان برای به شهرت رسیدن خود استفاده میکردید . ..........اگر بخواهیم صدمات شکنجه ومدت زندانی این عزیزان رابا شما بررسی کنیم .شما نه تنها در زندان نبودید بلکه در مهدکودک بودید .وبهتر انست سراغ سابقه مبارزاتی نرویم چون شما انگشت کوچک خیلی از این عزیزان نیستید.واگر به شهرتی هم رسیدید با استفاده از نام این مبارزان بوده .وانقدری که شما با خودستایی از خود تعریف میکنیدوخود را مهم میدانید بخاطر انجام کارها ودشمن هایی که دارید .فکر نکنم سر سوزنی به اعتبار شما بیفزاید.
    به گفته شما در امریکا محافظه کار هستید ودر ایران واروپا لیبرال خودرامی دانید اقای فخر اورشما ادم دورویی هستید وهر جا رنگی پیدا میکنید.شما باکه مبارزه میکنید که نام خود را مبارزگذاشتید .با عزیزانی که بدترین شکنجه ها وسختیها را برای دفاع از این سرزمین کشیده اند .برای چه مبارزه میکنید؟ برای رساندن خود به شهرت وقدرت .مبارز ان کسی است که برای دفاع از اتحاد وطن ومبارزان وطنش تلاش کند نه برای تفرقه افکنی .
    اقای فخر اور در مصا حبه ایی با اقای میبدی به نقل از شما است که میگویید:مخالفت میکنیم با مبارزانی که در صدای امریکا کار میکنند واز دولت امریکا پول میگیرند ،در ان مصاحبه با کمال وقاحت میگویید ما هزینه خود را از شرکتهای خصوصی میگیریم .
    در این مورد هم هیچ سندی مبنی بر اینکه هزینه خود را از شرکت های خصوصی گرفته باشید ارائه نکردید و ادعای شما صرفا در حد همان ادعا است . اما بهتر است قبل از ارائه سند در این مورد به منابع مالی خود در سالهای پیش و اینکه از کجا هزینه زندگی و فعالیت های ضد اپوزیسیون وخود را تامین میکردید اشاره ای کنید؟.
    اگر کسانی در رادیو تلوزیونهای خارجی کار میکنند با کار خود اطلاع رسانی به مردم داخل کشور خود میکنند وانها رااز وضعیت داخل کشور اگاه میکنند میتوانید بگویید فعالیت این کنفدراسیون کذایی شما چیست ؟ چقدر باعث اگاهی مردم ایران شده ؟ چقدر شناخته شده در بین مردم ایران است ؟ اقای فخر اور من در ایران هستم .به اندازه ایی که نام اقای باطبی ، اقای زارع زاده ،اقای کیانوش سنجری و.................بسیاری از این عزیزان در زبان ودل مردم ایران است وحزب وفعالیت انان مورد تایید است . اما من تا بحال درباره این کنفدراسون شما چیزی از کسی در ایران نشنیده ام.
    اقای فخر اور شما واقای احمدی نژاد 2 شباهت زیاد به هم دارید اول به راحتی وبا وقاحت دروغ میگویید.
    دوم برای اثبات ادعای خود دلیل نمیاورید وهمینطور که اقای احمدی نژاد برای اثبات دروغ خوددرباره گران نشدن میوه مردم راارجاع به بقالی سرخیابان میدهد .
    شما هم به راحتی تهمت میزنید ودروغ میگویید وبرای اثبات میزان تاثیر گذاری .کنفدراسیون خود مردم راارجاع به امار وزارت امور خارجه امریکا میدهید .اقای فخراور تشکیلاتی که خود را مسئول ان میدانید وقتی ارزیابی و تاثیر گذاری ان با وزارت امور خارجه امریکا باشد .گرداننده اش هم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میشود وعوامل انهم از نفوذیهای وزرارت اطلاعات نظام میباشند.






