دوشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۹

مقام معظم رهبری، آقای خامنه ای، ای آنکه تنها وجه عظیم در تو ، سبعیت ودرنده خویی شغال گونه تو است،آنچه برای کل خانواده یکجا است، دعوت مهمانی است، نه حک

مقام معظم رهبری، آقای خامنه ای، ای آنکه تنها وجه عظیم در تو ، سبعیت ودرنده خویی شغال گونه تو است،آنچه برای کل خانواده یکجا است، دعوت مهمانی است، نه حکم اعدام
. فکر می کنم خانمه ای با چنگیز .کورس گذاشته و می خواهد عنوان خونخواری را از او برباید

.به گزارش هرانا (اینجا)، پنج نفر از اعضای خانوده مطهره بهرامی ، به جرم محاربه با هم به اعدام محکوم شده اند

یکی از مشخصه های فرهنگی ایرانیان، که مختص ایرانیان است و جزو نکاتی است که ایرانیان به آن همیشه بالیده اند، این است که در فرهنگ ما ، خانواده ، همیشه حرمت داشته است. از الطاف رژیم خونخوار جمهوری .اسلامی، یکی این است که حرمت بسیاری از این مفاهیم شکسته شده است ، از آن جمله می توان به شکسته شدن حرمت خانواده اشاره کرد.در هیچ جای تاریخ معاصر ایران به اسم خانواده اینگونه بی احترامی نشده است

به گزارش هرانا : يک پسر اين خانواده که از سالها پيش به عضويت سازمان مجاهدين خلق درآمده، در پايگاه اشرف در عراق به سر می برد و همين نسبت فاميلی مبنای انتساب اتهام محاربه و صدور حکم اعدام برای ديگر اعضای اين خانواده شده است
خامنه ای روی استالین را می خواهد سفید کند، در دوره استالین نیز کسی به جرم نسبت خانوادگی به اعدام محکوم نشده است


یکشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۹

آقای رضا پهلوی، تا زمانی که نقض حقوق بشر در زمان پدرتان را محکوم نکرده اید ، لطفا ادعای حقوق بشربرای ایران را نداشته باشید





آقای رضا پهلوی
البته که قصد ما قضاوت در باره شما، با توجه به اعمال شخص شما است، و بر این اساس می خواهیم بدانیم که نظر رسمی شما درباره نقض آشکارا و متعدد حقوق بشر در زمان پدرتان چیست؟

چرا اظهار نظر شما در این باره مهم است:تا زمانی که شما رسما این جنایات را محکوم نکنید،اصل بر این است و برداشت جامعه این است که اعمال پدرتان در نقض حقوق بشر،مورد تایید شما است

چرا باید اظهار نظر کنید:آقای پهلوی، شما با ادعای شاهزاده بودن به میدان آمده اید، عمده اعتبار سیاسی و اجتماعی شما به شاهزاده بودن شما بر می گردد، شما بدون عنوان شاهزاده، اعتبار و جایگاه سیاسیی خاصی ندارید. زمانی که عمده اعتبار شما به رابطه شما با پهلوی دوم بر می گردد،دیگر سکوت در قبال نقض حقوق بشردرآن دوره معنا ندارد، باید به صورت کاملا مشخص اظهار نظر کنید ، چه در غیر این صورت اینگونه انبساط می شود که آن اعمال از نظر شما مورد تاییداست

چرا باید اعمال پدرتان را محکوم کنید؟شما می توانید این اعمال را محکوم نکنید، اما مطمین باشید مردم ایران دیگردر سال 2010 میلادی به شخصی که سابقه پدرش در نقض حقوق بشر مشخص است، و آن اعمال را تایید می کند، هیچگاه اعتماد نخواهند کرد

لباس مدافع حقوق بشر بودن را از تن بدر کنید، این قبا بر تن شما گشاد است، چراکه :تا زمانی که شما نقض حقوق بشر را محکوم نکنید، ادعای حمایت از حقوق بشر، سو استفاده  از این مفهوم و دستاورد انسانی است.