  • چند نوشته قبلی این وبلاگ: 

  •  خیانت دلالان بخش خصوصی/آهای تاجری که زمینه زد و بند و رشوه سران رژیم را فراهم می کنی، دستان تو آلوده به  خون ندا و ستارها است!

  • کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند. 

  • آقای سروش، همانقدری که اسلام به ایران خدمت کرده،ادیان نیز به اخلاقیات خدمت کرده اند، که می گویید خدمات متقابل اخلاق و اسلام!

  • حکایت گیس کشی  مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!

  • حکایت گیس کشی  مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!

  • کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند.

  • حقوق همجنسگرایان، بخش جدانشدنی حقوق بشر است!/ نماینده خدا روی زمین:لطفا درباره اندام جنسی دیگران فضولی نکن!

  • امپراطور آشوکا، جنایتکاری تمام عیار که به یکی از نیکوکارترین انسان های تاریخ تبدیل شد!/آیا کشتن زنان و کودکان، پیروزی است؟!   

  • /مناظره کوروش راد با گمنامیان درباره «شورای ملی ایرانیان» (قسمت سوم) /

  • من یکی که به امثال سردار مهدی باکری (کشته شده در جنگ)، هیچ چیزی بدهکار نیستم، کلی هم از او طلبکارم!

  • بخش دوم مناظره گمنامیان  و آخوند درباره وجود یا عدم وجود خدا


  • خیانت دلالان بخش خصوصی/آهای تاجری که زمینه زد و بند و رشوه سران رژیم را فراهم می کنی، دستان تو آلوده به خون ندا و ستارها است!

    ننگ تاریخ بر چهره کسانی ماند که در به سران رژیم های دیکتاتوری کمک می کنند تا آنها بتوانند دزدی کنند، چنین اشخاصی، زمینه ساز قوام و استحکام آن رژیم دیکتاتوری هستند...! 

    تنها علتی که سران رژیم، از خامنه ای گرفته تا احمدی نژاد، ترغیب می کند که بر مسند قدرت بمانند و برای ماندن بر قدرت، دست به هر جنایتی بزنند، غارت کشور ایران است.

    در حقیقت، اگر سران رژیم نتوانند پولی را به جیب بزنند، هیچگاه حاضر نمی شوند برای ماندن در قدرت، اینچنین دست به جنایت بزنند و آزادی خواهان ایرانی را قتل عام کنند، جز پول هیچ عامل دیگری نمی تواند این جنایتکاران را قانع کند که جوانانی چون ستار را شکنجه کنند و بکشند. 

    کوتاه سخن اینکه همه دعواها، بر سر لحاف ملا است..!

    اگر نکات ذیل را کنار هم بچینیم، نتیجه گیری ساده ای خواهیم کرد:

    -          شاید خامنه ای و یا احمدی نژاد، شخصا و راسا به خزانه مملکت دسترسی داشته باشند، اما واقعیت این است که اکثریت سران رژیم، نمی توانند از حساب اداره تحت نظارت خود، مستقیما برداشت کنند! یعنی مثلا وزیر مسکن، نمی تواند برود و از حساب اداره خود، پول بردارد.
    در نتیجه اگر فساد مالی نباشد، اکثر قریب به اتفاق سران رژیم، حاضر نخواهند بود در قدرت حضور یابند، چون دیگر پولی در کار نیست! 
    -          در حقیقت، بخش عمده ای از غارت ثروت کشور ایران، در طی معاملات مالی و قراردادهای دولتی شکل می گیرد، مثلا فلان شرکت دولتی، هنگام خرید یک کالا، آنرا چند برابر قیمت می خرد و طرف قرارداد، بخشی از آن پول را به جیب آن مدیر دولتی واریز می کند. 
    -          واقعیت این است که سران رژیم برای دزدی ها و اختلاس های خود، نیاز به همکارانی در بخش خصوصی دارند. 
    اجازه دهید این خیانت کاران بخش خصوصی را به چند بخش تقسیم کنم:
    الف) شرکت های خصوصی که ایرانی بوده و در داخل ایران در بخش پروژه ها با رژیم همکاری می کنند.
    بدون تعارف باید گفت که به ندرت می توان قراردادی پر سودی را داخل کشور یافت که مدیر یک شرکت خصوصی، به مدیر بخش دولتی، رشوه نداده باشد! 
    ب) شرکت های خصوصی ایرانی در خارج از کشور که با دولت ایران کار می کنند و در قالب عقد قراردادهای بین المللی، زمینه زد و بند و کثافت کاری های سران رژیم را فراهم می کنند. 
    ج) شرکت های خصوصی با تابعیت خارجی که با بخش های دولتی ایران قرارداد می بندند و به سران رژیم رشوه پرداخت می کنند، به عنوان مثال استات اویل که میلیونها دلار به فرزند هاشمی رفسنجانی رشوه پرداخت کرده بود.
    واقعیت این است که افرادی جنایتکار، در قالب بخش خصوصی، به کمک سران رژیم آمده اند و زمینه دزدی های سران رژیم را فراهم می کنند. و اگر چنین کمکی وجود نداشته باشد، بسیاری از سران رژیم، ترجیح می دهند از دایره قدرت خارج شوند.

    در حقیقت، استواری این نظام، به حضور افراد حامی آن وابسته است و اگر شرایط فساد مالی نباشد، چنین حامیانی نخواهد داشت.

    با جمع بندی موارد فوق، می توان گفت چندان پر بیراه نیست اگر چنین افراد تاجری را جنایتکارانی بدانیم که دستشان به خون ندا و سهراب و ستار، آلوده است.

    چنین اشخاصی، صرفا دزدی نکرده اند، بلکه زمینه استقرار این رژیم را فراهم کرده اند. 

    اگر نیک بنگریم، می بینم که جنایتکارترین افراد حاضر در رژیم، معمولا بیش از همه در دزدی های رژیم دخیل هستند. 

    شاید یکی از بهترین مثال ها، مهدی ابریشم چی باشد، کسی که نماینده نوکیا در ایران است. به یاد بیاوریم که:

    -          مهدی ابریشم چی میلیاردی است که برای نشان دادن ثروت او، کافیست بدانیم که او  بخشی از بانک تجارت را خریده است!
    -          نوکیا دستگاه های جاسوسی به ایران فروخت که رژیم با استفاده از آن دستگاه ها، بسیاری از آزادی خواهان ایرانی را بعد از انتخابات 2009، دستگیر کرد!
    -          خواهرزاده مهدی ابریشم چی، پیام فضلی نژاد است!

        پیام فضلی نژاد نویسنده روزنامه کیهان است و فقط برای اینکه بدانیم چگونه به مردم ایران خیانت می کند، کافیست به عکس زیر نگاهی بیاندازید، تصویر او در دادگاه وبلاگ نویسان است! و یا در زمان خاتمی و در زمان پرونده معروف به وبلاگ نویسان، این شخص خود در بازداشت گاه ها حاضر می شده و به آزار نویسندگان می پرداخته است...! 







  • کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند.  


  • آقای سروش، همانقدری که اسلام به ایران خدمت کرده،ادیان نیز به اخلاقیات خدمت کرده اند، که می گویید خدمات متقابل اخلاق و اسلام!

  • حکایت گیس کشی  مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!

  • حکایت گیس کشی  مهدی هاشمی و مجتبی خامنه ای...!/زمانی که همسر مهدی هاشمی در مطبوعات، مجتبی خامنه ای را عقیم می خواند!

  • کشتن ستار بهشتی در زندان، خود به تنهایی جنایت علیه بشریت محسوب می شود، و نه تنها خامنه ای، همه سران رژیم در این جرم شریک هستند.