شما نمی توانید از طرفی اعمال پدرتان را در نقض حقوق بشر تایید کنید، از طرفی همه اعتبار خود را از اینکه فرزند او هستید به دست بیاورید، و بعد هم ادعای مدافع خقوق بشر بودن ، بکنید. این کار توهین آشکارا به زنان و مردان آزاده ای است که در داخل یا خارج از ایران ، برای استقرار حقوق بشر، خطر شکنجه و یا زجر تبعید را به خود خریده اند.لا اقل اگر واقعا از حقوق بشر دفاع نمی کنید، سکوت کنید(مثلا اینجا

آقای رضا پهلوی، همه حتی جنایت کاران می توانند از چتر مهربانانه مفهوم حقوق بشر،بهره مند شوند، وهیچ محدودیتی در این باره نیست، اما لباس مدافع حقوق بشربودن،قبای با ارزشی است که برای به تن کردن آن یک محدودیت هایی وجود دارد،تا زمانی که نقض حقوق بشردر زمان پدرتان را محکوم نکرده اید، این قبای دفاع از حقوق بشر بر تن شما گشاد است

استدلال نکنید که نقض حقوق بشر در زمان پدرتان در مقابل جنایات خمینی هیچ است : مساله این نیست که بیشتر جنایت کرده است! مهمترین نکته این است که حرمت مفهوم با ارزشی چون حقوق بشر شکسته شود، البته که مقدار آن مهم است ،اما این نکته نیز مهم است که گروهی که آن را زیر پا گذاشته است،ممکن است هر جنایت دیگری را نیز مرتکب شود و دیگر قابل اعتماد نیست.به دیگر عبارت، نقض حقوق بشر در زمان خمینی به مقدار بیشتر، دلیلی بر نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در زمان پدر شما نمی شود


مطالب مشابه: 

دوشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۹

چرا و چگونه سپاه به قاچاق مواد مخدر به داخل ایران و اروپا می پردازد؟ چرا ج.ا. این اجازه را به سپاه می دهد ؟


من مافیای مواد مخدر در داخل ایران را به چهار گروه تقسیم می کنم که مهمترین آنها سپاه پاسداران است.تقسیم بندی به این شکل است:

گروه یک) چند گروه تبه کار در مناطق مرزی ایران که بعد از کسب درآمد در این چند ساله رشد کرده اند و به دلیل درآمد فراوان و نجومی تبدیل به مافیا شده اند و صرفا برای کسب پول بیشتر به این کار روی آورده اند. زمینه کاری این گروه، پخش مواد در داخل ایران است.

گروه دو) چند گروه تندرو که با طالبان و القاعده و دیگر گروه های تندرو در ارتباط هستند و برای کسب درآمد برای رسیدن به اهداف ایدولوژیک خود به این کار روی می آورند. این گروه هم مواد را در ایران پخش می کند و هم به مقصد اروپا حمل می کند.

گروه سوم) درجه داران و یا قضات بسیار رده بالای فاسدی که قبلا و یا حتی هم اکنون در سپاه و یا نیروی انتظامی و یا بخش مبارزه با مواد مخدر وزارت اطلاعات حضور داشته و یا دارند و به دلیل تجربه ای که در مبارزه با مواد مخدر داشته اند و ارتباط های فروانی در این زمینه پیدا کرده اند ، خود به تشکیل مافیای مواد مخدر دست زده اند. طبیعتا درآمد چند میلیون دلاری در ماه خیلی بیشتر و جذاب تر از درآمد چهارصد دلاری اداره دولتی است !! این مافیا هم در داخل ایران مواد را پخش می کند و هم درصد کمی به اروپا صادر می کند.

گروه چهار) این گروه به نظر من از همه گروه ها مهمتر است و طبق معمول این گروه کسی نیست جز سپاه!! این مافیا گروهی از سپاه است که به صورت سیستماتیک با مجوز مسولین رده بالای نظام به صورت غیر رسمی در زمینه مواد مخدر فعال شده است.