  • حقوق همجنسگرایان، بخش جدانشدنی حقوق بشر است!/ نماینده خدا روی زمین:لطفا درباره اندام جنسی دیگران فضولی نکن!

  • امپراطور آشوکا، جنایتکاری تمام عیار که به یکی از نیکوکارترین انسان های تاریخ تبدیل شد!/آیا کشتن زنان و کودکان، پیروزی است؟!   

  • /مناظره کوروش راد با گمنامیان درباره «شورای ملی ایرانیان» (قسمت سوم) /

  • من یکی که به امثال سردار مهدی باکری (کشته شده در جنگ)، هیچ چیزی بدهکار نیستم، کلی هم از او طلبکارم!

  • بخش دوم مناظره گمنامیان  و آخوند درباره وجود یا عدم وجود خدا


  • جمعه، آبان ۱۹، ۱۳۹۱

    آقای سروش، همانقدری که اسلام به ایران خدمت کرده،ادیان نیز به اخلاقیات خدمت کرده اند، که می گویید خدمات متقابل اخلاق و اسلام!

    با دیدن این بنر تبلیغاتی، درباره سخنرانی دکتر سروش با عنوان «خدمات متقابل اخلاق و دین»، به یاد کتاب مسخره و مضحک حجت السلام مطهری افتادم که نامش «خدمات متقابل اسلام و ایران» بود!

    آخر کحا اسلام به ایران خدمت کرده است!؟ اعراب به ایران حمله کردند، مردان را کشتند، زنان و کودکان را به کنیزی و بردگی بردند، کشور را غارت کردند، به همه زنان تجاوز کرده اند، آنوقت ماله کشان دینی، با پر رویی تمام سخن از خدمات متقابل اسلام و ایران می گویند!

    مانند این است که کسی بگوید خدمات متقابل چنگیز و ایران!!

    این ماله کشان دینی، می خواهند از دین اسلام، اخلاقیات استخراج کنند، تلاش به این منظور، مانند تلاش برای استخراج اورانیوم غنی شده از پهن گاو است!

    درباره دیگر ادیان، اظهار نظری نمی کنم، چه آنکه اصولا همه ادیان، فاضلاب مشترکی هستند...!

    در اینجا، تنها به ذکر چند فقره از خدمات دین اسلام به اخلاقیات، بسنده می کنم:

    -          عادی سازی و قانونی سازی بچه بازی در اسلام:
    چرا که خود پیامبر اسلام بچه بازی کرده است و از طرفی نیز، در دین اسلام، به مردان اجازه داده شده است که دختر بچه نه ساله ای را به عقد خود در آورند! (منبع)
    -          دستور قران مبنی بر تجاوز به زنان شوهر دار (منبع) و دست زدن به چنین عمل زشتی توسط پیامبر!  (اینجا داستان تجاوز پیامبر اسلام را بخوانید)
    -          سنگسار و کشتن یک انسان، به جرم داشتن رابطه جنسی با یک نفر دیگر از روی میل و رضا! (منبع)
    -          بریدن دست کسی که دزدی کرده است! (منبع)
    -          شلاق زدن به کسی که شراب خورده است!
    -          دستور به ترور کسانی که چون مسلمانان نمی اندیشند..! (منبع)
    من مانده ام این آقای دکتر سروش، از دینی که چنین اعمال کثیف و زننده ای در آن جاری و ساری است، چگونه می خواهد اخلاقیات استخراج کند؟!

    سوال: آیا برای اکرام اخلاقیات در جامعه، نیازی به دین وجود دارد؟! 

    یکی از مهمترین محسناتی که  خداپرستان برای اعتقاد به وجود خدا عنوان می کنند، این است که با وجود خدا، انسان ها به رعایت اخلاقیات و نظم در جامعه می پردازند.