چه علتی وجود دارد که سپاه در مافیای مواد مخدر فعال باشد ؟دلایل ساده ای وجود دارد:

اولا از نظر شرعی مصرف مواد مخدر حرام نیست و همانطوری که همه ما می دانیم و به چشم خودمان نیز تجربه کرده ایم ، درصد مصرف مواد مخدر در بین قشر روحانی بیشتر از قشر عادی جامعه است. لذا از نظر روحانیون این تجارتی است که اولا حرام نیست و ثانیا می تواند برای فعالیت های برون مرزی بسیار پر خرج سپاه قدس درآمد زایی کند. دلیل سوم بسیار مهمی نیز وجود دارد و آن دلیل این است که صدور مواد مخدر می تواند اهرم فشاری باشد در مذاره با اروپا و دولت ایران می خواهد کنترل این اهرم در اختیار خودش باشد تا در صورت لزوم صدور مواد را کم و یا زیاد کند. به عنوان مثال صحبت دری نجف آبادی را به یاد بیاورید در مورد باز کردن کانال مواد مخدر به اروپا

جمهوری اسلامی از صدور مواد مخدر به اروپا همیشه به عنوان اهرم پر زوری در مذاکراتش با اروپاییان استفاده کرده است.

دلیل چهارم: همه ما می دانیم و این را لمس کرده ایم که جمهوری اسلامی بدش نمی آید تعداد معتادین به مواد مخدر زیاد باشد. چرا که طبیعی است جامعه ای با درصد اعتیاد بالا ، جامعه ای منفعل است. آماری که به صورت غیر رسمی و شنیداری به گوش می رسد از اعیاد بیش از پانزده درصد از جمعیت کشور حکایت می کند.

تمام مبارزاتی که جمهوری اسلامی برای سرکوب قاچاقچیان انجام می دهد شامل گروه اول و دوم و به شکل بسیار اندکی شامل گروه سوم است. طبیعتا مافیای وابسته به سپاه می تواند آزادانه به کارش ادامه دهد.

این اعدام ها چه نتایجی برای جامعه در پی دارد؟ جمهوری اسلامی به کجا می رود ؟

دیده ایم که چگونه رژیم مثل نقل و نبات، جوانان را به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام می کند، به عنوان مثال : روزآنلاین (اعدام بیست نفر را یکجا اعدام کرده اند که جرم تعدادی از آنها مشخصا قاچاق مواد مخدر بود.) دیگر سِر-بی حس- شده ایم، کشته شدن بیست نفر خیلی ما را به خشم نمی آورد.جمهوری اسلامی ما را با این تعداد کشته عادت داده است.بر ما چه گذشته است ؟

آیا واقعا کسانی که اعدامی می شوند ،گناه کارند ؟ آیا سرنخ های اصلی این تجارت کثیف هستند ؟آیا اشخاص پشت پرده نیز مجازات می شوند ؟ باید بگویم که نه . ابتدا کمی در رابطه با این تجارت کثیف توضیح می دهم.

سود این کار تجارت است ؟ چه کسانی در آن ذینفع هستند ؟ برای اینکه شدت سودآوری این معاملات را لمس کنیم کافیست بدانیم که تفاوت قیمت هر کیلو هرویین که از مرزهای شرقی ایران(مثلا زابل) به مرزهای غربی ایران در ترکیه ، چیزی حدود یکصد برابر است. یعنی برای با ازا۽ حمل یک کیلو هرویین سودی معادل یک میلیون دلار (یک میلیارد تومان ) نصیب قاچاقچی ها می شود. اما مساله اینجاست که فروش این کالا در ترکیه فقط از عهده افراد حرفه ای این کار برمی آید که ا
رتباط های لازمه را با مافیای مواد مخدر در ترکیه و اروپا دارند. افرادی که اینگونه ارتباطات را دارند بسیر محدودند و سوال اینجاست که چگونه با این همه اعدام هنوز این افراد وجود دارند و به روند تجارت مواد مخدر از افغانستان و پاکستان به اروپا خللی وارد نشده است؟

جواب خیلی ساده است ، این کسانی که اعدام می شوند آدم های ساده ای در حد راننده ها هستند و اشخاص اصلی هرگز گرفتار نمی شوند. روش کار قاچاقچی ها اینگونه است : آنها فقط افرادی را به عنوان کارمند و راننده استخدام می کنند که متاهل باشند و حتما فرزند داشته باشند. با فرد متقاضی که معمولا از سر بیکاری و فقر شدید به این کار روی آورده است توافق می کنند که او به جهت تضمین زن و فرزندانش را نزد آنها بگذارد که در صورت دستگیری آنها را لو ندهد و چون می خواهند مواد مخدر گرانقیمت و خودرو و پول برای حمل در اختیار کاندیدای استخدام قراردهند و از طرفی می خواهند مطمین باشند که او با مواد فرار نخواهد کرد.

سپس از فرد متقاضی استخدام می خواهند همسر و فرزندانش را به عنوان گرویی در اختیار آنها قرار دهد و خانواده گرو گرفته شده را به منطقه تحت کنترل خودشان انتقال می دهند. (در منطقه مرزی مشترک بین ایران و افغانستان و پاکستان چند منطقه وجود دارد که اصولا دولت های یاد شده هیچ کنترلی بر آن ندارند و به دلیل شورش های صورت گرفته و ساختار قبیله ای خاص ، اصولا نظارتی بر آنجا از سوی هیچ کدام دولت های یاد شده نیست.) بعد از آن پول لازم را در اختیار راننده جدید -که حالا به دلیل اینکه زن و فرزندش در گرو هستند دیگر صد در صد مورد اعتماد مافیا است- قرار می دهند و از او می خواهند به اسم خودش خودرو جدیدی (مثلا یک کامیون ) را خریداری کند. مواد مخدر گرانقیمت –که در آنجا خیلی فراوان و ارزان است- نیز در اختیار راننده قرار می دهند و با افراد متخصصی که دارند مواد را نیز جاسازی می کنند. راننده مواد را ابتدا به همراه یک بار معمولی که به مقصد شهرهای مرکزی ایران حمل می کند. این قسمت اول کار است یا بار را در همان ایران می فروشند و یا به همران بار بعدی که به مقصد اروپا یا ترکیه خواهد بود به اروپا 
می کنند.

حال تصور کنیم که راننده در بین راه گرفتار شود ، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ قبلا با راننده توافق شده است که در در صورت دستگیر شدن اگر آنها را لو بدهد خانواده اش را خواهند کشت، اما اگر مقاومت کند و آنها را لو ندهد و مسولیت را خودش به عهده بگیرد اولا مافیای مواد مخدر ایران بهترین وکلا را برایش خواهند گرفت و خانواده اش نیز در رفاه خواهد نگه داری خواهند کرد و در صورتی که حتی اعدام هم شوند برای همیشه از خانواده اش مواقبت خواهند کرد و آنها همیشه از نظر مالی تامین خواهند بود.

با توجه به اینکه سیستم قضایی ایران بسیار فاسد است و هییت منصفه ای نیز در سیستم قضایی ایران وجود ندارد ، معمولا مافیا موفق می شود که از طریق وکیل های کارچاق کنی که دارند با پرداخت رشوه های سنگین یا متهم را آزاد کنند و یا به مجازات سبکی محکوم گردد. به ندرت کار متهم به اعدام کشیده می شود. معمولا کسانی که اعدام می شوند کسانی هستند که زیر شکنجه تاب نیاورده اند و اطلاعات مافیا را با بازجوها داده اند. در این صورت مافیا حمایتش را از آنها قطع می کند و در نتیجه کار متهم به اعدام کشیده می شود.