    در اینجا می با ذکر چند نکته می خواهم نشان دهم که اصولا ادیان هیچ نقش مثبتی در پایه ریزی و استحکام اخلاقیات در جامعه ندارند:

    -         فرض کنیم که شما یک خداپرست هستنید و در کسری از ثانیه ، متوجه می شوید که خدایی وجود ندارد، واکنش شما چه خواند بود ؟! آیا اسلحه برداشته و به بانک سر خیابان می روید، چند نفر را می کشید و پول های بانک را به سرقت می برید؟ یا اینکه به سراغ زن همسایه می روید وبه او تجاوز می کنید؟! 

    -          طبیعی است که شما نیز به مانند اکثریت جامعه ، به زندگی عادی خود و رعایت اصولی بسیار ساده چون احترام به حقوق دیگران ادامه خواهید داد.  

    -         حال تصور کنیم شخصی چنین نیست وبه محض اینکه دریابد خدایی نیست، اسلحه به دست می گیرد و به خیابان می رود و هم از بانک سرقت می کند، هم چند نفر را می کشد و هم به چند زن بی دفاع تجاوز می کند و  استدلال او نیز چنین است که چون خدایی نیست، چنین کارهایی هیچ اشکالی ندارد. 

    -         به چنین شخصی باید گفت که تو در گذشته اگر چنین کارهایی انجام نمی داده ای، صرفا برای این بوده که از خدای خودت پاداش بگیری ، و هیچ اعتقادی به اخلاقیات نداشته ای ، شخصیت تو ، شخصیت فردی جنایتکار است. 

    -         بی شک چنین فردی ، حتی در زمان اعتقاد به خدا نیز دست به جنایات متعدد می زده است و نکته ای که به ذهن خطور می کند، این است که چنین فردی ، با چنین ذهن پلیدی، در صورتی که از ترس خدا دست به جنایت هم نزند، آیا شایسته بهشت رفتن را پیدا خواهد کرد ؟! 

    -         نکته مهم دیگر این است که تعاریفی که ادیان از اخلاقیات ارایه می کنند، تعاریفی احمقانه است، مثلا در دین اسلام، خوردن الکل که یک امر شخصی است، ممنوع است، اما کتک زدن زنان ، آزاد است (طبق آیه 34 سوره نسا). 

    -         اصولا طبق دستوران ادیان، دست زدن به بسیاری از جنایت ها، آزاد است و به آن نیز توصیه شده است. مثلا سنگسار کردن ، گردن زدن یا قطع دست  و یا کشتن مخالفین، اعمالی است که هر کودک شش ماهه ای (!) به غیر اخلاقی بودن آنها شهادت می دهد. براستی چگونه است که دینی دستور به سنگسار کردن بدهد و باز مدعی اخلاق باشد؟

    -         توصیه می کنم این ویدیو جذاب و دیدنی ، از سام هریس را ببینید، او معتقد است که باید تعریف اخلاقیات را نیز به دانش سپرد. او می گوید مگر ما مثلا برای نظرات فیزیک طالبان، ارزشی قایل هستیم که حالا بخواهیم برای نظرات این افراد در زمینه اخلاقیات ، ارزشی قایل شویم؟ (بر این ویدیو، زیرنویس فارسی گذاشته ام) 





    -         این تصویر ریز، به خوبی گویای تفاوت رعایت اخلاقیات توسط خداباوران و آتیست ها است، در موسسه ملی علوم آمریکا، نود و سه درصد اعضا خداناباور هستند، در حالی که آتیست های تنها بیست درصد جامعه را تشکیل می دهند. اما نکته بامزه اینجاست که تنها0.20  درصد زندانیان ، آتیست هستند و در حالی که باید این رقم ، بیست درصد باشد.

    به دیگر عبارت، شانس زندان رفتن یک آتیست در مقایسه با افراد عادی جامعه ، یک صدم است ، اما شانس اینکه آن آتیست در مرکز ملی علوم باشد، پنج برابر افراد جامعه است.

    در عمل این تصویر نشان می دهد که اعتقاد وجود به خدا و ادیان، باعث آسیب اخلاقیات می شود!