نکته مهم این است که متهمینی که به اعدام محکوم می شوند ، قاچاقچیان خرده پایی هستند که موفق به دادن رشوه نمی شوند زیرا ارتباط های سطح بالا برای دادن رشوه به قضات و یا اعضا دیوان عالی را ندارند.

معمولا قاچاقچی ها در صورتی که سابقه نداشته باشند به حبس ابد محکوم می شوند که آن هم بعد از چند سال مشمول عفو می شوند و یا اگر مشمول عفو نشوند ، مافیا روش آزادی آنان را بلد است. بعد از یکی دو سال با تلاش وکیل برای مجرم مرخصی چند روزه از زندان می گیرند و وقتی متهم بیرون آمد دیگر به زندان بر نمی گردد. در استان کرمان در سه سال گذشته بیش از بیست مجرم وقتی برای مرخصی رفته اند بر اثر حادثه ای مرده اند و پرونده نیز برای همیشه بسته شده است. آیا واقعا آنها مرده اند ؟ خیر! متوفی شخص دیگری بوده که جای مجرم جا زده شده است و مجرم بدون هیچ سو پیشینه ای با مشخصات مرده زندگی جدیدی را شروع کرده است.

هدف من از ذکر این مثال ها فقط این نکته است که بدانیم مجرمین اصلی به خاطر پول و درآمد هنگفتی که از قاچاق دارند هیچ گاه به دام نمی افتند و این اعدام ها بی اثر است و جمهوری اسلامی دارد به صورت سیستماتیک تعدادی انسان را به قتل می رساند –فارغ از اینکه در هزاره سوم میلادی اعدام برای مجازاتی هر جرمی وحشیانه و غیر قابل قبول است-.



هدف ایران از دستیابی به بمب اتمی چیست ؟ بی شک دستیابی ایران به بمب اتم، سمی مهلک برای جنبش آزادیخواهی مردم ایران است

آیا براستی ایران به دنبال بمب اتمی است؟ فرض کنیم که با همین مدیریت ابلهانه ، رژیم موفق به تولید بمب اتمی شود، چه فایده ای از بمب اتمی می برد ؟ بر فرض که در بهترین حالت ده کلاهک هسته ای نیز تولید کرد، جدای از اینکه ایران فاقد تکنولوژی موشکی است ، امکان اینکه با آن بتواند آمریکا یا اروپا و یا حتی اسراییل را مورد حمله قرار دهد و یا حتی تهدید کند، خیلی بعید است.

در مقایسه با تکنولوژی اسراییل و یا آمریکا و تعداد کلاهک های اتمی آنها، رژیم حتی در صورت موفقیت نیز حرفی برای گرفتن ندارد و در بهترین شرایط اتمی شدن ایران، یک عامل بازدارنده در تعامل با اسراییل و یا آمریکا خواهد بود.

اگر کمی فکر کنیم می بینم اگر ایران ادعای نابودی اسراییل را نداشته باشد، هیچ خطری آنرا تهدید نمی کند، پس چه نیازی به عامل بازدارنده ای چون سلاح اتمی است؟ آن هم با این هزینه گزاف ؟!

هدف رژیم از پیگری پرونده هسته ای را در چند نکته می توان خلاصه کرد:

یک- با دستیابی به سلاح اتمی ، پایه دیکتاتوری رژیم خیلی محکم تر خواهد شد و چون عامل بازدارنده وجود دارد، هر کشتار و یا جنایتی در داخل ایران انجام دهند، در پیش نگرانی از دخالت سازمان ملل یا غرب ندارند.

دو- رژیم می داند که اگر پرونده هسته ای نباشد، باید با غرب بر سر موضوع حقوق بشر مذاکره و مجادله کند، لذا ترجیح می دهد که به جای جدل بر سر موضوعی مانند حقوق بشر، دعوا بر سر پرونده هسته ای باشد، لذا حتی در صورت عدم موفقیت و یا پیشرفت در برنامه اتمی، ترجیح می دهد آنرا پیگری کند.